وبلاگ پگاه دوستی

اختلال نقص توجه بیش فعالی/تکانشگری (ADHD) کودکان

اینکه کودکان گهگاه تکالیف خود را فراموش کنند، در طول کلاس رویاپردازی کنند، بدون فکر عمل کنند، یا سر میز شام بی قرار شوند طبیعی است.اما بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی می توانند از علائم ADHD نیز باشند (که گاهی اوقات هنوز به عنوان اختلال کمبود توجه یا ADD شناخته می شود)

ADHD  یا اختلال نقص توجه بیش فعالی/تکانشگری  یک اختلال عصبی رشدی شایع است. که معمولاً در اوایل دوران کودکی، معمولاً قبل از یازده سالگی ظاهر می شود.  ADHD مهار پاسخ‌های خود به خودی  را برای کودکان دشوار می‌کند.این پاسخ ها می‌تواند شامل حرکت، گفتار و توجه باشد.

همه ما بچه‌هایی را می‌شناسیم که نمی‌توانند آرام بنشینند، به نظر می‌رسد هرگز گوش نمی‌دهند، هر چقدر هم که دستورالعمل‌ها را واضح ارائه کنید، آنها را دنبال نمی‌کنند، یا در زمان‌های نامناسب نظرات نامناسب را بیان می‌کنند. گاهی اوقات به این کودکان برچسب مشکل ساز می زنند یا به دلیل تنبلی و بی انضباطی مورد انتقاد قرار می گیرند. با این حال،این کودکان ممکن است ADHD داشته باشند.

نویسندگان: ملیندا اسمیت، لارنس رابینسون و جین سگال
مترجم:پگاه دوستی(دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

رفتار طبیعی کودک در مقابل علائم ADHD

تمایز بین علائم ADHD و “رفتار کودک” طبیعی می تواند دشوار باشد. اگر فقط چند علامت را مشاهده کردید، یا علائم فقط در برخی موقعیت ها این علائم ظاهر شد، احتمالاً ADHD نیست. اما اگر کودک شما تعدادی از علائم و نشانه‌های ADHD را نشان می دهد و این علائم در بیشتر موقعیت‌ها وجود دارد (در خانه، مدرسه و در بازی ) وقت آن است که نگاه دقیق‌تری به موضوع داشته باشید.

افسانه ها و حقایق در مورد ADHD در کودکان

افسانه:همه کودکان مبتلا به ADHD بیش فعال هستند.

واقعیت:برخی از کودکان مبتلا به ADHD بیش فعال هستند، اما بسیاری دیگر که مشکلات توجه دارند اینطور نیستند. کودکان مبتلا به ADHD که بی توجه هستند، اما بیش از حد فعال نیستند، ممکن است فضایی و بی انگیزه به نظر برسند.

افسانه:کودکان مبتلا به ADHD هرگز نمی توانند توجه کنند.

واقعیت:کودکان مبتلا به ADHD اغلب می توانند روی فعالیت هایی که از آن لذت می برند تمرکز کنند. اما زمانی که کارشان خسته کننده یا تکراری است،هر چقدر تلاش کنند در حفظ تمرکز مشکل دارند.

افسانه:کودکان مبتلا به ADHD اگر می خواستند می توانستند بهتر رفتار کنند.

واقعیت:کودکان مبتلا به ADHD ممکن است تمام تلاش خود را برای خوب بودن انجام دهند، اما هنوز نمی توانند آرام بنشینند، ساکت بمانند یا توجه کنند. آنها ممکن است نافرمان به نظر برسند، اما این بدان معنا نیست که آنها عمدی رفتار می کنند.

افسانه:این اختلال در کودکی به طور کامل درمان می شود. 

واقعیت:ADHD اغلب  تا بزرگسالی ادامه می‌یابد ، بنابراین منتظر نمانید تا فرزندتان از این مشکل پیشی بگیرد. درمان می تواند به کودک شما کمک کند تا علائم را مدیریت و به حداقل برساند.

افسانه:دارو بهترین گزینه درمانی برای ADHD است.

واقعیت:دارو  اغلب برای اختلال کمبود توجه تجویز می شود، اما ممکن است بهترین گزینه برای کودک شما نباشد. درمان موثر ADHD همچنین شامل آموزش، رفتار درمانی، حمایت در خانه و مدرسه، ورزش و تغذیه مناسب است.

