محمد جواد خدادادی

چگونه ACT به مبتلایان وسواس فکری و عملی (OCD) کمک می‌کند؟ (قسمت دوم)

درمان ACT یکی از مؤثرترین درمان‌های OCD به‌حساب می‌آید. ACT در مسیر تغییر رابطه فرد با وسواس‌های خود به سمت خنثی‌تر شدن کار می‌کند که پس از آن درگیری فرد با اجبارهای خود را کاهش می‌دهد.

درمان ACT یکی از مؤثرترین درمان‌های OCD به‌حساب می‌آید. ACT در مسیر تغییر رابطه فرد با وسواس‌های خود به سمت خنثی‌تر شدن کار می‌کند که پس از آن درگیری فرد با اجبارهای خود را کاهش می‌دهد. در این بخش به بررسی نحوه و روشهای کمک رویکرد ACT به مبتلایان OCD خواهیم پرداخت.

تکنیک‌های درمانی ACT برای OCD اعمال می‌شود

درمان ACT برای OCD بر جداکردن افکار یک فرد از باورهایش در مورد خودش به‌عنوان یک شخص، آوردن ذهن‌آگاهی غیر قابل قضاوت و جدا از افکاری که تجربه می‌کنند، شناسایی ارزش‌هایی که فرد می‌خواهد زندگی خود را بر اساس آن‌ها بگذراند، و افزایش مهارت‌های تنظیمی فرد متمرکز است.

استعاره‌هایی برای آموزش نظریه ACT

استعاره‌ها سنگ بنای آموزش مشتریان در مورد مفاهیم و فاصله‌گرفتن از افکار در درمان ACT هستند. با تغییر مفهوم‌سازی افراد از افکار و رفتارهای خود، آنها می‌توانند به شیوه‌ای جدید به آن‌ها نزدیک شوند و به آن‌ها پاسخ دهند که بیشتر با آنچه که می‌خواهند باشند همسو باشد.

استعاره‌های ACT که در درمان OCD استفاده می‌شوند عبارت‌اند از:

افکار به‌عنوان برگ در یک جریان:

استعاره‌ای که برای فاصله‌گرفتن یک فرد از افکاری که به ذهنش هجوم می‌آورد استفاده می‌شود، به این مفهوم که ذهن خود را به‌عنوان یک جریان رودخانه و افکاری که وارد آن می‌شوند به‌عنوان برگ‌ها و چوب‌هایی که در یک جریان شناور هستند، مفید باشد. شما می‌توانید بدون نیاز به پریدن به داخل و بیرون‌کشیدن همه زباله‌ها از جریان، برگ‌های شناور در جریان را مشاهده کنید.

رانندگان در مقابل مسافران:

استعاره دیگری که برای جداشدن از افکار شما استفاده می‌شود، فکرکردن به ذهن به‌عنوان یک راننده ماشین و افکار و وسواس‌ها و احساسات شما به‌عنوان مسافران در یک ماشین – مسافران می‌توانند به شما بگویند که چه کاری باید انجام دهید و شما را تهدید ‌کنند، اما در نهایت کسانی که کنترل ماشین را در دست دارند، آنها نیستند.

فرو کردن توپ در زیر آب:

استعاره‌ای است که برای نشان‌دادن تأثیر اجتناب استفاده می‌شود. تلاش برای نگه‌داشتن توپ در زیر آب (مشابه احساسات و افکار) انرژی باورنکردنی می‌خواهد و معمولاً توپ در نقطه‌ای به سطح می‌آید.

این استعاره‌ها فرآیند فکری بسیار متفاوتی با آنچه ممکن است به آن عادت کرده باشید، هستند. ممکن است از امتحان اینها در یک جلسه درمانی سود ببرید و یک درمانگر بتواند به شما کمک کند تا از هر ناراحتی یا مقاومتی که با آن مواجه می‌شوید مقابله کنید.

مهارت‌های پذیرش، ذهن‌آگاهی و همجوشی زدایی

تغییر تجربه درونی فرد با وسواس‌هایش سنگ بنای چیزی است که ACT را از سایر رویکردهای درمانی برای OCD متمایز می‌کند. ACT برای اصلاح باورهای افراد در مورد افکاری که دارند کار می‌کند و به‌جای اینکه سعی کند خود افکار را تغییر دهد، روی نحوه برخورد فرد با این افکار کار می‌کند.

مهارت‌هایی که در درمان OCD آموزش داده می‌شوند عبارت‌اند از:

مهارت‌های همجوشی زدایی:

به مراجعان آموزش داده می‌شود که افکار ارزش یک فرد را تعیین نمی‌کنند یا در مورد آن اظهارنظر نمی‌کنند، بلکه فقط افکار هستند. همجوشی زدایی می‌آموزد که کاری که یک فرد در پاسخ به افکار خود انجام می‌دهد می‌تواند بیان بسیار بزرگ‌تری از شخصیت او باشد.

مهارت‌های ذهن‌آگاهی:

مهارت‌های ذهن‌آگاهی در ACT شامل جلب آگاهی به افکاری است که یک فرد دارد و همچنین پاسخ‌های عاطفی و فیزیکی او به این افکار در لحظه.

مهارت‌های پذیرش:

بعد از افزایش ذهن‌آگاهی مربوط به افکار و واکنش‌ها، گام بعدی ایجاد پذیرش بدون قضاوت از این افکار و واکنش‌ها است.

شناسایی ارزش‌ها و تعهد به عمل

تشخیص اینکه خود ایده آل شما چه نوع آدمی خواهد بود و زندگی بر اساس ارزش‌هایی که به آن‌ها مرتبط است، بخش‌های کلیدی در پاسخ متفاوت به میل به درگیرشدن با اجبار هستند. زمانی که یک فرد بتواند ارزش‌های خود را به‌وضوح تشخیص دهد و زمان انحراف از آنها را بیان کند، می‌تواند در آینده متعهد به انتخاب‌های عمدی‌تری باشد. این می‌تواند اجبارها را به‌شدت کاهش دهد و احساس خودمختاری فرد را در زندگی خود افزایش دهد که قبلاً با OCD نمی‌توانستند به آن دسترسی پیدا کنند.

در طول درمان ACT چه انتظاری باید داشت

کار با یک درمانگر برای درمان OCD با استفاده از ACT شامل جلسات معمولی (حدود ۵۰ دقیقه) خواهد بود و اکثر افراد حداقل به یک سال درمان نیاز دارند تا رهایی از علائم را مشاهده کنند. برخی از افراد قبل از شروع به بهبودی نیاز به چندین سال درمان و/یا دارو دارند و مدت‌زمان درمان به عوامل فردی – مانند شدت، انواع فرعی وسواس‌ها و اجبارها و همچنین محیط خارج از جلسات درمان بستگی دارد.

جلسات ACT شامل:

ایجاد رابطه با درمانگر:

داشتن یک رابطه قابل‌اعتماد با ارائه‌دهنده شما ضروری است تا بتواند شما را مسئول نگه دارد و زمانی که مطابق با خود و ارزش‌های ایدئال خود عمل نمی‌کنید، آنها را برجسته کنند.

بررسی وضعیت روانی فعلی:

این شامل شناسایی وسواس‌هایی است که دارید و هر گونه احساسات و واکنش‌های درونی که در پاسخ به آن‌ها دارید.

ترسیم خود ایدئال و ارزش‌های اصلی‌تان:

شناسایی این چیزها به‌عنوان «ستاره شمالی» شما عمل می‌کند که به شما کمک می‌کند تا تصمیم‌گیری عمدی در مورد رفتارهایی که پس از تجربه وسواس‌های فکری انجام می‌دهید، بگیرید.

متعهدشدن به اقدامات خاص:

هنگامی که راه‌های مختلفی را شناسایی کردید که می‌توانید مطابق و هم راستا با ارزش‌ها و خود ایدئال خود عمل کنید، گام بعدی این است که با درمانگر خود در مورد اینکه تعهد به آن‌ها چگونه به نظر می‌رسد صحبت کنید و زندگی ای داشته باشید که احساس بیشتری داشته باشید.

چگونه ACT به مبتلایان وسواس فکری و عملی (OCD) کمک می‌کند؟ (قسمت اول)

درمان ACT یکی از مؤثرترین درمان‌های OCD به‌حساب می‌آید. ACT در مسیر تغییر رابطه فرد با وسواس‌های خود به سمت خنثی‌تر شدن کار می‌کند که پس از آن درگیری فرد با اجبارهای خود را کاهش می‌دهد.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.choosingtherapy.com/act-for-ocd

درمان ACT یکی از مؤثرترین درمان‌های OCD به‌حساب می‌آید. ACT در مسیر تغییر رابطه فرد با وسواس‌های خود به سمت خنثی‌تر شدن کار می‌کند که پس از آن درگیری فرد با اجبارهای خود را کاهش می‌دهد. در این بخش به ویژگیهای وسواسها و همچنین به آشنا شدن با مفاهیم اولیه ACT خواهیم پرداخت.

درمان‌پذیرش و تعهد چیست؟

درمان‌پذیرش و تعهد (ACT) یک رویکرد درمانی است که توسط استیون سی هیز در دهه ۱۹۸۰ زمانی که او به دنبال رهایی از اختلال هراس خود بود، توسعه یافت. ACT بر این اصل بنا شده است که توجه به افکار ناراحت‌کننده می‌تواند مفیدتر از تلاش برای تغییر خود افکار باشد. هدف این است که به افکار خود توجه کنید و آنها را به‌عنوان بازتابی از خودتان نگیرید، روشی عمدی را برای پاسخ‌دادن به فکر انتخاب کنید و به سمت آن انتخابتان حرکت کنید که احساس می‌کند با ارزش‌های شما همسو است.

OCD چیست؟

اختلال وسواس فکری عملی (OCD) یک وضعیت سلامت روان است که در آن فرد افکار مزاحم (وسواس) را تجربه می‌کند که فرد سعی می‌کند با انجام اعمال تکراری (اجبار) آنها را آرام کند. افرادی که با OCD دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اضطراب شدیدی را در مورد وسواس‌های خود تجربه می‌کنند که آنها را تشویق می‌کند تا به طور مکرر با اجبارهای خود درگیر شوند. یکی از بارزترین علائم OCD این است که این اختلال تا چه اندازه عملکرد فرد را مختل می‌کند – وسواس‌ها می‌توانند برای مدت طولانی حواس فرد را پرت کنند و انجام اجبارها اغلب ساعت‌ها طول می‌کشد.

OCD یک اختلال غیرمعمول نیست – تقریباً ۱.۲٪ از بزرگسالان ایالات متحده در یک سال گذشته OCD داشتند و بسیاری از مردم در تمام طول زندگی خود با این مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کنند. زنان بیشتر در معرض ابتلا به OCD هستند و عوامل خطر شامل داشتن سابقه خانوادگی OCD، تجربه رویدادهای استرس‌زا یا آسیب‌زا در زندگی و داشتن سایر شرایط سلامت روان (مانند افسردگی یا اضطراب) از قبل وجود دارد.
OCD معمولاً توسط فردی مشخص می‌شود که هم وسواس و هم اجبار دارد، اما ممکن است فقط یکی از این موارد را تجربه کند و همچنان معیارهای تشخیصی این اختلال را داشته باشد.

OCD با موارد زیر مشخص می‌شود:

وسواس فکری:

افکار مزاحم هستند که در هنگام تجربه باعث ایجاد سطح بالایی از پریشانی و اضطراب می‌شوند.

انواع وسواس می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

وسواس آلودگی
وسواس مسئولیت
وسواس‌های مبتنی بر کمال‌گرایی
وسواس جنسی
وسواس‌های خشونت‌آمیز
وسواس مذهبی
وسواس هویت
وسواس‌های رابطه‌ای

اجبارها:

اجبارها رفتارهایی هستند که یک فرد مبتلا به OCD برای آرام‌کردن و اطمینان خاطر پس از تجربه یک فکر وسواسی ناراحت‌کننده انجام می‌دهد. اکثر مردم ترجیح می‌دهند با اجبارهای خود درگیر نشوند، اما این کار را انجام می‌دهند؛ زیرا معتقدند که آنها از وقوع اتفاق بدی جلوگیری می‌کنند.

اجبار می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

شستشو و نظافت
بررسی رفتارها
اجبارهای ذهنی
ترتیب‌دادن چیزها
تکرارشونده ها
اجتناب از موقعیت‌هایی که ممکن است باعث ایجاد وسواس شود.

چگونه ACT به OCD کمک می‌کند؟

ACT در درجه اول بر کمک به فرد برای تغییر باورها و احساسات خود نسبت به وسواس‌های خود تمرکز می‌کند که سپس بر تعامل آنها با اجبار تأثیر می‌گذارد.ACT مستقیماً دیدگاه جامعه را در مورد طبقه‌بندی وسواس‌ها به‌عنوان بد به چالش می‌کشد و به بیمار اجازه می‌دهد تا در طول زندگی خود وسواس‌هایی داشته باشد بدون اینکه نیازی به پاسخ اجباری برای ایمن ماندن داشته باشد.

ACT می‌تواند به روش‌های زیر به OCD کمک کند:

ایجاد رابطه مثبت‌تر با خود
افزایش آگاهی و انعطاف مراجع نسبت به خود
شرم و اضطرابی را که مراجع در اثر وسواس‌های فکری تجربه می‌کند کاهش می‌دهد

ACT برای وسواس OCD

راه اصلی که ACT وسواس را هدف قرار می‌دهد، تغییر رابطه فرد با وسواس‌هایش است. ACT می‌آموزد که یک فرد از افکار خود جدا است و فقط به این دلیل که یک فرد فکری دارد لزوماً به این معنی نیست که با آن درگیر می‌شود. این بدان معناست که وقتی فردی دچار وسواس است، به مراجع آموزش داده می‌شود که متوجه آن شود و برای رفتاری که می‌خواهد انجام دهد که به دنبال آن فکر است، انتخابی عمدی انجام دهد.