آیا واقعا ADHD است؟

فقط به این دلیل که کودک علائم بی توجهی، تکانشگری یا بیش فعالی دارد به این معنی نیست که او ADHD دارد. برخی از شرایط پزشکی، اختلالات روانی و رویدادهای استرس زا در زندگی می توانند علائمی شبیه ADHD ایجاد کنند.قبل از تشخیص دقیق ADHD ، مهم است که به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنید تا احتمالات زیر را بررسی و رد کند:

اختلالات یادگیری یا مشکلات خواندن، نوشتن، مهارت های حرکتی یا زبان.

رویدادهای مهم زندگی یا تجربیات آسیب زا، مانند مرگ یکی از عزیزان، قلدری یا طلاق .

اختلالات روانی از جمله اضطراب ، افسردگی یا اختلال دوقطبی .

اختلالات رفتاری مانند اختلال سلوک، اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال نافرمانی مقابله ای.

شرایط پزشکی ، از جمله مشکلات تیروئید، شرایط عصبی، صرع، و اختلالات خواب .

علائم ADHD در کودکان

کودکان مبتلا به ADHD ممکن است:

الف)بی توجه، اما نه بیش فعال یا تکانشی.

ّب)بیش فعال و تکانشی، اما قادر به توجه است.

ج)بی توجه، بیش فعال و تکانشی (شایع ترین شکل ADHD).

علائم بی توجهی در کودکان

فرزند شما ممکن است:

-در متمرکز ماندن مشکل داشته باشد. به راحتی حواسش پرت شود یا از یک کار قبل از اتمام آن خسته شود.

-به نظر می رسد وقتی با او صحبت می شود گوش نمی دهد.

-در به خاطر سپردن چیزها و پیروی از دستورالعمل ها مشکل دارند.

-به جزئیات توجه نکند یا اشتباهات بی دقتی انجام دهد.

-در سازماندهی، برنامه ریزی و به پایان رساندن پروژه ها مشکل دارد.

-مکرراً تکالیف، کتاب‌ها، اسباب‌بازی‌ها یا سایر اقلام را گم میکند یا به اشتباه بیاندازد

علائم بیش فعالی ADHD در کودکان

بارزترین علامت ADHD بیش فعالی است. در حالی که بسیاری از کودکان به طور طبیعی کاملاً فعال هستند، کودکان با علائم بیش فعالی اختلال کمبود توجه همیشه در حال حرکت هستند. آنها ممکن است سعی کنند چندین کار را همزمان انجام دهند و از یک فعالیت به فعالیت دیگر بپرند. حتی زمانی که مجبور می شوند ثابت بنشینند، ممکن است برایشان بسیار سخت باشد، پایشان ضربه می زند، پایشان می لرزد یا انگشتانشان طبل می زند.

فرزند شما ممکن است:

-مدام بی قرار و در حال غر زدن باشد

-در یک جا نشستن، آرام بازی کردن یا استراحت کردن مشکل دارد.

-به طور مداوم در اطراف حرکت کند، اغلب در حال دویدن یا بالا رفتن از در و دیوار باشد.

-زیاد حرف بزند

-خلق و خوی سریع یا “فیوز کوتاه” داشته باشید.

علائم تکانشی در کودکانADHD

تکانشگری کودکان مبتلا به ADHD می تواند مشکلاتی در خودکنترلی ایجاد کند. از آنجایی که آنها کمتر از سایر بچه‌ها خودشان را سانسور می‌کنند، مکالمات را قطع می‌کنند، به فضای دیگران هجوم می‌آورند، در کلاس سؤالات نامربوط می‌پرسند و سؤالات بیش از حد شخصی می‌پرسند. پیروی از دستورالعمل هایی مانند “صبور باشید” و “فقط کمی صبر کنید” برای کودکان مبتلا به ADHD دو برابر سخت تر از سایر نوجوانان است.کودکانی که علائم و نشانه های تکانشی ADHD دارند معمولاً بدخلق نیز هستند و از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان می دهند. در نتیجه، دیگران ممکن است کودک را بی ادب، عجیب و غریب یا نیازمند بدانند.

فرزند شما ممکن است:

-بدون فکر عمل کند

-به جای وقت گذاشتن برای حل یک مشکل؛ بدون منتظر ماندن برای فراخوانی یا شنیدن کل سؤال، پاسخ‌ها را در کلاس بیان کند.

-در مکالمات یا بازی های دیگران دخالت کند.