ACT برای اجبارهای OCD

ACT با اجبارها کار می‌کند و به مراجع انعطاف‌پذیری روانی می‌دهد تا اجبارهای خود را به‌جای اجباری بودن برای ایمنی، اختیاری ببیند. هنگامی که فردی دچار وسواس است، ACT بر کمک به آنها برای درک این مفهوم تمرکز می‌کند که تعداد بی‌نهایتی از پاسخ‌های رفتاری وجود دارد که می‌توانند داشته باشند – اجبارهای گذشته فقط یکی از گزینه‌های آنهاست. سپس فرد تشویق می‌شود تا در نظر بگیرد که چه رفتارهایی با ارزش‌هایش هماهنگ‌تر است و برای انجام رفتارهایی که با این ارزش‌ها همسو هستند، اقدام کند.

آیا ACT به طور مؤثر OCD را درمان می‌کند؟

تحقیقات نشان می‌دهد که ACT به دلیل توانایی آن در افزایش انعطاف‌پذیری روان‌شناختی مراجع و با جداکردن اجبار از وسواس، یک درمان مؤثر برای اختلالات طیف OCD است. بااین‌حال، مهم است که توجه داشته باشید که ACT با شدت و مکرر کمتر از درمان ERP موردمطالعه قرار گرفته است که رویکرد اولیه‌ای است که در حال حاضر در درمان OCD استفاده می‌شود.

ACT در مقابل ERP

درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) بر افزایش عملکرد مراجع از طریق تغییر وسواس‌هایی که فرد تجربه می‌کند و با کاهش درگیری آنها با اجبار تمرکز می‌کند. این کار در درجه اول با قراردادن مکرر مراجع در معرض عدم درگیرشدن با اجبارهای او انجام می‌شود تا ترس از اینکه اگر اجبارهای خود را انجام ندهند چه اتفاقی می‌افتد کاهش یابد. ERP برای کاهش وسواس‌های تجربه شده با تبدیل آنها به افکار قابل‌تحمل‌تر برای مراجع کار می‌کند.

ACT در مقابل CBT

درحالی‌که ACT از نظر فنی شکلی از CBT است، تفاوت‌های زیادی بین ACT و رویکرد CBT کلاسیک وجود دارد. درمان شناختی رفتاری (CBT) اغلب بر اساس چالش‌برانگیز کردن و قالب‌بندی مجدد افکار درونی به چیزی واقعی‌تر و قابل تحمل‌تر است که سپس نحوه واکنش فرد به افکار را تغییر می‌دهد. ACT بر روی اجازه‌دادن به افکار و وسواس‌های فکری تمرکز می‌کند که آنها را بپذیرند و تحمل کنند، و سپس عمداً انتخاب کنند که چگونه یک فرد به آن افکار به روشی مطابق با ارزش‌هایش پاسخ دهد.

پایان قسمت اول

در بخش بعدی با نحوه و روشهای کمک رویکرد ACT به مبتلایان OCD آشنا خواهیم شد.

چگونه در یک رابطه عاشقانه، با فرد دچار اختلال شخصیت مرزی رفتار کنیم؟

روابط عاشقانه چالش های منحصر به فردی را برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) و شرکای آنها ایجاد می کند. درگیر شدن با چنین شرایطی با صبر و درک صحیح؛ کلیدی برای به نتیجه رسیدن چنین رابطه ای است.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://healthmatch.io

BPD با تکانشگری و بی ثباتی عاطفی مشخص می شود. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به BPD می تواند یک دقیقه دوست داشتنی و مهربان باشد و دقیقه بعد سرد و گوشه گیر باشد. شریک زندگی باید بسیار حمایت کننده و درک کننده باشد تا بتواند در برابر این تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی خلق و خوی مقاومت کند.
با حمایت و درمان مناسب، افراد مبتلا به BPD می توانند روابط عاشقانه عادی و پایداری داشته باشند. این مقاله اختلال شخصیت مرزی، تأثیر آن بر روابط و اینکه چگونه می توانید اطمینان حاصل کنید که BPD به رابطه شما پایان نمی دهد، توضیح می دهد.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت سلامت روان است که بر نحوه برخورد فرد با احساسات و تعاملات روزمره خود با دیگران تأثیر می گذارد.
آنها ممکن است دوره‌هایی را پشت سر بگذارند که در آن عصبانیت یا افسردگی شدید را تجربه می‌کنند، و این دوره‌ها می‌تواند چندین ساعت یا حتی چند روز طول بکشد تا زمانی که به حالت اولیه عاطفی بازگردند.
افراد مبتلا به BPD معمولاً احساسات را شدیدتر از دیگران و اغلب برای مدت طولانی تری تجربه می کنند. این برای احساسات مثبت و همچنین منفی صدق می کند.
افراد مبتلا به این عارضه ممکن است زندگی روزمره را چالش برانگیز بدانند، چه در بیرون از منزل باشند، چه در محل کار یا در تعامل با دیگران. آنها ممکن است بیشتر در معرض خطر سلامت جسمانی ضعیف، دعوا کردن، آسیب رساندن به خود یا حتی خودکشی باشند.

در اینجا برخی از رایج ترین علائم و نشانه های BPD آورده شده است:
• نوسانات خلقی
• احساس ناپایدار از خود
• احساسات افراطی
• ترس از رها شدن
• رفتار تکانشی و خطرناک
• خود آزاری
• افکار و تهدیدهای خودکشی
• احساس پوچی
• طغیان عصبانیت
• وسواس
• مشکل با اعتماد
• جدایی (احساس جدا شدن از خود)

علل BPD

هیچ دلیل واحدی وجود ندارد که چرا فردی ممکن است BPD داشته باشد، اما تحقیقات نشان می دهد که برخی از عوامل می توانند خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهند. با این حال، توجه به این نکته مهم است که برخی از مبتلایان به BPD هیچ یک از خطرات ذکر شده در زیر را ندارند.
• سابقه خانوادگی: اگر یکی از اعضای نزدیک خانواده (مخصوصاً والدین) مبتلا به BPD باشد، خطر ابتلا به این عارضه در شما بیشتر است.
• عوامل عصبی: تجربه تغییرات عملکردی و ساختاری در مغز، به ویژه در مناطقی که احساسات و تکانه ها را کنترل می کنند، می تواند شما را در معرض خطر ابتلا به BPD قرار دهد. با این حال، اینکه آیا این تغییرات عصبی یک عامل خطر هستند یا ناشی از خود اختلال هستند، هنوز مشخص نیست.
• یک پس زمینه دشوار: احتمال ابتلا به BPD در افراد با سابقه بد، آسیب زا، خشونت آمیز یا ناپایدار بیشتر است.

تاثیر اختلال شخصیت مرزی بر یک رابطه

رفتارها و علائم رایج افراد مبتلا به BPD می تواند برای هر رابطه ای مضر باشد. با این حال، در حالی که روابط عاشقانه می تواند به ویژه برای هر دو طرف چالش برانگیز باشد، این بدان معنا نیست که آنها غیرممکن هستند.
ممکن است متوجه شوید که همه جنبه های BPD در رابطه شما منفی نیست. شرکای مبتلا به BPD می توانند به ویژه دلسوز، دلسوز و مهربان باشند. چالش این است که خلق و خوی شما یا همسرتان ممکن است ناپایدار و افراطی باشد، به این معنی که همه چیز می تواند به سرعت از خوب به بد تغییر کند.
ترس از رها شدن: یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها ترس از رها شدن است – یکی از علائم رایج BPD – زیرا این امر به ویژه در یک رابطه عاشقانه مرتبط است. افراد مبتلا به BPD حتی به کوچکترین پیشنهادی مبنی بر رد کردن، چه از اعمال و چه در گفتگو، بیش از حد فکر می کنند و بیش از حد روی آن متمرکز می شوند.
این نشانه ها می توانند واقعی یا خیالی باشند، اما یک فرد مبتلا به BPD ممکن است هنوز واکنش شدیدی داشته باشد و از شریک زندگی خود کناره گیری کند.
وسواس: وسواس، یکی دیگر از علائم BPD، بر روابط عاشقانه تأثیر می گذارد. شریک مبتلا به BPD ممکن است بخواهد تمام وقت خود را با نیمه دیگر خود صرف کند، صرف نظر از اینکه این کار عملی یا مطلوب است یا خیر.
زمانی که از شریک زندگی خود دور هستند، ممکن است گوشه گیری و تنهایی شدید را تجربه کنند. این احساسات می تواند به خودآزاری یا افکار خودکشی تبدیل شود و درخواست فضا را برای شریک زندگی چالش برانگیز کند. این رفتار وسواسی می تواند در یک رابطه سنگین شود.
طول روابط: افراد مبتلا به BPD تمایل دارند چندین رابطه کوتاه مدت داشته باشند. این به این دلیل است که آنها به راحتی آسیب می بینند و عصبانی می شوند. هنگامی که آنها تغییری در احساسات شریک زندگی خود احساس می کنند، ممکن است از ترس اینکه شریک زندگی خود اول این کار را انجام دهد کناره گیری کرده و رابطه را قطع کنند.
علی‌رغم این چالش‌ها، یک فرد مبتلا به BPD می‌تواند از روابط عاشقانه طولانی‌مدت لذت ببرد، و گام‌هایی هم او و هم شریک زندگی‌شان می‌توانند برای هموارتر کردن اوضاع بردارند.

چگونه از اختلال شخصیت مرزی در پایان دادن به یک رابطه جلوگیری کنیم؟
اگر شما یا همسرتان مبتلا به BPD تشخیص داده شده‌اید، می‌دانید که علائم و رفتارها چقدر چالش برانگیز است، به خصوص در روابط. با این حال، مهم است که بدانید با وجود چالش های BPD می توانید یک رابطه سالم و طولانی مدت داشته باشید، و تعدادی استراتژی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند.

درمان

روان درمانی خط اول درمان است که در صورت داشتن BPD می توانید به دنبال آن باشید. درمان می تواند یک به یک باشد یا می تواند در یک محیط گروهی انجام شود. گزینه دیگری که ممکن است به خصوص برای رابطه شما مفید باشد زوج درمانی است.
دو نوع روان درمانی برای BPD توصیه می شود:
رفتار درمانی دیالکتیکی(DBT):
این رایج ترین روش درمانی برای افراد مبتلا به BPD است. درمانگر به شما یا همسرتان کمک می کند تا با قضاوت و دلیل خوب به موقعیت های عاطفی پاسخ دهید. DBT همچنین ابزارهای مورد نیاز برای کاهش رفتارهای خود ویرانگر را فراهم می کند که می تواند رابطه شما را بهبود بخشد.
درمان شناختی رفتاری(CBT) : این رویکرد برای کمک به فرد مبتلا به BPD برای تغییر باورها و رفتارهای اصلی که بر نحوه درک آنها از خود و سایر افراد تأثیر می‌گذارد مفید است. هدف این نوع درمان آسان‌تر کردن تعامل با سایر افراد و روابط است.
دارو: داروها به ندرت به عنوان درمان خط اول برای BPD استفاده می شوند. با این حال، یک پزشک یا روانپزشک ممکن است برای شما یا شریک زندگیتان دارویی برای تنظیم افسردگی، اضطراب و نوسانات خلقی تجویز کند. دارو می تواند به کاهش شدت نوسانات خلقی کمک کند و سایر مداخلات مانند درمان را موثرتر کند.
درمان در بیمارستان: در موارد شدید آسیب رساندن به خود یا افکار خودکشی، ممکن است لازم باشد که در بیمارستان بستری شوید یا شریک مبتلا به BPD خود را به انجام این کار تشویق کنید. بستری شدن در بیمارستان می تواند دسترسی به درمان و مشاهده شدید را فراهم کند، که ممکن است به دستیابی به مکانیسم های مقابله ای مهم و ایجاد یک برنامه درمانی کمک کند.

راه هایی برای حمایت از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی

اگر با فردی مبتلا به BPD قرار ملاقات دارید، چندین کار وجود دارد که می توانید برای کمک به شریک زندگی خود و حفظ یک رابطه سالم انجام دهید.
جستجوی اطلاعات: تا جایی که می توانید درباره BPD اطلاعات کسب کنید تا بتوانید نسبت به شریک زندگی خود احساس همدردی کنید. با درک این موضوع که وقتی شریک زندگی شما یک اپیزود یا واکنش افراطی دارد، او این کار را به دلیل عصبانیت، ترس، شرم یا عدم ارزش خود انجام می دهد. این طغیان ها آنها را تعریف نمی کند. وقتی این را فهمید و درک کردید، رابطه شما محکم تر می شود.
آموزش همچنین شما را با مهارت ها و ابزارهایی که برای کمک به شریک زندگی خود برای مقابله با BPD و جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران نیاز دارید، مجهز می کند.
ارتباط سالم را تمرین کنید: اگر با فردی مبتلا به BPD در ارتباط هستید، بهتر است از کلماتی که خشم یا ناامنی آنها را برمی انگیزد اجتناب کنید. ارتباط سالم و موثر مهم است، بنابراین با دقت به صحبت های همسرتان گوش دهید و تا آنجا که ممکن است با عشق و درک بیشتر پاسخ دهید.
هنگامی که احساس می‌کنید مورد حمله قرار گرفته‌اید، ممکن است نگه داشتن زبانتان برایتان دشوار باشد، اما یادگیری نحوه هدایت این تعاملات برای هر دوی شما مفید خواهد بود.
کمک بگیرید: کمک گرفتن از یک روانپزشک یا درمانگر (به عنوان یک زوج یا جداگانه) می تواند به افراد مبتلا به BPD کمک کند تا بازتر ارتباط برقرار کنند، روابط خود را تقویت کنند و تعارضات را حل کنند. مطمئن شوید که شما و همسرتان برای این جلسات آماده شده اید، شاید با یادداشت هایی در مورد تغییرات خلق و خو و هر رفتار جدیدی که متوجه شده اید.
ارائه پشتیبانی: یک شریک با BPD نیاز به حمایت تزلزل ناپذیر، هم از نظر عاطفی و هم از نظر روانی دارد. به همسرتان بگویید که می‌دانید دوران سختی را پشت سر می‌گذارد و شما آنجا خواهید بود تا دست او را بگیرید. در حالی که وظیفه شما “رفع” چیزها نیست، فقط یادآوری شریک زندگی خود که در کنار آنها هستید می تواند فوق العاده آرامش بخش باشد.
فقط زمانی صحبت کنید که شریک زندگیتان آرام باشد: هنگامی که شریک زندگی شما یک دوره شدید BPD را تجربه می کند، بیان هر چیزی که باعث بدتر شدن احساس او شود عاقلانه نیست. قبل از اینکه یک مکالمه چالش برانگیز داشته باشید، اجازه دهید آنها ابتدا آرام شوند. برای انجام این کار، باید احساسات خود را مهار کنید و شاید به طور کلی خود را از این موقعیت دور کنید.
از سرزنش یا برچسب زدن بپرهیزید: سعی کنید اعمال و واکنش های همسرتان را به گردن اختلال او نیندازید، زیرا او احساس سرزنش و برچسب زدن می کند. انجام این کار ممکن است علائم آنها را تشدید کند و خطر آسیب رساندن به خود را در پی داشته باشد.
به یاد داشته باشید که مراقب خود باشید: کمک به همسرتان برای مدیریت شرایطش و داشتن یک زندگی عادی و سالم تا حد امکان مهم است. با این حال، به همان اندازه مهم است که خود را اولویت بندی کنید. به دنبال سیستم حمایتی خود باشید (با درمانگر خود صحبت کنید)، ذهن آگاهی و مراقبت از خود را تمرین کنید، سالم غذا بخورید و با افراد دیگر معاشرت کنید. به یاد داشته باشید که در صورت نیاز، استراحت کردن اشکالی ندارد.

خاتمه رابطه

زمانی که اختلال شخصیت مرزی به یک رابطه خاتمه می دهد، می تواند برای هر دو طرف ویرانگر باشد، اما نیازی به این نیست. اگر شما یا شریک زندگیتان BPD دارید، بدانید که امکان داشتن یک رابطه سالم و طولانی مدت وجود دارد. رابطه شما چالش برانگیز و منحصر به فرد خواهد بود، اما می توانید برای آسان تر کردن آن قدم بردارید و خود را برای مقابله با موقعیت های سخت آماده کنید. جستجوی درمان موثر برای هر کسی که BPD دارد بسیار مهم است، در حالی که شرکا باید تلاش کنند تا شرایط را درک کنند و همدردی، حمایت و آرامش را ارائه دهند.

ارتباط بین بی نظمی هیجانی و اختلال شخصیت مرزی

بی نظمی عاطفی یک علامت اشکال در سلامت روان است که شامل مشکل در کنترل احساسات و نحوه عمل شما بر روی آن احساسات است. برای اطرافیانتان، احساسات و واکنش‌های شما در مقایسه با چیزی که به آن واکنش نشان می‌دهید نامتناسب به نظر می‌رسند. این مشکل یکی از معضلات اصلی در اختلال شخصیت مرزی می باشد.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منابع: https://my.clevelandclinic.org و https://cfhh.ca/blog

بی نظمی عاطفی چیست؟
بی نظمی عاطفی یک علامت اشکال در سلامت روان است که شامل مشکل در کنترل احساسات و نحوه عمل شما بر روی آن احساسات است. برای اطرافیانتان، احساسات و واکنش‌های شما در مقایسه با چیزی که به آن واکنش نشان می‌دهید نامتناسب به نظر می‌رسند. این مشابه است و ارتباط نزدیکی با ناکارآمدی اجرایی دارد .
وقتی احساسات خود را مدیریت یا تنظیم می کنید، می توانید احساسات و واکنش خود را هدایت کنید. اکثر مردم در کودکی یاد می گیرند که چگونه این کار را انجام دهند و با بزرگتر شدن آن را توسعه می دهند. همچنین بخش کلیدی سازگاری یا انعطاف پذیر بودن در برابر چالش ها، یادگیری و موارد دیگر است.
شما می توانید به تنظیم احساسی مانند کنترل صدا برای احساسات خود فکر کنید. هنگامی که از کنترل صدا برای دستگاهی استفاده می کنید، می توانید از بلندی بیش از حد آن جلوگیری کنید. با اختلال در تنظیم عاطفی، مغز شما نمی تواند سیگنال های هیجانی را تنظیم کند. در واقع، کنترل صدا آنطور که باید کار نمی کند، و مدیریت احساسات شما را «بلندتر» و سخت تر می کند.
نمونه ای از تنظیم عاطفی آموخته شده این است که چگونه کودکان در نهایت از عصبانیت های خلقی پیشی می گیرند. در دوران کودکی، کج خلقی طبیعی است و بخشی مورد انتظار از رشد کودک شما است. با بزرگتر شدن کودکان، عموماً یاد می گیرند که چگونه احساسات خود را مدیریت کنند. به همین دلیل است که کج خلقی کمتر می شود و در نهایت متوقف می شود.

بی نظمی عاطفی چگونه به نظر می رسد؟
اثرات بی نظمی عاطفی در آنچه می گویید و چگونه عمل می کنید قابل مشاهده است. برخی از نمونه‌های بی نظمی هیجانی عبارتند از:
• در کنترل خلق و خوی خود مشکل دارید و باعث می شود احساس گیر افتادگی کنید یا نمی توانید احساس بهتری داشته باشید، به خصوص با حالات و احساسات منفی مانند افسردگی، اضطراب و غیره.
• به راحتی از ناراحتی ها یا مزاحمت های کوچک ناامید می شوند.
• نوسانات خلقی.
• رفتار تکانشی.
• مانیا یا هیپومانیا.
• مشکل با احساساتی که در نحوه پیگیری اهداف و دستیابی به نتایج دلخواه دخالت می کنند.
• مستعد از دست دادن مدیریت عصبانیت.
• تحریک پذیری یا عصبانیت مداوم بین طغیانهای خشم.

چه زمانی تنظیم هیجانی مشکل ساز می شود؟
وقتی بی نظمی عاطفی شدید باشد، می تواند علائمی ایجاد کند که زندگی، روابط اجتماعی، شغل و موارد دیگر را مختل کند.

برخی از اثرات شدیدتر می تواند شامل موارد زیر باشد:
• طغیان های کلامی (فریاد، داد و بیداد، جیغ یا گریه).
• رفتار پرخاشگرانه یا حتی خشونت آمیز (نسبت به اشیا، حیوانات یا افراد).
• مشکل در حفظ دوستی ها، روابط یا سایر اشکال ارتباط اجتماعی.

بی نظمی عاطفی نشانه بسیاری از شرایط سلامت روان است. برخی از نمونه ها عبارتند از:
• اختلالات مخرب، کنترل تکانه و رفتار، به ویژه اختلال سلوک ، اختلال اختلال در نظم خلقی مخل و اختلال نافرمانی مقابله ای .
• اختلالات مرتبط با تروما، به ویژه اختلال استرس پس از سانحه .
• اختلالات شخصیت (به ویژه اختلال شخصیت مرزی).
• اختلال دوقطبی .
• اختلال وسواس اجباری .
• اختلالات افسردگی .
• اختلالات اضطرابی .

اختلال شخصیت مرزی چیست؟
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) مجموعه‌ای از احساسات و علائم مرتبط با وضعیت خود را تجربه می‌کنند که کنترل آن‌ها برایشان دشوار است. این بر طرز فکر و احساس آنها در مورد خود و دیگران تأثیر می گذارد. نظریه‌های روان‌شناختی مختلف بیان می‌کنند که اختلال شخصیت مرزی شامل مولفه‌های بی‌نظمی عاطفی و رفتاری است. ( لینهان، ۱۹۹۳).
به عبارت دیگر، BPD یک اختلال سلامت روان پیچیده است که افراد را در پیامدهای مختلف زندگی، از جمله روابط بین فردی، هویت شخصی، رفتار و احساسات تحت تاثیر قرار می دهد.

ویژگی های اختلال شخصیت مرزی
• آینه اختلال خلقی:
اختلال شخصیت مرزی یک وضعیت سلامت روانی شدید است که حدود یک تا سه درصد از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به منابع پژوهشی موجود، تقریباً ده درصد از افرادی که در مراکز سرپایی بستری می‌شوند، با BPD تشخیص داده می‌شوند .اختلال شخصیت مرزی که اغلب به عنوان “اختلال بی نظمی” در نظر گرفته می شود، یکی از شایع ترین اختلالات سلامت روان است که از نظر بالینی تشخیص داده می شود.
• صفات: بی نظمی عاطفی یک نشانه اصلی است که در بیماران BPD مشاهده می شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است مشکلاتی در کنترل احساسات و رفتارهای خود داشته باشند تا جایی که نتوانند اهداف یا آرزوهای شخصی خود را دنبال کنند. علاوه بر این، آنها ممکن است متوجه شوند که نمی توانند در محیط های مختلف، اجتماعی یا موارد دیگر به طور موثر عمل کنند یا رفتار کنند.
• بی نظمی عاطفی در بیماران BPD: برخی از محققان اختلال در تنظیم هیجانی را به عنوان “ناتوانی در پاسخگویی و مدیریت انعطاف پذیر احساسات” تعریف می کنند. افراد مبتلا به BPD اغلب احساسات منفی شدیدی را تجربه می کنند که می تواند باعث شود آنها عمیقاً آسیب پذیر شوند. این آسیب‌پذیری‌ها می‌توانند به طیف وسیعی از مکانیسم‌های مقابله‌ای نامطلوب منجر شوند.

بی نظمی عاطفی چگونه درمان می شود؟
بسیاری از افرادی که اختلالات عاطفی دارند می توانند یاد بگیرند که اثرات آن را مدیریت کنند. اما درمان ها می توانند یادگیری مدیریت آنها را آسان تر کنند.
اشکال اصلی درمان عبارتند از:
. روان درمانی . همچنین به عنوان درمان سلامت روان شناخته می شود، این درمان شامل کار با یک متخصص سلامت روان است. آنها می توانند به شما کمک کنند تا بفهمید که چگونه و چرا اختلالات عاطفی را تجربه می کنید. بخش کلیدی روان درمانی، یادگیری مهارت ها و راهبردهای مقابله ای است که می تواند به شما در جلوگیری از اثرات شدیدتر اختلالات عاطفی کمک کند.
دارودرمانی. این نوع از درمان ها هم می توانند به شما کمک کنند تا مدیریت احساسات را آسان تر کنید. نحوه انجام این کار به خود دارو، شرایطی که درمان می کند و موارد دیگر بستگی دارد.
بی نظمی عاطفی شرایطی نیست که بتوانید خودتان آن را درمان کنید. شرایط و شرایطی که باعث آن می شود نیاز به یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی دارد تا آنها را تشخیص دهد و درمان را راهنمایی کند.
بی نظمی عاطفی همچنین می تواند با آسیب یا اختلال در فعالیت مغز رخ دهد. برخی از شرایطی که باعث اختلال در نظم عاطفی می شوند، خطرناک هستند و تعدادی از آنها فوریت های پزشکی هستند که نیاز به مراقبت فوری دارند.

عوارض یا خطرات احتمالی عدم درمان آن چیست؟
شما به طور کلی می توانید با اختلالات عاطفی خفیف سازگار شوید یا یاد بگیرید که با آن زندگی کنید و دریافت درمان می تواند کمک کننده باشد.

بی نظمی عاطفی در صورت متوسط تا شدید می تواند اثرات منفی عمده ای بر زندگی شما داشته باشد. بی نظمی عاطفی می تواند بسیاری از زمینه های زندگی را مختل کند، از جمله:
• دوستی ها و روابط خانوادگی.
• تحصیلات.
• حرفه.
در شدیدترین موارد، افراد مبتلا به اختلال در نظم عاطفی ممکن است به دلیل مشکلات در کنترل احساسات، پرخاشگر یا خشن شوند. برخی ممکن است دست به خودآزاری یا رفتارهای خودکشی بزنند . دیگران ممکن است بی پروا یا به گونه ای رفتار کنند که آنها را در معرض آسیب های جدی یا مرگ قرار دهد. بی نظمی عاطفی که شامل رفتار پرخاشگرانه یا خشونت آمیز است نیز می تواند منجر به عواقب قانونی احتمالی شود. این شامل برخورد با مجریان قانون، دستگیری یا اتهامات جنایی می شود.

چه زمانی باید اختلال عاطفی توسط پزشک یا ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی درمان شود؟
• وقتی بی نظمی عاطفی زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد، صحبت با یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی ایده خوبی است. اگر اختلالات عاطفی شروع به ایجاد اختلال در بخش های کلیدی زندگی شما از جمله روابط اجتماعی، کار و غیره کرد، صحبت با یک ارائه دهنده بسیار مهم است.
• همچنین هنگامی که تنظیم هیجانی به طور ناگهانی ایجاد می شود، دریافت مراقبت های پزشکی ضروری است. به این دلیل که می تواند یک شاخص کلیدی از شرایط خطرناک یا حتی تهدید کننده زندگی باشد.
• اگر یکی از عزیزان به تدریج دچار اختلالات عاطفی شود، مهم است که او را تشویق کنید تا با یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی صحبت کند. بسیاری از شرایط مرتبط با افزایش سن مانند بیماری آلزایمر یا زوال عقل می توانند باعث اختلال در تنظیم عاطفی شوند که به تدریج ظاهر می شود. یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی می تواند این شرایط را تشخیص دهد و راهنمایی یا توصیه های درمانی (در صورت امکان) برای کمک ارائه دهد.