-اغلب حرف دیگران را قطع می کند.

-قادر به کنترل احساس خشم خود نمی باشد.

ADHD هیچ ربطی به هوش و استعداد ندارد. کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه اغلب ویژگی‌های مثبت زیر را نشان می‌دهند:

خلاقیت:کودکانی که ADHD دارند می توانند به طرز شگفت انگیزی خلاق و تخیلی باشند. کودکی که رویاپردازی می کند و ده فکر مختلف را در آن واحد دارد، می تواند به یک استاد حل مسئله، منبع ایده ها یا یک هنرمند مبتکر تبدیل شود. کودکان مبتلا به ADHD ممکن است به راحتی حواسشان پرت شود، اما گاهی اوقات متوجه چیزهایی می شوند که دیگران نمی بینند.

انعطاف پذیری:از آنجایی که کودکان مبتلا به ADHD گزینه‌های زیادی را در یک زمان در نظر می‌گیرند، نسبت به ایده‌های مختلف ذهن خلاق تر و انعطاف پذیری بیشتری دارند.

اشتیاق و خودانگیختگی:کودکان مبتلا به ADHD به ندرت خسته کننده هستند! آنها به چیزهای مختلف زیادی علاقه مند هستند و شخصیت پر جنب و جوشی دارند. به طور خلاصه، اگر آنها شما را خشمگین نمی کنند، بودن با آنها بسیار سرگرم کننده است.

انرژی و انگیزه:وقتی بچه های مبتلا به ADHD، انگیزه دارند، سخت کار می کنند یا بازی می کنند و برای موفقیت تلاش می کنند. در واقع ممکن است دشوار باشد که حواس آنها را از کاری که به آنها علاقه دارد منحرف کنید، به خصوص اگر این فعالیت تعاملی یا عملی باشد.

کمک به کودک مبتلا به ADHD

چه علائم بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری کودک شما ناشی از ADHD باشد یا نه، در صورت عدم درمان می تواند مشکلات زیادی ایجاد کند. کودکانی که نمی توانند تمرکز کنند و خود را کنترل کنند، ممکن است در مدرسه مکرراً دچار مشکل شوند و به سختی با دیگران کنار بیایند یا دوست پیدا کنند. این ناامیدی ها و مشکلات می تواند منجر به کاهش عزت نفس و همچنین اصطکاک و استرس برای کل خانواده شود.

درمان می تواند تفاوت چشمگیری در علائم کودک شما ایجاد کند. با حمایت مناسب، فرزند شما می تواند در مسیر موفقیت در تمام زمینه های زندگی قرار گیرد.

اگر کودک شما با علائمی مانند ADHD دست و پنجه نرم می کند، گزینه‌هایی که می‌توانید با آن شروع کنید شامل: قراردادن فرزندتان در فرآیند درمان، اجرای یک برنامه غذایی و ورزش بهتر، و اصلاح محیط خانه برای به حداقل رساندن حواس‌پرتی‌ها است.

اگر تشخیص ADHD را دریافت کردید، می‌توانید با پزشک، درمانگر و مدرسه فرزندتان برای ایجاد یک برنامه درمانی شخصی که نیازهای خاص او را برآورده کند، همکاری کنید. درمان موثر ADHD در دوران کودکی شامل رفتار درمانی، آموزش و پرورش والدین، حمایت اجتماعی و کمک در مدرسه است. ممکن است از دارو نیز استفاده شود. با این حال، هرگز نباید فکر کنید دارو درمانی به تنهایی در درمان ADHD موثر است.

نکاتی که والدین کودکان مبتلا به ADHD باید بدانند:

اگر کودک شما بیش فعال، بی توجه یا تکانشی است، ممکن است انرژی زیادی لازم باشد تا او را به گوش دادن، پایان دادن به یک کار یا نشستن مجبور کنید. نظارت مداوم می تواند خسته کننده و فرسایشی باشد. اما مراحلی وجود دارد که می‌توانید برای بازگرداندن کنترل اوضاع و در عین حال برای کمک به کودکتان از آن استفاده کنید تا از توانایی‌های خود حداکثر استفاده را بکند.