چه زمانی برای اختلالات عاطفی در کودک خود کمک بگیرید
• بسیاری از افراد با علائم اختلالات عاطفی در فرزندان خود مواجه می شوند. هنگامی که این مورد است، مهم است که به یاد داشته باشید که تنظیم عاطفی چیزی نیست که کودکان به طور خودکار رشد می کنند. زمان می برد تا آنها یاد بگیرند و در آن بهتر شوند.
• مانند همه مهارت‌ها، برخی از کودکان تنظیم هیجان را سریع‌تر یاد می‌گیرند یا در اوایل آن را بهتر انجام می‌دهند. دیگران ممکن است به کمک بیشتری نیاز داشته باشند. وقتی این مورد دوم است، با فرزندتان صبور باشید. درست همانطور که یادگیری بستن بند کفش یا دوچرخه سواری در جوانی به تمرین و تلاش نیاز داشت، یادگیری نحوه تنظیم احساسات نیز می تواند چالش برانگیز باشد. حمایت از فرزندتان می‌تواند این کار را بسیار آسان‌تر کند و تفاوت عمده‌ای در نحوه تأثیر اختلالات عاطفی بر او در طول زندگی ایجاد کند.
• اگر نگران هستید که تنظیم عاطفی فرزندتان آنطور که باید رشد نمی کند، با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی صحبت کنید. آنها می توانند ارزیابی کنند که آیا دلیلی برای نگرانی وجود دارد یا خیر. آنها همچنین می توانند منابع یا توصیه هایی را بدون در نظر گرفتن اینکه آیا فرزند شما شرایطی مرتبط با مشکلات تنظیم عاطفی خود دارد ارائه دهند.

چه زمانی باید کمک اضطراری دریافت کرد
مهم: بی نظمی عاطفی اغلب می تواند شامل افکار و رفتارهای خودآزاری یا خودکشی باشد. اگر افکاری در مورد آسیب رساندن به خود، از جمله افکار خودکشی، یا آسیب رساندن به دیگران دارید، باید به اورژانس مراجعه کنید یا با اورژانس اجتماعی با تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید.

و کلام آخر…..

زندگی با عزیزانی که از اختلالاتی مانند اختلال مرزی و یا عدم تنظیم هیجانی یا عاطفی رنج می برند نیازمند برخورداری از حمایت تخصصی و حرفه ای روانشناختی می باشد. به امید آسایش همه محمد جواد خدادادی

آشنایی با اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان

تشخیص تفاوت بین رفتارهای معمول نوجوانان و اختلالات شخصیتی در حال ظهور دشوار است. مهم است که بتوانیم بین بدخلقی «معمولی» نوجوانان و علائم یک بیماری روانی مانند BPD تفاوت قائل شویم. در زیر می‌توانید در مورد این وضعیت بیشتر بدانید تا بفهمید که رفتار معمول نوجوانان چه می‌تواند باشد – و چه نشانه‌ای از نیاز به کمک است.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.mcleanhospital.org

تشخیص تفاوت بین رفتارهای معمول نوجوانان و اختلالات شخصیتی در حال ظهور، دشوار است. چگونه می توان تشخیص داد که کدام است؟
نوجوان بودن سخت است. نوجوانان دچار تغییرات زیادی می شوند، از جمله تغییرات اجتماعی و تحصیلی و نوسانات خلقی هورمونی. گاهی اوقات نوجوانان بدون فکر عمل می کنند و گاهی با اعمال، افکار و احساسات غیر شخصیتی که همگی بخشی از تجربه معمول نوجوانان هستند، دچار مشکل می شوند.
گاهی اوقات، احساسات ممکن است بر نوجوان غلبه کند، حتی ممکن است اعمال او را کنترل کند. برخی از جوانان نیز ممکن است زمان زیادی را صرف نگرانی بیش از حد در مورد موقعیت های اجتماعی کنند.
مهم است که بتوانیم بین بدخلقی «معمولی» نوجوانان و علائم یک بیماری روانی مانند BPD تفاوت قائل شویم. در زیر می‌توانید در مورد این وضعیت بیشتر بدانید تا بفهمید که رفتار معمول نوجوانان چه می‌تواند باشد – و چه نشانه‌ای از نیاز به کمک است.

درک اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت پیچیده سلامت روان است که در آن افراد اغلب با تصور از خود، نوسانات خلقی، کنترل تکانه، ترس شدید از رها شدن، و احساس کم ارزشی دست و پنجه نرم می کنند.
BPD ممکن است باعث شود افراد در کنترل واکنشهای عاطفی خود به موقعیتهای خاص مشکل داشته باشند. برای افراد مبتلا به BPD غیرعادی نیست که با سایر شرایط سلامت روان مانند اختلالات خوردن، اضطراب، افسردگی و اختلال مصرف مواد درگیر شوند.


اختلال شخصیت مرزی شایع‌تر از آن چیزی است که بسیاری از مردم تصور می‌کنند و تقریباً ۱.۶ درصد از بزرگسالان ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال، این تعداد ممکن است بیشتر باشد، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به BPD به اشتباه PTSD، ADHD، اختلال دوقطبی یا افسردگی تشخیص داده می شوند.
از آنجایی که این اختلال شایع و پیچیده است، شناخت علائم و نشانه های آن مهم است. هر چه زودتر BPD تشخیص داده شود، سریعتر می توان آن را درمان کرد.

BPD در حال ظهور در نوجوانان چگونه است؟
مانند هر تشخیص سلامت روانی، آنچه مربوط به سن، فرهنگ و غیره آن فرد است، در محدوده طبیعی در نظر گرفته می شود. هنگامی که متخصصان سلامت روان تشخیص BPD را در نظر می گیرند، به دنبال علائم کلیدی زیر هستند:
• ترس شدید از رها شدن
• روابط ناپایدار با اعضای خانواده و دوستان
• تصویری مبهم یا در حال تغییر دائمی از خود
• رفتارهای تکانشی یا خود ویرانگر
• الگویی از خودآزاری
• نوسانات عاطفی شدید، به ویژه در پاسخ به مسائل به ظاهر جزئی
• احساس پوچی یا تنهایی مزمن
• دوره های انفجاری خشم
• احساس دور بودن از واقعیت
موارد زیر علائم قابل توجهی است که ممکن است نشان دهنده اختلال شخصیت مرزی در کودک یا نوجوان باشد.

بی نظمی رفتاری
این یکی از اولین نشانه هایی است که افراد ممکن است، در برخورد با برخی از نوجوانان که رفتارهای خودآزاری انجام می دهند، متوجه شوند. آنها ممکن است خود را زخمی کنند، پوست خود را بسوزانند یا با سر به دیوار ضربه بزنند. بسیاری از مسائل دیگر نیز ممکن است ظاهر شوند: کودک یا نوجوان ممکن است مواد مصرف کند یا رفتار جنسی خطرناکی داشته باشد.
مشکلات رابطه
بسیاری از کودکان و نوجوانان مبتلا به BPD در حال ظهور، در مدیریت روابط مشکل دارند. آنها ممکن است ترس شدیدی از رها شدن داشته باشند یا در کنترل خشم خود دچار مشکل شوند. هنگامی که از نظر عاطفی بسیار پریشان هستند، برخی از نوجوانان ممکن است باورهای غیرمنطقی یا پارانوئیدی داشته باشند. این ترسها و باورها ممکن است ایجاد دوستی یا روابط عاشقانه را دشوار کند.
واکنش های عاطفی شدید
ممکن است واکنش‌های عاطفی قوی نسبت به مسائل به ظاهر جزئی وجود داشته باشد، جایی که به نظر می‌رسد نسبت به همه چیز بیش از حد واکنش نشان می‌دهند. مسائل جزئی ممکن است به نظر پایان دنیا باشد.
برای متخصصان مراقبت های بهداشتی – و والدین – دشوار است که به این علائم نگاه کنند و بدانند که آیا یک نوجوان BPD در حال ظهور دارد یا اینکه آیا فرد به سادگی در حال گذراندن یک مرحله عادی نوجوانی است.
با در نظر گرفتن این موضوع، نوجوانی که تمام یا هر یک از ویژگی های مرتبط با BPD را نشان می دهد، ممکن است به اطراف نگاه کند و از خود بپرسد: “به نظر می رسد که دیگران می توانند با چیزهایی که من نمی توانم با آنها کنار بیایم کنار بیایند؟” یا “چرا دیگران مثل من در حال مبارزه نیستند؟”
نوجوانی که برای دوره‌های طولانی‌تری نسبت به دیگران هیجانات قوی تری را احساس می‌کند یا بازگشت به حالت اولیه احساسی خود زمان بیشتری می‌برد، ممکن است به این عارضه مبتلا باشد. واکنش‌های شدید به تحریک‌های به ظاهر کوچک – این احساس که مسائل جزئی مانند “پایان دنیا” به نظر می‌رسد و به نظر می‌رسد رفتارهایی مانند خودآزاری، مواد مخدر یا مرگ تنها راه متوقف کردن این تحریکات است – این مسئله می‌تواند نشانه‌ای از یک مشکل جدی باشد. نوجوانان با این کنش ها و واکنش ها باید برای علائم خود کمک بگیرند.

BPD در نوجوانان و بزرگسالان چه تفاوت هایی دارد؟
BPD یک اختلال شخصیتی است که در ابتدا تنها در بزرگسالان تشخیص داده می شده است. مجموعه قابل توجهی از شواهد نشان می دهد که ممکن است کودکان و نوجوانان قبل از سن ۱۸ سالگی به BPD مبتلا شوند.
از آنجایی که شخصیت نوجوان هنوز در حال شکل گیری است، ممکن است افراد جوان قبل از اینکه بزرگسال در نظر گرفته شوند، دستخوش تغییرات زیادی شوند. نوسانات خلقی، بی ثباتی و سایر علائم ممکن است نشانه ای از نوسانات هورمونی، استرس یا اضطراب باشد.
کسانی که علائم اختلال شخصیت مرزی را تجربه می‌کنند به کمک نیاز دارند – به این امید که یک رفتار «فقط یک مرحله» است یا «از آن خارج می‌شوند» منتظر بهبود خودبخودی نباشید. اهمیت تشخیص زودهنگام را نمی توان به اندازه کافی مورد تاکید قرار داد. هرچه علائم BPD زودتر تشخیص داده شود، درمان سریع‌تر می‌تواند آغاز شود و شانس بهتری برای داشتن یک زندگی موفق و معنادار وجود دارد.

چگونه BPD در کودکان و نوجوانان ایجاد می شود؟
درست مانند بزرگسالان، بچه ها با واکنش های منحصر به فرد خود به موقعیت ها واکنش نشان می دهند. اگر بازوی یک کودک بسیار قلقلکی را لمس کنید و بازوی کودکی را که قلقلکی نیست لمس کنید، این دو عکس العمل های بسیار متفاوتی نشان خواهند داد.
همین امر در مورد واکنش افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مقابل افراد فاقد آن نیز صادق است. هنگامی که کودکان در محیط اجتماعی یا خانوادگی رشد می کنند که با خلق و خوی آنها همخوانی ندارد، ممکن است عزت نفس ضعیف و عدم اعتماد به نفس در آنها ایجاد شود. آنها ممکن است برای اعتماد به دیگران و با هویت خود مشکل داشته باشند.
زمانی که این کودکان، نوجوان می شوند احساس گم شدگی می کنند و رفتارهای پرخطر انجام می دهند. آن‌ها ممکن است به دنبال راه‌هایی برای مقابله با احساس پوچی باشند – این زمانی است که علائم BPD ظاهر می‌شود. نوجوانان ممکن است دوره‌هایی از افسردگی را تجربه کنند که به راحتی می‌تواند به رفتار آسیب‌رسان به خود یا افکار خودکشی تبدیل شود. این مسائل نیاز به توجه فوری و معرفی درمان موثر دارد.
هر گونه افکار، احساسات یا نشانه های آسیب رساندن به خود باید در اسرع وقت برطرف شود.

چگونه علائم اختلال شخصیت مرزی در افراد جوان تشخیص داده می شود
BPD به یک متخصص مراقبت های بهداشتی مجاز نیاز دارد تا علائم را به درستی ارزیابی کند و سایر علل بالقوه را رد کند. یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده با صحبت با بیمار و بررسی عملکرد و استدلال پشت هر یک از رفتارهای نوجوان BPD را تشخیص می دهد.
برای تشخیص BPD، مهم است که یاد بگیرید چرا ممکن است یک فرد به روش خاصی درگیر باشد. چرا ریسک می کنند؟ چرا به نظر می رسد آنها غیر منطقی عمل می کنند؟ به عنوان مثال، بعضی از نوجوانان نوشیدنی های الکلی را تجربه می کنند. بسیاری از جوانان نوشیدنی می نوشند تا با دوستان خود ارتباط برقرار کنند یا چیز جدیدی را تجربه کنند. فقط به این دلیل که یک نوجوان شروع به نوشیدن می کند به این معنی نیست که BPD دارد. از سوی دیگر، اگر فردی مشروب الکلی می نوشد تا احساس خود را به طور اساسی تغییر دهد، می تواند نشانه ای از این وضعیت باشد. فردی که دارای یک بیماری زمینه ای سلامت روان است ممکن است برای جلوگیری از مشکلات شروع به نوشیدن کند.
سایر رفتارهای کمتر خطرناک نیز می تواند نشان دهنده یک مشکل باشد. به عنوان مثال، بسیاری از نوجوانان مبتلا به BPD خود را در یک اتاق حبس می کنند و ساعت ها درس می خوانند. این تلاشی است برای جلوگیری از برخورد با مشکلات جدی تر.
اگرچه ممکن است این رفتار خطرناک به نظر نرسد، اما می تواند نشانه ای باشد که آنها در مدیریت احساسات خود مشکل دارند. هنگامی که یک بیمار نوجوان با یک درمانگر ملاقات می کند، در مورد چنین موقعیت هایی صحبت می کند و مهارت های لازم برای مدیریت موفقیت آمیز بیماری خود را یاد می گیرد.