درست است که این اختلال ناشی از فرزندپروری بد نیست، اما استراتژی های فرزندپروری مناسب در بهبود رفتار این کودکان بسیار موثر است پس اولین قدم برای والدین این کودکان فرزند پروری است. کودکان مبتلا به ADHD به ساختار، ثبات، ارتباط روشن و پاداش و پیامدهای رفتار خود نیاز دارند. آنها همچنین به عشق، حمایت و تشویق زیادی نیاز دارند.کارهای زیادی وجود دارد که والدین می توانند برای کاهش علائم ADHD بدون عذاب دادن کودک انجام دهند:

مراقب خودتان باشید تا بتوانید بهتر از فرزندتان مراقبت کنید. درست غذا بخورید، ورزش کنید، به اندازه کافی بخوابید، راه هایی برای کاهش استرس بیابید.هرچقدر والد سالم تر و کم استرس تری باشید بهتر می توانید از فرزند خود حمایت کنید .

در مورد این اختلال به طور شفاف به خانواده و دوستان و همچنین پزشک و معلمان فرزندتان توضیح دهید و از آنها بخواهید شما رو حمایت کنند.

با پیروی از برنامه های روزمره، ساده کردن برنامه کودک(مرحله به مرحله کردن هر فعالیت کودک) و مشغول نگه داشتن فرزندتان با فعالیت های سالم، به کودک خود کمک کنید متمرکز و منظم بماند.

انتظارات روشنی را تعیین کنید. قواعد رفتاری را ساده کنید و توضیح دهید که در صورت اطاعت یا شکستن آنها چه اتفاقی خواهد افتاد و هر بار با یک پاداش یا یک تنبیه عواقب کار را نشانش دهید البته این نکته بسیار مهم است که تنبیه کودک بدنی و همراه با تحقیر و داد و بیداد نباشد.تنبیه می تواند به صورت اجاز ندادن برای فعالیت مورد علاقه کودک باشد.

کودک را به ورزش و خواب خوب تشویق کنید. فعالیت بدنی تمرکز را بهبود می بخشد و باعث رشد مغز می شود.همچنین فعالیت بدنی باعث خواب خوب می شود که به نوبه خود می تواند علائم ADHD را کاهش دهد.

به کودک خود کمک کنید تا درست غذا بخورد. برای مدیریت علائم ADHD، وعده‌های غذایی سالم یا میان‌وعده‌های منظم را هر سه ساعت یک‌بار برنامه‌ریزی کنید و از مصرف غذاهای ناسالم و شیرین خودداری کنید.

به فرزند خود بیاموزید که چگونه دوست پیدا کند. به آنها کمک کنید شنونده بهتری شوند، یاد بگیرند که چگونه زبان بدن افراد را بفهمند و راحت تر با دیگران تعامل برقرار کنند.

نکات مدرسه برای کودکان مبتلا به ADHD

بدیهی است که ADHD مانع یادگیری می شود. به این فکر کنید که مدرسه از کودکان چه می خواهد: آرام بشینید و گوش کنید، توجه کنید،دستورالعمل ها را دنبال کنید،تمرکز کنید. اینها همان کارهایی است که برای بچه‌های مبتلا به ADHD انجامشان سخت است.نه به این دلیل که آنها مایل نیستند، بلکه به این دلیل که مغزشان به آنها اجازه نمی‌دهد.اما این بدان معنا نیست که کودکان مبتلا به ADHD نمی توانند در مدرسه موفق شوند. کارهای زیادی وجود دارد که هم والدین و هم معلمان می توانند برای کمک به رشد کودکان مبتلا به ADHD در کلاس درس انجام دهند . این کار با ارزیابی نقاط ضعف و قوت فردی هر کودک شروع می شود، سپس راهبردهای خلاقانه ای برای کمک به تمرکز، ماندن در کار و یادگیری تا حد توانایی خود ارائه می دهد.

نویسندگان:ملیندا اسمیت، لارنس رابینسون و جین سگال
مترجم:پگاه دوستی(دوره ی دکتری تخصصی روانشناسی)

اختلال اضطراب جدایی در کودکان چیست؟

همه کودکان و نوجوانان کمی احساس اضطراب را تجربه می کنند، که بخشی طبیعی از فرآیند رشد و بزرگ شدن است. اضطراب جدایی در کودکان بسیار کوچک طبیعی می باشد و اختلال محسوب نمی شود. تقریبا همه ی کودکان ۱۸ ماهه تا۳ ساله تا حدی چسبنده هستند و اضطراب جدایی دارند. زمانی میتوان گفت اختلال اضطراب جدایی  وجود دارد که یک کودک حداقل به مدت ۴ هفته علائم اختلال اضطراب جدایی را داشته باشد.

اختلال اضطراب جدایی (SAD) نوعی مشکل سلامت روان است. کودک مبتلا به SAD به شدت نگران جدا بودن از اعضای خانواده یا سایر افراد نزدیک است. این کودک نگران از این است که اگر در کنار اعضای خانواده ی خود نباشد اتفاق بدی برای یکی ازآن ها رخ می دهد. همچنین کودک مبتلا به SAD نگرانی ها و ترس هایی در مورد دوری از خانه یا خانواده دارد که برای سن او مناسب نیست.

نویسنده:‍‍‍ ماریان فراسر

مترجم: پگاه دوستی

علائم اختلال اضطراب جدایی در کودک چیست؟

هر کودک ممکن است علائم متفاوتی داشته باشد. اما شایع ترین علائم SAD عبارتند از:

•امتناع از تنها خوابیدن

•کابوس های تکراری با موضوع جدایی

•وقتی از خانه یا خانواده جدا می شود، نگرانی زیادی دارد

•نگرانی بیش از حد در مورد امنیت یکی از اعضای خانواده

•نگرانی بیش از حد در مورد گم شدن از خانواده

•امتناع از رفتن به مدرسه

•ترس و بی میلی به تنهایی

•معده درد مکرر، سردرد، یا سایر شکایات فیزیکی

•درد یا تنش عضلانی

•نگرانی بیش از حد در مورد ایمنی خود

•نگرانی بیش از حد هنگام خوابیدن دور از خانه

•بسیار چسبنده بودن، حتی زمانی که در خانه هستید

•حملات پانیک یا عصبانیت در زمان جدایی از والدین یا مراقبان

این علایم ممکن است بسیار شبیه به اختلالات دیگر باشد برای اطمینان از تشخیص درست ضروری است که به روانشناس کودک و نوجوان مراجع نمایید

چگونه می توانم به فرزندم کمک کنم تا با اختلال اضطراب جدایی زندگی کند؟

شما به عنوان والدین نقش کلیدی در درمان فرزندتان دارید. در اینجا مواردی وجود دارد که می توانید برای کمک به کودکتان انجام دهید:

  • حضور فعال در تمام جلسات روانشناسی کودکتان
  • به قول هایی که به فرزندتان می دهید عمل کنید. وقتی به وعده بازگشت خود پایبند باشید، اعتماد و استقلال فرزندتان افزایش می یابد.
  • با افرادی که فرزندتان به آنها اعتماد دارد، « دورشدن های » کوتاه را تمرین کنید. به عنوان مثال، یک بازی کوتاه با یک دوست، یا بازدید از خانه مادربزرگ در ساعت هایی کوتاه بدون حضور شما می تواند مفید باشد.
  • از کودک خود حمایت کنید واو را به داشتن استقلال مناسب سنش تشویق کنید.
  • موقعیت هایی را که ممکن است به فرزندتان استرس وارد کند را بشناسید. دانستن اینکه چه چیزی کودک شما را تحت فشار قرار می دهد و برنامه ریزی از قبل می تواند به شما کمک کند فرزندتان را برای موقعیت آماده کنید.
  • در مورد SAD فرزندتان به دیگران بگویید و برای ایجاد یک برنامه درمانی با مشاوران و معلمان  مدرسه فرزندتان همکاری کنید. به معلمان یادآوری کنید که فرزند شما در شرایط خاص به اطمینان و حمایت بیشتر نیاز دارد.
  • اگر خودتان اختلال اضطرابی دارید، درمان فردی را دریافت کنید.
  • ارتباط با سایر والدینی که فرزند مبتلا به SAD دارند ممکن است مفید باشد.

نویسنده:پاوول بالاس

مترجم:پگاه دوستی

اختلال اضطراب جدایی در کودک چگونه درمان می شود؟

درمان به تعدادعلائم، شدت و مدت علائم، سن و سلامت عمومی کودک شما بستگی دارد.

درمان SAD اغلب شامل ترکیبی از موارد زیر است:

  • درمان شناختی رفتاری: این درمان به کودک کمک می کند تا یاد بگیرد که چگونه اضطراب خود را بهتر کنترل کند. همچنین هدف این درمان کمک به کودک در تسلط بر موقعیت هایی است که ممکن است منجر به اضطراب شود.
  • داروها:داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب ممکن است به برخی از کودکان کمک کند تا احساس آرامش کنند.
  • خانواده درمانی: والدین در هر درمانی نقش حیاتی دارند.
  • مدرسه :مدرسه کودک نیز ممکن است درگیرفرآیند درمان باشد.