چگونه برای یک نوجوان دارای BPD نقش والدینی خود را بهتر بازی کنیم
خانواده ها بخش مهمی از درمان برای یک نوجوان مبتلا به BPD هستند. مشکل در روابط بین فردی در قلب BPD قرار دارد و اعضای خانواده احتمالاً روابط اولیه در زندگی یک نوجوان هستند. در عین حال، نوجوانی طبیعتاً زمان تنش بین خواسته های رقابتی استقلال و ارتباط با خانواده است.
این تجربه می تواند به ویژه برای فردی که حساسیت بین فردی بالایی دارد، آشفته ساز باشد. هرگونه احساس رها شدن، طرد شدن، یا انتقاد (واقعی یا غیرواقعی) می تواند باعث بیزاری از خود یا عصبانیت شدید از دیگران شود. هرچه اعضای خانواده بیشتر در مورد این اختلال درک کنند، بهتر می توانند واکنش های خود را نسبت به پریشانی و سردرگمی اجتناب ناپذیر مدیریت کنند.

۴ نکته برای خانواده ها برای حمایت از نوجوانان مبتلا به BPD
کتاب راهنمای مدیریت خوب روانپزشکی برای نوجوانان، ویرایش شده توسط لوئیس دبلیو چوی کین و کارلا شارپ، پیشنهادهای زیر را برای خانواده ها ارائه می دهد:

استرس را کاهش دهید.
سه ویژگی BPD – مشکل در تنظیم احساسات شدید، تفکر سیاه و سفید و ترس از رها شدن – توانایی فرد برای مدیریت استرس را مختل می کند. اعضای خانواده می توانند با مدیریت سطح استرس خود به حفظ آرامش و ثبات محیط خانه تا حد امکان کمک کنند.
قدم های کوچک بردارید.
اهداف بلندمدت، حتی اگر با توجه به توانایی‌های فرد مناسب و منطقی به نظر برسند، می‌توانند پاسخ استرسی را ایجاد کنند که پیشرفت را از مسیر خود منحرف می‌کند. اشتباهاتی که بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری هستند می توانند فاجعه آمیز به نظر برسند. این به دلیل تمایل BPD به تفکر سیاه و سفید و مشکل در تنظیم احساسات است.
آهسته برانید
از قضا، تمجید از دستاوردها می‌تواند در فردی که از BPD رنج می‌برد ترس ایجاد کند که از حمایت کمتری برخوردار شود. و این می تواند احساس رها شدن را برانگیزد. کتاب راهنما پیام محافظت‌شده‌تری را پیشنهاد می‌کند، مانند: «پیشرفت شما تلاش واقعی را نشان می‌دهد. شما سخت کار کرده اید. من خوشحالم که شما توانستید این کار را انجام دهید، اما نگرانم که این برای شما بیش از حد استرس زا باشد.”
بدون حالت تدافعی گوش کنید
شما می توانید قدرت احساسات فرزندتان را بدون موافقت با آنها تصدیق کنید. «باید واقعاً سخت باشد که احساس کنی دوستت ندارم! بیشتر راجع بهش به من بگو.” به یاد داشته باشید که اگر در مقابل آنها مقاومت نکنید، احساسات قوی سریعتر از بین می روند. احساس شنیده شدن به مقابله با احساس رها شدن BPD کمک می کند.

چگونه خانواده ها می توانند در درمان BPD شرکت کنند
نوجوانان در طول درمان به یک ساختار حمایت عاطفی قوی نیاز دارند. اعضای خانواده تشویق می شوند که در طول فرآیند درمان شرکت کنند.
مشارکت والدین می تواند منجر به نتایج بهتری شود، از جمله عملکرد بهتر خانواده به طور کلی، که به افزایش مشارکت خانواده در درمان کمک می کند. وقتی پدر و مادر و خواهر و برادر بخشی از درمان باشند، همه می توانند از آن بهره ببرند.
وقتی نوجوانان احساس می کنند اعضای خانواده از آنها حمایت می کنند، ممکن است در مورد جستجوی درمان یا فعال بودن در درمان بازتر باشند.
بسیاری از خانواده ها برای درک رفتارها و علائم عزیزانی که مبتلا به BPD تشخیص داده شده اند، تلاش می کنند. برخی از خانواده ها به سختی می توانند اذعان کنند که نوجوانان یک وضعیت سلامت روان واقعی را تجربه می کنند. وقتی فردی BPD دارد، می تواند بر عملکرد خانواده تأثیر بگذارد. علاوه بر این، پویایی ناسالم خانواده می تواند علائم BPD را در فرد بدتر کند.
خانواده درمانی می تواند به همه کمک کند تا این وضعیت را بهتر درک کنند و یاد بگیرند که چگونه با آن کنار بیایند. این به اعضای خانواده می آموزد که چرخه های تقویت منفی یا مشکل در مدیریت تشخیص ها و نحوه شکستن آنها را شناسایی کنند. این می تواند پیش آگهی فردی را که مبتلا به BPD تشخیص داده شده است، بهبود بخشد.

به امید روزهایی بهتر برای همه آنهایی که خود یا عزیزانشان با هر گونه اختلالی دست و پنجه نرم می کنند…. محمد جواد خدادادی

آشنایی با اختلال شخصیت مرزی( قسمت ۴)

بخش چهارم و پایانی اطلاعات، راهنما و توصیه هایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی بر اساس شواهد علمی به روز. این راهنما توسط متخصصان بهداشت روان، از جمله روانپزشکان، روانشناسان، مراقبان و با کمک مراجعان تولید شده است.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.yourhealthinmind.org

برنامه ریزی برای حفظ امنیت خود
• برنامه‌ای برای کارهایی که باید در مواقعی که احساس می‌کنید در بحران هستید، انجام دهید داشته باشید – کارهایی که برای حفظ امنیت خود باید انجام دهید، از جمله اینکه چه زمانی باید با خدمات اورژانس تماس بگیرید. گاهی اوقات به این نوع طرح، طرح ایمنی نیز گفته می شود.
• یک طرح ایمنی به شما کمک می کند وقتی مضطرب هستید، به وضوح فکر کنید. وقتی خوب هستید و با کمک ارائه دهنده درمان خود، باید برنامه ای را بنویسید که در صورت نیاز بتوانید آن را دنبال کنید. همچنین می توانید یک کپی را به شریک یا خانواده خود بدهید.
• از متخصص اصلی سلامتی که BPD شما را درمان می کند بخواهید تا برای تهیه یک برنامه ایمنی با شما همکاری کند. باید به عنوان یک بخش ویژه در برنامه مدیریتی شما گنجانده شود.

اطلاعاتی که باید در برنامه ایمنی شما باشد
• اهداف شخصی شما برای درمان و مشکلاتی که روی آنها کار می کنید، شامل لیستی از اهداف کوتاه مدت و بلند مدت
• موقعیت هایی که باعث می شود به اندازه کافی احساس ناامنی یا اضطراب کنید که باعث ایجاد یک بحران شود.
• کارهایی که می توانید برای عبور از یک بحران انجام دهید – این می تواند شامل استراتژی هایی باشد که قبلاً استفاده کرده اید و به شما کمک کرده است زنده بمانید و به شما آسیبی نرساند.
• کارهایی که نباید در طول بحران انجام دهید – مواردی را فهرست کنید که قبلاً در طول بحران امتحان کرده اید و جواب نداده یا اوضاع را بدتر کرده است.
• کارهایی که شریک یا خانواده شما می تواند برای شما انجام دهد و به شما کمک می کند.
• افرادی که می توانید در طول یک بحران برای کمک با آنها تماس بگیرید – شماره تلفن افرادی را که از شما حمایت می کنند (مثلاً شریک زندگی یا خانواده) فهرست کنید.
• سازمان هایی که می توانند کمک کنند (به عنوان مثال، خدمات اورژانس، خط سلامت روان).

کمک به فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
آیا موضوع اورژانسی است؟
اگر فرد:
• به عمد خود را مجروح کرده است
• به شیوه ای بسیار پرخاشگرانه یا توهین آمیز عمل می کند
• ابراز افکار خودکشی یا کشتن شخص دیگری است
• آشفته است (نمی داند چه کسی است، کجاست یا چه زمانی از روز است)
• دارای هذیان (باورهای عجیب) یا توهم (شنیدن یا دیدن چیزهایی که واقعی نیستند)
• گیج است یا معنی ندارد
• به شدت تحت تأثیر مواد مخدر و یا الکل قرار گرفته و به شیوه ای غیرعادی عمل می کند.

اگر فرد هر یک از این علائم را داشت، با شماره ۱۲۳ اورژانس اجتماعی تماس بگیرید یا به بخش اورژانس بیمارستان نزدیکترین خود مراجعه کنید.
حمایت از فرد مبتلا به BPD، گاهی اوقات می تواند ناراحت کننده و دشوار باشد. به نظر می رسد که هیچ چیز تغییر نمی کند. اما کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به فردی که از او مراقبت می کنید و مهمتر از همه از خودتان مراقبت کنید، انجام دهید.
اگر یکی از اعضای خانواده، دوست یا مراقب فردی مبتلا به BPD هستید، این موارد برای کمک به شما هستند:
• به فرد حمایت مداوم از جمله گوش دادن، راحتی و کمک برای دریافت کمک ارائه دهید.
• تجربه و ناراحتی آنها را تأیید کنید. به آنها بگویید که می دانید این تجربه برای آنها واقعی است.
• اگر فکر می کنید متوجه می شوید که چرا آنها چنین احساسی دارند، این را به آنها بگویید. اما اگر نمی‌توانید احساسات آن‌ها را درک کنید، سعی کنید از آنها اطلاعات بیشتری کسب کنید. به آنها بگویید که واقعاً می خواهید بفهمید و از آنها بپرسید که آیا می توانند بیشتر در مورد آنچه که احساس می کنند و چرا بگویند.
• با اطمینان دادن به او که افراد مبتلا به BPD می توانند بهتر شوند، به بهبودی امید بدهید.
• بپذیرید که فرد در حال تقلا است و ممکن است اهداف زندگی به مراحل کوچکتر تقسیم شوند.
• انتظارات واقع بینانه داشته باشید. شکست ها می توانند اتفاق بیفتند و اتفاق می افتد. به آنها کمک کنید تا مثبت بمانند. اگر فرد به درمان BPD پاسخ نداده است، به او اطمینان دهید که این بدان معنا نیست که در آینده موفق نخواهد شد.
• در صورت لزوم، در مورد برنامه مدیریت آنها و اینکه چه نقشی می توانید در حمایت از آن ایفا کنید، اطلاعات کسب کنید. همچنین می توانید بخواهید که طرح ایمنی آنها را ببینید.
• آنچه را که آمادگی پذیرش آن را ندارید به وضوح به او بگویید (مانند زبان توهین آمیز، تهدید، خشونت از هر نوع).
• اگر آشفته هستند، آرام باشید. اگر احساس خطر کردید وضعیت را رها کنید و با شماره ۱۲۳ اورژانس اجتماعی تماس بگیرید.
• راهکارهایی برای کاهش واکنش عاطفی خود بیابید. به عنوان مثال، یادگیری ذهن آگاهی را در نظر بگیرید.

چیزهایی که کمکی نمی کند
• کنترل زندگی آنها را به دست نگیرید. از آنها حمایت کنید تا خودشان انتخاب کنند. از درگیری یا مشاجره بر سر این موارد اجتناب کنید.
• از وسوسه تلاش برای نجات فرد از یک موقعیت خاص اجتناب کنید. تصور نکنید که می توانید زندگی آنها را برای آنها درست کنید.
• از کشیده شدن به درگیری آنها با افراد دیگر، از جمله روانشناس خود اجتناب کنید (مثلاً به جای اینکه از آنها انتظار داشته باشید که خودشان این کار را انجام دهند، قرار ملاقات را لغو کنید یا به یک طرف درگیری خانوادگی کشیده شوید).
• سعی نکنید درمانگر آنها باشید. در عوض، به آنها کمک کنید تا درمان مناسب را پیدا کنند و از آنها حمایت کنید تا درمان خود را دنبال کنند.
• سعی کنید در مقابل اتهامات و انتقادات حالت تدافعی به خود نگیرید. هنگامی که آنها احساساتی یا عصبانی می شوند، فقط به شما یا موقعیت مربوط نمی شود – آنها سعی می کنند همزمان با BPD مقابله کنند. سعی کنید شخصیت و وجود فرد را از اختلالش متمایز کنید.