چگونه می توانم به پیشگیری از اختلال اضطراب جدایی در فرزندم کمک کنم؟

کارشناسان نمی دانند چگونه از SAD در کودکان و نوجوانان جلوگیری کنند. اما اگر علائم SAD را در کودک خود مشاهده کردید، می توانید با درمان زودهنگام علائم را کاهش دهید و رشد طبیعی کودک خود را تقویت کنید. همچنین درمان به موقع می تواند کیفیت زندگی کودک شما را بهبود بخشد.

نکات تکمیلی

نکاتی که به شما کمک می کند در جلسه با روانشناس کودکتان بیشترین بهره را ببرید:

  • دلیل مراجع و اتفاقی که انتظار دارید بعد از اتمام جلسات بیفتد را شفاف بدانید.
  • قبل از مراجع، سؤالاتی را که می خواهید به آنها پاسخ دهید، یادداشت کنید.
  • درزمان مراجع، نام تشخیص جدید و هر گونه دارو، درمان یا آزمایش جدید را یادداشت کنید. همچنین هر دستورالعمل جدیدی که ارائه دهنده شما برای فرزندتان به شما می دهد را یادداشت کنید.
  • بدانید که چرا یک دارو یا درمان جدید تجویز می شود و چه عوارضی دارد و چگونه به کودک شما کمک می کند
  • بپرسید که آیا می توان وضعیت فرزندتان را به روش های دیگری درمان کرد.
  • بدانید چرا یک آزمایش یا روش توصیه می شود
  • بدانید که اگر فرزندتان دارو را مصرف نکند یا آزمایش یا روش را انجام ندهد، چه انتفاقی می افتد
  • اگر فرزندتان قرار ملاقات بعدی دارد، تاریخ، زمان و هدف آن ملاقات را یادداشت کنید.

اهمیت اعتماد به نفس در کودکان

اعتماد به نفس در کودکان به طور کلی شامل درکی است که کودک از خود، توانایی ها و ارزش هایش دارد و نقش مهمی در رشد و تحول کودک ایفا می کند.هنگامی که کودکان اعتماد به نفس داشته باشند، آمادگی بیشتری برای رویارویی با چالش های جدید دارند و به احتمال زیاد فرصت های بیشتری را برای کشف توانایی های خود پیدا می کنند.

نویسنده: کارولین رو

مترجم: پگاه دوستی

همچنین کودکانی با اعتماد به نفس بیشتر، روابط بهتری با دیگران برقرار می کنند که این روابط به عنوان پایه ای برای رشد عاطفی،اجتماعی و شناختی آنها عمل می کند.اعتماد به نفس کودکان را قادر می سازد تا به خود و توانایی هایشان باور بیشتری داشته باشند و باعث پرورش خودانگاره مثبت واحساس عزت نفس بیشتری در آن ها می شود.همچنین کودکان با اعتماد به نفس، فراز و نشیب های زندگی را با انعطاف پذیری بیشتری طی می کنند، زیرا شکست ها را فرصتی برای رشد می دانند.

تاثیر اعتماد به نفس بر رشد کودکان:

اعتماد به نفس، نقش به سزایی روی جنبه های مختلف رشد کودکان ایفا می کند که در اینجا به برخی از موارد آن اشاره می کنیم:

۱.نقش موفقیت تحصیلی:

کودکان با اعتماد به نفس بیشتر یاد می گیرند، چالش های تحصیلی را قبول می کنند و در برابر مشکلات پشتکار بیشتری دارند.

۲.مهارت‌های اجتماعی:

اعتماد به نفس کودکان را قادر می‌سازد تا در روابط اجتماعی مثبت شرکت کنند، تعامل داشته باشند، دوستان جدید پیدا کنند و موقعیت های اجتماعی خوبی را برای خودت ایجاد کنند.این کودکان توانایی ابراز وجود دارند ونظرات خود را بیان می کنند و باعث ایجاد روابط سالم با همسالان و بزرگسالان خود می شوند.

۳.بهزیستی عاطفی:

کودکان با اعتماد به نفس، تصویر مثبت تری از خود دارند. این کودکان سطوح پایینتری از اضطراب و افسردگی را تجربه می کنند و عزت نفس بالاتری دارند.همچنین مدیریت استرس در این کودکان بسیار بهتر از دیگر ان است.