اگر فرد کمک نخواست چه؟
• به طور کلی، یک بزرگسال حق دارد از درمان خودداری کند.
• اما اگر جانشان در خطر باشد یا فاقد ظرفیت رضایت باشند، می توان بدون رضایت آنها درمان کرد.
• اگر وضعیت اورژانسی نیست، به فرد بگویید که نگران هستید. به آنها اطلاع دهید که به درمان موثر آنها اهمیت می دهید.
• به حمایت و تأیید دیدگاه آنها ادامه دهید. باز، قابل دسترس و بدون قضاوت باشید.
گاهی اوقات یک فرد مبتلا به BPD نمی خواهد در قرار ملاقات خود با روانشناس یا درمانگر دیگر شرکت کند، حتی اگر قبلاً به درمان خود متعهد شده باشد.
اگر این اتفاق بیفتد:
• از آنها بپرسید که چه چیزی آنها را نگران می کند و اجازه دهید در مورد آن صحبت کنند
• به حمایت عاطفی و تشویق آنها ادامه دهید
• در مورد نوع کمک عملی که برای ادامه درمان خود نیاز دارند صحبت کنید
• برای مشاوره با تیم مراقبت های بهداشتی تماس بگیرید.

مراقب خودت باش
مراقبت از فرد مبتلا به BPD می تواند از نظر احساسی و جسمی خسته کننده باشد.
اگر یکی از نزدیکان شما مبتلا به BPD است، این بدان معنا نیست که شما یک پدر و مادر، شریک، برادر، خواهر، فرزند یا دوست «بد» هستید.
• شما احساس درد، رنج، اندوه، گناه یا ناامیدی از خود خواهید داشت. پشتیبان بودن می تواند کار سختی باشد و گاهی اوقات ممکن است احساس کنید که به جایی نمی رسید.
• هرگز خودتان را سرزنش نکنید. تو تنها نیستی.
• درک BPD یک فرد می تواند بسیار سخت باشد.

این موارد می تواند مفید باشد:
• در صورت نیاز، اطلاعات و پشتیبانی قابل اعتماد را برای خود و سایر اعضای خانواده بیابید.
• برای انجام کاری برای خود، مدتی را از فرد دور شوید.
• به یک گروه خودیاری برای مراقبت از افراد مبتلا به اختلالات روانی بپیوندید تا بتوانید در مورد افکار و احساسات خود با دیگرانی که واقعاً درک می کنند صحبت کنید.
• مراقب علائم روانشناختی خود که ممکن است ناشی از این موقعیت باشد (مانند افسردگی)، باشید و تحت درمان قرار بگیرید.

و در نهایت:

توجه باشید که این اطلاعات تنها به عنوان کمکی برای آشنایی با شرایط ویژه پیش آمده برای فرد درگیر با اختلال مرزی و اطرافیان اوست تا بهتر بتوانید با وضعیت پیش آمده برای خود یا یکی از عزیزانتان کنار بیایید. لذا این مقالات، کتابها، اطلاعات موجود در اینترنت تنها به عنوان کمکی برای شما هستند و به هیچ دلیلی نمی توانند جایگزین درمان و مراجعه به مراکز روان درمانی باشند.

آشنایی با اختلال شخصیت مرزی( قسمت ۳)

بخش سوم اطلاعات، راهنما و توصیه هایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی بر اساس شواهد علمی به روز. این راهنما توسط متخصصان بهداشت روان، از جمله روانپزشکان، روانشناسان، مراقبان و با کمک مراجعان تولید شده است.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.yourhealthinmind.org

چه کسی می تواند به اختلال شخصیت مرزی کمک کند؟
• BPD توسط روانشناسان و روانپزشکان قابل درمان است.
• خدمات تخصصی سلامت روان برای افراد مبتلا به BPD در اکثر شهرهای بزرگ موجود است.
• همه روانشناسان و روانپزشکان باید قادر به تشخیص و درمان BPD باشند، اما برخی از آنها تخصص و تجربه بیشتری نسبت به دیگران دارند.

خدمات بهداشت روان باید برای افراد مبتلا به BPD خوشایند باشد. شما حق دریافت درمان را دارید، درست مانند افرادی که هر اختلال روانی یا وضعیت پزشکی دیگری دارند. با این حال، گاهی اوقات پیدا کردن کسی که در مراقبت از افراد مبتلا به BPD با تجربه باشد، برای درمان شما سخت است. بسیاری از خدمات سلامت روان تنها می توانند درمان کامل تعداد کمی از افراد مبتلا به BPD را در یک زمان ارائه دهند.
متخصصان بهداشت شما باید احترام و شفقت نشان دهند. وقتی از تجربیات و مشکلات خود به آنها می گویید، آنها باید گوش کنند، توجه کنند و احساسات شما را جدی بگیرند.
اگر به دلیل آسیب رساندن به خود مجبور به مراجعه به بخش اورژانس هستید، کارکنان باید به طور حرفه ای و مهربانانه با آسیب های شما برخورد کنند.
آنها همچنین باید ترتیبی دهند که شما با یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده (مثلاً یک روانپزشک یا روانشناس) صحبت کنید.

برخورد با تجربیات آسیب زا گذشته
اگر تروما را تجربه کرده اید، متخصصان بهداشتی که BPD شما را درمان می کنند باید از شما حمایت کنند و در حین بهبودی احساس امنیت کنند.
صحبت در مورد تروما فقط باید زمانی اتفاق بیفتد که:
• شما احساس قدرت می کنید
• شما قبلاً درمان روانشناختی را شروع کرده اید و مشکلات و علائم شما بهبود یافته است
• به ارائه دهنده درمان خود اعتماد دارید.
معمولاً زمانی که در یک بخش اورژانس در یک بحران هستید، بحث در مورد آسیب گذشته مفید نیست.
صحبت در مورد ترومای گذشته نباید تمرکز اصلی درمان شما باشد. درمان‌هایی که صرفاً بر تروما متمرکز شده‌اند، مؤثرترین درمان‌ها برای افراد مبتلا به BPD نیستند.

آیا باید به بیمارستان بروم؟
درمان بیمارستانی یک درمان استاندارد برای BPD نیست. درمان بیمارستانی به طور کلی فقط برای مراقبت های کوتاه مدت در مواقع ضروری استفاده می شود، به عنوان مثال برای مقابله با یک بحران جدی. اگر نیاز به رفتن به بیمارستان دارید، باید برای دستیابی به اهداف خاصی باشد که با پزشک خود توافق کرده اید.
محرمانه بودن
ارائه‌دهنده درمان یا تیم مراقبت‌های بهداشتی شما اطمینان حاصل می‌کند که اطلاعات شخصی که ارائه می‌کنید محرمانه است.
گاهی اوقات لازم است اطلاعاتی را با سایر متخصصان بهداشت به اشتراک بگذارید تا شما را ایمن نگه دارید و بهتر از شما حمایت کنید. همچنین برای شریک یا خانواده شما مهم است که اطلاعات کافی برای کمک موثر به شما داده شود.

سوالاتی که باید از متخصص مراقبت های بهداشتی خود بپرسید
• آیا در درمان افراد مبتلا به BPD راحت هستید؟ (اگر نه، لطفاً مرا به کسی معرفی کنید که با تجربه و راحت باشد)
• آیا آموزش خاصی در مورد درمان BPD دیده اید؟ رویکرد شما برای درمان چیست؟
• آیا می توانم در مورد موضوعات حساس یا مسائل دشوار زندگی خود صحبت کنم؟ آیا با بیان احساساتم در طول دوره راحت هستید؟
• چگونه متوجه می شویم که آیا درمان موثر است؟
• اگر فقط یک نوع درمان ارائه می کنید، در صورت نیاز چگونه می توانم درمان متفاوتی دریافت کنم؟
• هر چند وقت یک بار جلسات درمانی خواهم داشت؟
• هر جلسه چقدر طول می کشد؟
• چگونه با خانواده فردی که برای BPD درمان می کنید کار می کنید؟
• آیا برای تماس در زمان بحران در دسترس هستید؟ اگر نه، در شرایط بحرانی با چه کسی تماس بگیرم؟
• از کجا می توانم اطلاعات موثق در مورد وضعیت خود دریافت کنم؟ آیا می توانید کتاب یا مقاله ای را معرفی کنید؟
• هزینه های شما چیست؟ آیا بیمه درمانی من هزینه ها را پوشش می دهد؟
• برای کمک به خودم چه کاری می توانم انجام دهم؟

برای بهبودی، باید در درمان خود مشارکت داشته باشید.
چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید:
• با ارائه دهنده درمان خود (و شریک یا خانواده، در صورت لزوم) برای ایجاد برنامه ای برای مدیریت BPD خود کار کنید.
• مطمئن شوید که در قرار ملاقات های خود شرکت می کنید.
• در مورد چیزهایی که شما را نگران می کند با ارائه دهنده درمان خود صحبت کنید.
• اجازه دهید به شما کمک کنند تا در زندگی روزمره و انتخاب های خود تغییراتی ایجاد کنید.
• هر کار یا «تکالیف» را که بخشی از درمان روانشناختی شماست انجام دهید.
• در مورد BPD خود صادق باشید. فکر کنید و تجزیه و تحلیل کنید تا شروع به درک بحران های خود کنید یا اینکه چه چیزی باعث آسیب به خودتان می شود.
• یاد بگیرید که چگونه احساسات، انگیزه ها و روابط خود را مدیریت کنید. به جای آسیب رساندن به خودتان راه های مقابله را بیاموزید.
• به تلاش خود ادامه دهید تا زمانی که بتوانید کنترل زندگی و سلامت روان خود را در دست بگیرید.
• اطلاعات موثق دریافت کنید. برخی از اطلاعات در مورد BPD که ممکن است در اینترنت بیابید گمراه کننده است. از روانشناس (یا درمانگر دیگر) اطلاعات قابل اعتمادی در مورد درمان و بهبودی BPD بخواهید.
• برای گذر از روزهای بد یک برنامه ایمنی تهیه کنید.

آموزش روانی
• آموزش روانی به افراد مبتلا به BPD (و شریک یا خانواده آنها) کمک می کند تا این اختلال را درک کنند.
• برنامه‌های آموزشی روانی درباره علائم، گزینه‌های درمانی، بهبودی و خدماتی که می‌توانند کمک کنند توضیح می‌دهند. شما می توانید آموزش روانی و همچنین درمان روانشناختی اصلی خود را انجام دهید.
• شما می توانید به صورت فردی یا گروهی آموزش روانی داشته باشید. این می تواند شامل اطلاعات مکتوب، ویدئوها، وب سایت ها، جلسات یا بحث با درمانگر یا کارمند بهداشت روان آموزش دیده باشد.
• از درمانگر خود بپرسید که آیا برنامه ای در منطقه شما موجود است یا خیر.

حمایتی که شامل خانواده ها می شود
خانواده شما می توانند به شما در درک تشخیص خود کمک کنند و یاد بگیرند که چگونه در درمان از شما حمایت کنند. در صورت امکان سعی کنید خانواده خود را در برنامه مدیریتی خود قرار دهید. مطمئن شوید که درمانگر شما می تواند با کدام عضو یا دوستان خانواده صحبت کند و مطمئن شوید که این موضوع در یادداشت های شما ثبت شده است.
• وقتی همه شما اطلاعات یکسانی در مورد وضعیت خود و انتخاب درمان داشته باشید، برای شما و خانواده‌تان راحت‌تر است. اگر همه شما بتوانید یکدیگر را درک کنید، می توانید در جهت همان هدف بهبودی خود تلاش کنید.
• برنامه های آموزش روانی خانواده به برقراری ارتباط و حل مسئله کمک می کند. آموزش روانی خانواده برای اعضای خانواده نیز مفید است.
• این می تواند بسیار ناراحت کننده باشد که ببینید فردی که دوستش دارید دچار اختلال BPD می شود.
• شما می توانید برای نشان دادن به خانواده یا شریک زندگی خود اطلاعات کتبی در مورد درمان خود (از جمله درمان دارویی و روانشناختی) بخواهید.

در مورد افراد دارای بچه چطور؟
• ممکن است BPD پدر و مادر بودن را سخت کند، اما شما همچنان می توانید والدین خوبی باشید.
• بهترین کارهایی که می توانید برای فرزندان خود انجام دهید این است که به درمان خود ادامه دهید تا خوب شوید و تا حد امکان از آنها در برابر اثرات BPD محافظت کنید.
• اگر احساس می‌کنید که برای فرزندپروری به کمک نیاز دارید، یک برنامه فرزندپروری می‌تواند به شما در یادگیری مهارت‌ها کمک کند. از درمانگر یا متخصص بهداشت دیگری بخواهید که کمک کند.
• اگر بچه دارید، نوزادتان باید در کنار شما بماند حتی اگر نیاز به رفتن به بیمارستان دارید.

زنده ماندن در دوران بد
ممکن است مواقعی داشته باشید که به نظر می رسد همه چیز بیش از حد قابل تحمل باشد و به شدت احساس ناراحتی کنید. به این می گویند بحران. اگر در طول یک بحران به متخصصان بهداشت مراجعه کنید، آنها روی «اینجا و اکنون» تمرکز خواهند کرد. در طول یک بحران بهترین زمان برای شروع یک بحث عمیق در مورد تجربیات گذشته یا مشکلات روابط نیست. معمولاً بهتر است بعداً در طول درمان معمول خود با درمان اصلی خود با آن مسائل مقابله کنید
ارائه دهنده.
حتی زمانی که احساسات قوی را تجربه می کنید، باید در یافتن راه حل برای مشکلات خود درگیر باشید. این بدان معناست که افرادی که به خاطر BPD شما با شما رفتار می کنند، همه تصمیمات شما را به جای شما نمی گیرند. آنها از شما ایده های خود را می خواهند و انتظار دارند در برنامه ریزی برای خوب شدن شرکت کنید.

در جلسه آینده که بخش پایانی هم خواهد بود اطلاعات مفید و اورژانسی برای زمانهای بحرانی ارائه خواهد شد.

با ما همراه باشید……..