۴.مهارت های حل مسئله:

اعتماد به نفس کودکان را قادر می سازد تا مشکلات و چالش ها را بهتر مدیریت کنند و خلاقانه فکر کنند. این کودکان می توانند به دنبال راه حل های بیشتری بگردند و بهترین راه حل را انتخاب کنند.

۵.استقلال:

کودکان با اعتماد به نفس در استقلال و تصمیم گیری راحت تر هستند. آنها احساس استقلال می کنند و مسئولیت اعمال وانتخاب های خود را بر عهده می گیرند.

با توجه به ضرورت داشتن اعتماد به نفس در کودکان ، مربیان و والدین به طور موثری می توانند با راهنمایی های خود باعث اعتماد به نفس در کودکان شوند.

راهکار های سازنده برای اعتماد به نفس در کودکان:

۱.ایجاد یک محیط پرورشی:

قدم اول برای ایجاد تقویت اعتماد به نفس در کودکان، فراهم کردن فضای امن و حمایتی است که کودک در آن احساس ارزشمندی می کند و‌ مورد محبت و پذیرفته شدن قرار می گیرد.این محیط باید به گونه ای باشد که در آن گوش دادن فعال، درک کردن کودک، حمایت عاطفی و تشویق کودک وجود داشته باشد و والدین به رفع نیازهای کودک حساس باشند.مراقبان می توانند با ایجاد امنیت و اعتماد به رشد کودک کمک کنند. برای ایجاد محیط پرورشی مناسب، لازم است مرزها و انتظارات روشن باشد. مرزهای مشخص به کودکان کمک می کند تا بفهمند رفتار قابل قبول چیست.هنگامی که این مرزها به شیوه ای محبت آمیز و منسجم بیان می شود، کودکان احساس امنیت می کنند.

۲.تشویق به ابراز وجود:

تشویق به ابراز وجود و فردیت برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان حیاتی است. ابراز وجود شامل اجازه دادن به کودکان برای کشف علایق، بیان افکار و احساسات خود و اتخاذ انتخاب هایی است که با الویت آن ها همسو باشد.با دادن آزادی به کودکان، والدین و مراقبان به آنها قدرت می دهند تا برای خود ارزش بیشتری قائل باشند و هویت مناسبی برای خودایجاد کنند. حمایت از ابراز وجود می تواند از روش های مختلفی انجام شود، مانند تشویق کودکان به فعالیت های خلاقانه، دنبال کردن سرگرمی هایشان و به اشتراک گذاشتن نظراتشان. فراهم کردن فضایی بدون قضاوت از اهمیت بالایی برخوردار است.جایی که کودکان بتوانند به راحتی بدون ترس از انتقاد یا طرد شدن احساسات خود را بیان کنند.این امر باعث افزایش اعتماد به نفس در آن ها می شود و به آنها کمک می کند تا یک مفهوم مثبت از خودایجاد کنند.

۳.به رسمیت شناختن کودک و قدر دانی از دستاورد هایش:

قدردانی از تلاش، پیشرفت و دستاورد کودکان به آنها کمک می کند تا احساس غرور و اعتماد به نفسشان تقویت شود. تمجید ازدستاوردهای کودک، حتی موفقیت های کوچک باعث تقویت اعتماد به نفس و شکوفا شدن توانایی های کودک می شود. والدین و مراقبان می توانند از طریق تحسین شفاهی، جایزه های مادی کوچک و حتی یک لبخند از روی رضایت موفقیت های کودک را به رسمیت بشناسند و از موفقیت های کودک قدر دانی کنند. اگر تمرکز کودکان بر تلاش باشد نه صرفاً بر نتیجه، کودکان یاد می گیرند که برای کار خود ارزش قائل شوند. والدین باید این طرز تفکر آنها را تشویق کنند تا کودک یاد بگیرد چالش‌ها را بپذیرد و در مواجهه باشکست‌ها، نا امید نشود و به توانایی های خود برای یادگیری و ایجاد تجربه های جدید باور داشته باشد.

با استفاده از این روش ها در شیوه های فرزندپروری و مربیگری، بزرگسالان می توانند نقش حیاتی در پرورش اعتماد به نفس کودکان ایفا کنند.ایجاد یک محیط پرورشی مناسب، تشویق به ابراز وجود و فردیت و به رسمیت شناختن کودک و قدردانی از دستاوردهایش، گام های اساسی در کمک به کودکان برای ایجاد حس قوی عزت نفس می باشد.