آشنایی با اختلال شخصیت مرزی( قسمت ۲)

بخش دوم اطلاعات، راهنما و توصیه هایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی بر اساس شواهد علمی به روز. این راهنما توسط متخصصان بهداشت روان، از جمله روانپزشکان، روانشناسان، مراقبان و با کمک مراجعان تولید شده است.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.yourhealthinmind.org

درمان اختلال شخصیت مرزی

چه درمان هایی برای اختلال شخصیت مرزی موثر است؟
• درمان های روانشناختی (گفتگو درمانی) بهترین راه برای درمان BPD است. این درمان‌ها معمولاً شامل صحبت با یک روانشناس بصورت انفرادی یا گاهی شرکت در گروه‌های درمانی خاص است.
• دارو به عنوان درمان اصلی برای BPD توصیه نمی شود. برای کسی که در حال حاضر تحت درمان روانشناختی است، دارو ممکن است برای مدیریت علائم خاص مفید باشد.
• الکتروشوک درمانی (ECT) برای BPD کار نمی کند.

اهداف درمان چیست؟
برای بسیاری از افراد مبتلا به BPD، اهداف مهم عبارتند از:
• غلبه بر مشکلات عاطفی (مانند افسردگی، اضطراب و عصبانیت)
• یافتن هدف بیشتری در زندگی (مثلاً با کمک کردن مثبت به جامعه خود)
• ایجاد روابط بهتر
• یاد بگیرند چگونه خودشان را درک کنند و زندگی کنید
• برای بهبود سلامت جسمانی.

درمان از چه زمانی باید شروع شود؟
• آغاز به موقع درمان برای افراد مبتلا به BPD بسیار مهم است. مهم است که این اختلال در اسرع وقت تشخیص داده شود تا یک متخصص سلامت (به عنوان مثال پزشک عمومی، روانپزشک یا روانشناس شما) بتواند درمان مناسب را ترتیب دهد.
• حتی اگر تشخیص در شما قطعی نباشد، باز هم می توانید درمان را شروع کنید. بسیاری از درمان‌های روان‌شناختی که برای BPD مؤثر هستند، می‌توانند برای سایر شرایط سلامت روان نیز مفید باشند.
• افراد جوان، از جمله نوجوانان، می توانند BPD داشته باشند و به محض تشخیص می توانند درمان را شروع کنند.

درمان روانی:
چندین نوع درمان روانشناختی برای درمان BPD موثر است.
درمان روانشناختی می تواند توسط روانپزشکان و روانشناسان ارائه شود.
درمان های BPD که در برخی از کلینیک ها در دسترس هستند عبارتند از:
• رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)
• رفتار درمانی شناختی (CBT) به ویژه برای افراد مبتلا به BPD طراحی شده است
• درمان پذیرش مبتنی بر تعهد (ACT)
در دسترس بودن درمان های BPD در مناطق مختلف متفاوت است.


همه درمان ها دارای ویژگی های مشترک هستند:
• آنها برای حل مشکلات معمولی برای افراد مبتلا به BPD و تمرکز بر کمک به تغییر آنها طراحی شده اند.
• آنها ساختار یافته هستند – این بدان معناست که آنها از قبل برنامه ریزی شده اند، به خوبی سازماندهی شده اند و جلسات منظمی دارند (اغلب بر اساس یک پروتکل مصوب که ارائه دهنده درمان شما از آن پیروی می کند).
• ایده های پشت درمان به وضوح بیان شده و برای شما توضیح داده شده است.
• رابطه بین شما و فردی که درمان را ارائه می دهد، بخش مهمی از درمان است.
• شما تشویق می شوید که کنترل زندگی خود را به دست بگیرید و در برنامه ریزی برای درمان خود مشارکت دارید.
• ارائه دهنده درمان به شما کمک می کند تا بفهمید که چگونه چیزهایی که برای شما اتفاق می افتد با احساسات شما مرتبط هستند.
• ارائه دهنده درمان شما فقط گوش نمی دهد، بلکه به ایده های شما پاسخ می دهد و به شما کمک می کند تا مشکلات خود را حل کنید.
• ارائه دهنده درمان شما به احساسات شما توجه می کند و می پذیرد که تجربیات و احساسات شما واقعی هستند.
یک نوع درمان روانشناختی ممکن است برای همه مناسب نباشد. در صورت امکان، باید بین درمان‌های موجود انتخاب کنید.

جوانان و BPD

• به جوانان مبتلا به علائم BPD باید درمان‌های روان‌شناختی داده شود که مخصوصاً برای گروه سنی آنها طراحی شده است. درمان برای جوانان باید برای یک دوره زمانی برنامه ریزی شده باشد – نه اینکه به طور نامحدود ادامه یابد.
• افراد زیر ۲۵ سال ممکن است از درمان در خدمات تخصصی سلامت روان که برای جوانان طراحی شده است بهره مند شوند.
• اگر اختلال روانی دیگری به همراه BPD دارید، هر دو اختلال باید همزمان مدیریت شوند. نمونه هایی از شرایط رایج عبارتند از اختلالات خوردن، مشکلات مواد مخدر و الکل، افسردگی و اضطراب.

آیا به دارو نیاز خواهم داشت؟
دارو به عنوان درمان اصلی برای BPD توصیه نمی شود. دارو می تواند در برخی از علائم BPD پیشرفت های جزئی ایجاد کند، اما خود BPD را بهبود نمی بخشد.
پزشک ممکن است برای مدیریت علائم خاص در کوتاه مدت دارو تجویز کند.
ممکن است در طول یک بحران برای مدت کوتاهی به دارو نیاز داشته باشید. به طور معمول این دارو باید بلافاصله پس از آن قطع شود.

در قسمت بعدی این راهنما به راهکارهای حمایتی موردنیاز در صورت داشتن تشخیص اختلال مرزی خواهیم پرداخت.

با ما همراه باشید……..

آشنایی با اختلال شخصیت مرزی( قسمت ۱)

این راهنما اطلاعات و توصیه هایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی بر اساس شواهد علمی به روز ارائه می دهد. این راهنما توسط متخصصان بهداشت روان، از جمله روانپزشکان، روانشناسان، مراقبان و با کمک مراجعان تولید شده است.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.yourhealthinmind.org

درباره این راهنما

این راهنما اطلاعات و توصیه هایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی بر اساس شواهد علمی به روز ارائه می دهد. این راهنما توسط متخصصان بهداشت روان، از جمله روانپزشکان، روانشناسان، مصرف کنندگان و مراقبان تولید شده است. این راهنما برای:
• افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند
• افرادی که فکر می کنند ممکن است اختلال شخصیت مرزی داشته باشند
• خانواده و دوستان آنها

ما در ابتدا در این راهنما به یک سری از حقایق کلیدی که به ما در راستای درک بهتر این اختلال کمک می کند اشاره می نماییم. از جمله اینکه:

• اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال روانی است که احساس راحتی در خود را برای فرد درگیر با آن سخت می کند.
• در کنترل احساسات و تکانه ها مشکل ایجاد می کند و باعث ایجاد مشکلاتی در ارتباط با افراد دیگر می شود.
• افراد مبتلا به BPD سطوح بالایی از ناراحتی و عصبانیت را تجربه می کنند.
• افراد مبتلا به BPD می توانند موقعیت های روزمره را بسیار ناراحت کننده بدانند. کارهایی که دیگران انجام می دهند یا می گویند ممکن است بسیار آزاردهنده باشد.
• BPD یک وضعیت مغزی و ذهنی است. این تقصیر شخص نیست و او باعث آن نشده است.
• BPD یک اختلال قابل درمان است و اکثر افراد مبتلا به BPD می توانند بهبود یابند.
• غلبه بر مشکلات عاطفی، یافتن هدف بیشتر در زندگی، و ایجاد روابط بهتر، اهداف اصلی بسیاری از افراد برای درمان آنهاست.
• BPD با درمان های روانشناختی (گفتگو درمانی) درمان می شود. اینها معمولاً شامل صحبت با یک متخصص بهداشت یک نفره یا گاهی شرکت در گروه های درمانی خاص است.
• درمان روانشناختی برای BPD باید به خوبی سازماندهی شده و از قبل برنامه ریزی شده باشد (ساختار یافته)، برای افراد مبتلا به BPD طراحی شده و توسط یک متخصص بهداشتی که به درستی آموزش دیده و تحت نظارت است انجام شود.
• دارو به عنوان درمان اصلی برای BPD توصیه نمی شود، اما ممکن است برای مدیریت علائم خاص آن مفید باشد.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال روانی است که:
• احساس راحتی در خود فرد را سخت می کند
• در کنترل احساسات و تکانه ها مشکل ایجاد می کند
• باعث ایجاد مشکلاتی در ارتباط با افراد دیگر می شود.
افراد مبتلا به BPD سطح بالایی از ناراحتی و عصبانیت دارند. آنها به راحتی می توانند از کارهایی که دیگران انجام می دهند یا می گویند برداشت توهین کنند.
افراد مبتلا به BPD ممکن است با افکار و باورهای دردناک در مورد خود و دیگران دست و پنجه نرم کنند. این می تواند باعث ناراحتی در زندگی کاری، خانوادگی و زندگی اجتماعی آنها شود. برخی از افراد مبتلا به BPD به خود آسیب می رسانند.
برای اکثر افراد مبتلا به BPD، علائم در دوران نوجوانی یا جوانی شروع می شود، سپس در دوران بزرگسالی بهبود می یابد.
BPD یک وضعیت مغز و ذهن است. اگر فردی BPD دارد، تقصیر او نیست و خودش باعث آن نشده است.

چرا به آن “اختلال مرزی” می گویند؟

نام این اختلال به دلایل تاریخی شامل کلمه غیرمعمول “مرزی” است.
در گذشته، اختلال های روانی به عنوان «روان پریشی» یا «نِروِز» طبقه‌بندی می‌شدند. هنگامی که روانپزشکان برای اولین بار در مورد BPD نوشتند، در هیچ یک از این دو دسته قرار نمی گرفت.
آنها به این نتیجه رسیدند که این اختلال در یک خط خیالی بین این دو گروه از اختلال ها قرار دارد.

علائم و نشانه های اختلال شخصیت مرزی

فردی که BPD دارد چندین مورد از این علائم یا ویژگی ها را خواهد داشت:
• مستعد ترس از اینکه دیگران ممکن است آنها را ترک کنند، هست. این می‌تواند باعث شود که آنها تلاش‌های دیوانه‌واری انجام دهند تا از رها شدن توسط افراد دیگر اجتناب کنند – از جمله در موقعیت‌هایی که دیگران احساس ناامیدی نمی‌کنند یا آن را شخصی نمی‌دانند.
• داشتن روابط غیرمعمول شدید و ناپایدار (مثلاً ایده آل کردن شخص دیگری و سپس بیزاری شدید از او).
• بسیار نامطمئن بودن در مورد خود – واقعاً نمی دانند که چه کسی هستند یا در مورد خود چه فکری کنند.
• ریسک کردن یا رفتار تکانشی به روش هایی که می تواند مضر باشد (مانند فکر نکردن قبل از خرج کردن پول، رفتار جنسی پرخطر، مصرف مخاطره آمیز مواد مخدر یا الکل، رانندگی بی احتیاطی یا پرخوری).
• آسیب زدن مکرر به خود، نشان دادن رفتار خودکشی، یا صحبت و فکر کردن در مورد خودکشی.
• تجربه کوتاه مدت اما شدید عاطفی یا زمان های تحریک پذیری یا اضطراب. این معمولاً فقط برای چند ساعت در یک زمان است، اما گاهی اوقات ممکن است بیشتر طول بکشد.
• تجربه احساس مداوم «خالی بودن» در درون.
• تجربه خشم غیرمعمولی شدید و نامتناسب با آنچه که خشم را برانگیخته است، و ناتوانی در کنترل آن (مثلاً بروز عصبانیت یا دعوا کردن).
• هنگامی که تحت استرس قرار می گیرند، به شدت به دیگران مشکوک می شوند یا احساسات غیرعادی جدا شدن از احساسات، بدن یا محیط اطراف خود را تجربه می کنند.

علل اختلال شخصیت مرزی

علل دقیق BPD هنوز شناخته نشده است. احتمالاً توسط ژنها و همچنین تجربیات بعدی ایجاد می شود.
برای فردی که به طور طبیعی بسیار حساس است، مشکلات زندگی در دوران رشد ممکن است به ویژه آسیب رسان باشد. این مشکلات می تواند شامل تجربیات بد یا داشتن یک اختلال روانی دیگر باشد.
نمی توان پیش بینی کرد که چه کسی به BPD مبتلا می شود.

اختلال شخصیت مرزی چگونه تشخیص داده می شود؟

• هیچ آزمایشی برای BPD وجود ندارد. این اختلال تنها پس از صحبت با فرد و آشنایی با او توسط متخصص سلامت روان قابل تشخیص است.
• تشخیص BPD در صورتی انجام می شود که فرد دارای چندین علامت یا ویژگی باشد. ترکیبات زیادی از این ویژگی‌ها وجود دارد، بنابراین افراد مبتلا به BPD می‌توانند بسیار متفاوت از یکدیگر به نظر برسند.
• اگر فردی علائم BPD را داشته باشد، پزشک یا روانشناس او قبل از تشخیص به دقت در مورد زندگی، تجربیات و علائم او سؤال می کند. برای اطمینان از تشخیص ممکن است بیش از یک جلسه طول بکشد، زیرا برخی از علائم BPD مشابه علائم سایر شرایط سلامت روان هستند.
• BPD معمولا در کودکان تشخیص داده نمی شود.

آیا فرد می تواند از اختلال شخصیت مرزی بهبود یابد؟

با درمان، اکثر افراد مبتلا به BPD حداقل برای مدتی از علائم خود بهبود می یابند. اگر فردی بهبود یابد، این احتمال وجود دارد که دوباره علائم را بروز ندهد.
اکثر مردم متوجه می شوند که علائم آنها ظرف چند سال پس از تشخیص بهبود می یابد.
بسیاری از افراد به یک زندگی اجتماعی و زندگی کاری خوب دست می یابند.
برخی از افراد، حتی اگر علائم آنها بهبود یافته باشد، هنوز مشکلاتی در کار و زندگی اجتماعی دارند.

آیا ممکن است اختلال شخصیت مرزی داشته باشم؟ چه می توانم بکنم؟

هرچه زودتر کمک دریافت کنید، شانس بیشتری برای تشخیص صحیح و دریافت درمان موثر و کمک برای مدیریت مشکلات خود خواهید داشت.

افسانه ها در مورد اختلال شخصیت مرزی

مانند سایر اختلالات در رابطه با اختلال مرزی هم یک سری افسانه با واقعیت درهم آمیخته است. از جمله:

افسانه: چیزی به نام BPD وجود ندارد.
واقعیت: BPD الگویی از رفتار و علائم است که توسط متخصصان بهداشتی آموزش دیده و با تجربه قابل تشخیص است.
افسانه: افراد با تشخیص BPD همه دارای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) هستند.
واقعیت: BPD و PTSD شرایط جداگانه ای هستند. آنها به روش های مختلف تشخیص داده می شوند و درمان های متفاوتی دارند. برخی از افراد مبتلا به BPD ممکن است PTSD نیز داشته باشند، اما بسیاری از آنها اینگونه نیستند.
افسانه: به فرد مبتلا به BPD نباید تشخیص خود را اعلام کرد.
واقعیت: تشخیص صحیح به افراد کمک می کند تا درمان مناسب را پیدا کنند. دانستن اینکه آنها BPD دارند همچنین می تواند به کسی کمک کند تا تجربیات خود را درک کنند. اکثر افراد مبتلا به BPD با یاد گرفتن اینکه دارای یک وضعیت سلامت روانی شناخته شده هستند، راحت تر می شوند.
در گذشته، برخی از پزشکان بر این باور بودند که گفتن اختلال BPD به کسی مفید نیست و تشخیص را مخفی نگه می داشتند. آن‌ها معمولاً این کار را انجام می‌دادند زیرا فکر می‌کردند این کار از بیمارانشان در برابر نگرش‌های منفی در جامعه و سیستم سلامت روان محافظت می‌کند. امروزه، کارشناسان BPD معتقدند که نگفتن تشخیص اختلال به فرد مبتلا به BPD نوعی تبعیض است. ما اکنون از سیستم مراقبت بهداشتی خود انتظار اطلاعات صادقانه و دقیق داریم.
افسانه: BPD همیشه به دلیل کودک آزاری است.
واقعیت: افراد حتی اگر کودک آزاری یا آسیب های دیگر دوران کودکی را تجربه نکرده باشند، می توانند به BPD مبتلا شوند. متخصصان بهداشت نباید تصور کنند که همه افراد مبتلا به BPD چنین ضربه ای را تجربه کرده اند.
بسیاری از افراد مبتلا به BPD مشکلاتی را در تربیت خود گزارش می‌کنند، که ممکن است شامل احساس مهم نبودن برای دیگران، بی‌توجهی، آزار فیزیکی یا سوء استفاده جنسی باشد. بسیاری از افرادی که در دوران کودکی تجربیات بدی دارند به BPD مبتلا نمی شوند.
در گذشته، محققان و پزشکان بر تروما به عنوان علت BPD تمرکز می کردند، اما آخرین تحقیقات نشان می دهد که BPD دلایل متعددی دارد و همیشه شامل تروما نمی شود. به عنوان مثال، عوامل ژنتیکی ممکن است فرد را از نظر عاطفی بسیار حساس کند.
افسانه: BPD قابل درمان نیست.
واقعیت: BPD را می توان به طور موثر با درمان های روانشناختی، از جمله برخی درمان هایی که به ویژه برای BPD ایجاد شده اند، درمان کرد.
افسانه: تنها درمان موثر برای BPD، درمان روانشناختی بسیار طولانی مدت (روان درمانی) است.
واقعیت: تحقیقات به‌روز نشان می‌دهد که درمان‌های منظم و کوتاه‌تر می‌تواند برای بسیاری از افراد مؤثر باشد.

در قسمت بعدی به راهکارهای درمان در صورت داشتن تشخیص اختلال مرزی خواهیم پرداخت.

با ما همراه باشید……..

چگونه کمال گرایی خود را به چالش بکشیم

اگرچه کمال‌گرایی می‌تواند یک ویژگی مثبت به نظر برسد، اما آموخته‌ام که اغلب می‌تواند به چندین نگرانی سلامت روان منجر شود. من چند سال آخر عمرم را صرف تلاش برای مهار کمال گرایی خود کرده ام و برخی از تکنیک هایم را در زیر به اشتراک می گذارم.

مترجم: محمد جواد خدادادی
منبع: https://www.cbtpsychology.com

من از کودکی با کمال گرایی مبارزه کرده ام. از آنجایی که دائماً فردی با انگیزه تحصیلی بودم، به خاطر دریافت دو پاسخ اشتباه در یک آزمون ریاضی، خودم را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادم و هر کاری انجام می‌دادم تا از کلاس ورزش دوری کنم، زیرا این تنها موضوعی بود که در آن خوب نبودم.
من کمال گرایی را به عنوان یک ویژگی مثبت می دیدم، حتی آن را به عنوان یک مهارت در تمام رزومه هایم قرار می دادم. مطمئنم من تنها کسی نیستم که این کار را کرده ام!
اگرچه کمال‌گرایی می‌تواند یک ویژگی مثبت به نظر برسد، اما آموخته‌ام که اغلب می‌تواند به چندین نگرانی سلامت روان منجر شود. من چند سال آخر عمرم را صرف تلاش برای مهار کمال گرایی خود کرده ام و برخی از تکنیک هایم را در زیر به اشتراک می گذارم.

کمال گرایی چیست؟
کمال گرایی فشاری درونی است که برخی افراد برای دستیابی به یک استاندارد فوق العاده بالا و غیر واقعی از “کمال” بر خود وارد می کنند. کمال گراها احساس می کنند باید کامل باشند و ظاهر شوند. اغلب به عنوان یک ویژگی مثبت در نظر گرفته می شود زیرا کمال گرایان اغلب موفق هستند. این موفقیت رفتار کمال گرا را توجیه می کند. در حقیقت، کمال گرایی ریشه در ترس از شکست یا قضاوت و احساس قوی انتقاد از خود دارد و به یک الگوی ذهنی ناسالم تبدیل می شود.

خطرات کمال گرایی
کمال گرایی منجر به افکار و اعمال خودزنی می شود که در واقع رسیدن به اهداف ما را دشوارتر می کند. این افکار عبارتند از:
– باور نکردن هیچ کاری خوب است مگر اینکه کامل باشد
– هرگز به کار یا پیشرفت خود افتخار نکنید
– تمرکز بر این که چگونه چیزها را بی عیب و نقص کنیم
– احساس بی ارزشی، ترس و شرم
– کمال گرایی همچنین با فهرستی از نگرانی های بالینی از جمله اضطراب، افسردگی، اختلال وسواس فکری-اجباری، اختلالات خوردن، بی خوابی و خستگی، اهمال کاری ، خودآزاری و خودکشی همراه است.

نشانه های یک فرد کمال گرا
همه یا هیچ:
کمال گرایان به همه موقعیت ها از منظر افراط و تفریط می نگرند، مانند همه خوب یا همه بد بودن، به جای پیوستاری که در درجات شدت متفاوت است.
در اینجا یک مثال از کمال طلب تعیین شده شما (من): در طول یک مصاحبه شغلی، من با یک سوال غیرمنتظره غافلگیر شدم. فکر نمی‌کردم در حد توانم جواب بدهم و بعد از مصاحبه به این نتیجه رسیدم که خیلی خوب پیش رفت.
استانداردهای بالا: کمال گرایان معتقدند که ۱۰۰% تلاش خود را در انجام وظایف در ۱۰۰% مواقع به کار می گیرند تا از شکست جلوگیری کنند. آنها از دیگران انتظار دارند همین کار را انجام دهند.
خود ارزشی: افراد کمال گرا اغلب اعتماد به نفس و ارزش خود را به دستاوردهای خود مرتبط می کنند. آنها از اعتباری که از دیگران دریافت می کنند لذت می برند و تلاش می کنند تا برای دیگرانی که موفق می شوند خوشحال باشند. مقایسه برای کمال گرایان دزد شادی است.
جستجوی کنترل: کمال گراها اعتماد به دیگران برای انجام درست وظایف را چالش برانگیز می دانند. در نتیجه تمایل دارند به جای تفویض اختیار، کنترل موقعیت ها را در دست بگیرند.
مثال دیگری از کمال گرایان تعیین شده شما: من اغلب تکالیف گروهی را به تنهایی انجام می دهم تا مطمئن شوم به جای تقسیم کار به طور مساوی، “درست” انجام می شوند.
رفع: کمال گرایان تمایل دارند روی اشتباهات خود تمرکز کنند، حتی زمانی که آنها کوچک هستند. کوچکترین اشتباهات به عنوان شکست در نظر گرفته می شود.
به تعویق انداختن و اجتناب: افراد کمال گرا ممکن است وظایف خود را به تعویق بیندازند یا اصلاً آنها را کامل نکنند، اگر احتمال شکست وجود داشته باشد. در عوض، کمال گراها بر کارهایی تمرکز می کنند که می دانند می توانند «به طور کامل» انجام شوند.
زمان مصرف بیش از حد: افراد کمال گرا در مقایسه با افراد معمولی زمان بیشتری را برای انجام کارها صرف می کنند تا مطمئن شوند کارشان بی نقص است.
در اینجا یک نمونه نهایی از کمال گرایان تعیین شده شما آورده شده است: یک بار ۱۰ دقیقه را صرف نوشتن و بازنویسی ایمیلی برای استادی کردم که فقط چند جمله داشت، زیرا وسواس زیادی داشتم تا مطمئن شوم که صدای خوبی دارد.
هرگز تمام نشد: کمال گراها اغلب در تلاش هستند تا مشخص کنند که چه زمانی با کاری تمام شده اند، زیرا معتقدند قبل از افشای کار به دیگران، همیشه زمینه هایی برای بهبود وجود دارد. یک کار کامل نمی شود مگر اینکه کامل باشد.

غلبه بر کمال گرایی
اگر علاقه مند به کارایی بیشتر و استفاده بهتر از زمان خود هستید، در اینجا لیستی از نکات مبتنی بر تحقیق وجود دارد که به من کمک کرده است:
مثبت بمانید: سعی کنید زمان بیشتری را صرف تصدیق و فکر کردن فعالانه در مورد بخش هایی از خود کنید که آنها را «به اندازه کافی خوب» و «لایق» می دانید. فهرستی از چیزهایی که در مورد خود دوست دارید تهیه کنید و اغلب آن را بخوانید!
حمله و رها کردن: به افکار «همه یا هیچ» توجه کنید. برای دریافت محبت و حمایت دوستان و خانواده خود نیازی به بهترین بودن در همه چیز نیست. این افکار را بپذیرید، اما روی آنها تمرکز نکنید.
تماشا کنید و بیاموزید: مشاهده کنید که دیگران چگونه کار “ناقص” ایجاد می کنند. اکثر مردم می توانند اعمال خود را به عنوان “به اندازه کافی خوب” بپذیرند و ادامه دهند. از خود بپرسید آیا پیامدهای پذیرش اینقدر منفی است؟
اولویت بندی کنید: فعالانه سعی کنید آنچه را که واقعاً مهم و حیاتی برای انجام دادن است و آنچه که نیست، از بین ببرید. سعی کنید از کارهای بی اهمیت تر و جزئی تر مانند تهیه لیست گسترده و فعالیت های کوچک سازمانی صرف نظر کنید.
تجزیه و تحلیل هزینه و فایده: به این فکر کنید که برای ارضای کمال گرایی خود چه چیزی را قربانی می کنید. زندگی اجتماعی شما؟ زمان استراحت شخصی؟ عقل خودت؟ آیا مزایای درک شده کمال گرایی شما ارزش آن را دارد؟
استراتژی ضد کمال گرایی را تمرین کنید: استاد روانپزشکی و علوم رفتاری، دیوید برنز، ۴ مرحله را برای به چالش کشیدن ایده های کمال گرایانه ایجاد کرد که به راحتی از طریق نام اختصاری RACE به یاد می آیند:
R – ایده های کمال گرا مانند تفکر همه یا هیچ، تثبیت و کنترل جستجو را بشناسید.
A – هدف گذاری برای کمال: در عوض، به دنبال اهداف دیگری برای رسیدن به آن باشید.
C – ترس های اساسی مانند ترس از شکست یا قضاوت را بررسی کنید.
E – خود را در معرض ترس قرار دهید: رها کنید!

یک درمانگر پیدا کنید
من می دانم که خواندن یک مقاله به تنهایی ممکن است برای کمک به تغییر ذهنیت کمال گرا کافی نباشد. گاهی اوقات، برای یافتن نحوه برخورد با الگوهای ذهنی عمیق تر، مانند مدیریت انتقاد از خود و پرداختن به برخی از ذهنیت هایی که با کمال گرا بودن همراه است، به کمک نیاز داریم. درمانگرانی که در زمینه رفتار درمانی شناختی آموزش دیده اند می توانند به شما کمک کنند تا گام هایی را برای تبدیل شدن به نسخه ای سالم تر و بهتر از خود بردارید.