برخی از علل پرخاشگری در کودکان

پرخاشگری در کودکان می تواند نشانه ای از مشکلات حل نشده ی کودک در حیطه های مختلف باشد.پرخاشگری وجه مشترک بسیاری از مشکلات درحیطه های پزشکی و شرایط زندگی کودک است.در اصل ضروری است اول علت پرخاشگری را فهمید تا بتوان آن را درمان کرد.

علل پرخاشگری را می توان به چندین دسته تقسیم کرد:

۱.اختلالات خلقی:

اولین موضوعی که باید بررسی شود این است که آیا مشکلات خلقی وجود دارد؟ کودکانی که دوقطبی هستند، در مراحل شیدایی خود، اغلب پرخاشگر می شوند. آنها کنترل خود را ازدست می دهند و تکانشی می شوند. از طرف دیگر، وقتی افسرده می‌شوند، اگرچه پرخاشگری کمتر دیده می شود اما می‌توانندتحریک‌پذیر شوند، و گاهی اوقات این تحریک‌پذیری و عصبانیت باعث می‌شود بچه‌ها کنترل خود را از دست بدهند.

نویسنده:رائول سیلوا

مترجم: پگاه دوستی

۲.روان پریشی:

بیماری های روان پریشی نیز ممکن است با پرخاشگری ظاهر شوند. به عنوان مثال، کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب به محرک‌های درونی به گونه ای پاسخ می‌دهند که ممکن است برای دیگران آزاردهنده باشد. گاهی کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی به همه چیز مشکوک می شوند و این عدم اعتماد خود را با پرخاشگری های شدید نشان می دهند.

۳.مشکلات حیطه تفکر:

کودکانی که در حیطه ی شناخت مشکلاتی دارند(هرگونه مشکل در تفکر) و همچنین کودکانی که در ارتباطات مشکل دارند (مانند اوتیسم) اغلب ممکن است دچار پرخاشگری شوند.

۴.تکانشگری:

تکانشگری و ضعف تصمیم گیری در کودکان مبتلا به ADHD، منجر به رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه می شود.این کودکان معمولاً عواقب اعمال خود را در نظر نمی گیرند، که ممکن است منجر به رفتاری شود که از دید دیگران بی رحمانه و بد خواهانه به نظر برسد.

۵.اختلال سلوک

در اختلال سلوک، پرخاشگری بخش اصلی از اختلال است، و بر خلاف کودکان ADHD که به عواقب رفتار خود فکر نمی کند. کودکان سلوک به طور کاملا آگاهانه و عمدی اعمال مخرب خود را انجام می دهند و درمان و پیش آگهی در اختلال سلوک و ADHD کاملا متفاوت است.

۶.آسیب های مغزی:      

زمانی که کودک دچار آسیب لوب فرونتال یا انواع خاصی از صرع می شود ممکن است طغیان های تهاجمی را تجربه کند.در این مواردممکن است دلایل قابل درکی برای این رفتار تهاجمی وجود نداشته باشد.

۷.تروما:

زمانی که کودکان یا نوجوانان تحت تاثیر شرایط استرس زای شدید و تروما قرار می گیرند.امکان پرخاشگری بالا می رود.این پرخاشگریمعمولا به صورت مکرر پس از یک رویداد آسیب زا اتفاق می افتد و می تواند نشان دهنده ی یک مشکل عاطفی در حال حاضر باشد.بایدتوجه داشت این وضعیت نشان دهنده ی یک زمینه ی اساسی نیست و معمولا زود گذر است

با کودک عصبانی خود چه طور رفتار کنم؟

اگر فرزند شما عصبانی و پرخاشگر است و زندگی خانوادگی تان را به یک میدان جنگ تبدیل می کند، به شما نیاز دارد تا به او کمک کنید تا خشم خود را مدیریت کند.بنابراین، شما می توانید کودک دوست داشتنی پنهان شده دراو را دوباره کشف کنید و کمک کنید عادات بدی را که زندگی خانوادگی و شادی آینده فرزندانتان را خراب می کند،کنار بگذارد.

نویسنده:واسکو لوپز

مترجم: پگاه دوستی

اگر کودکی عصبانی، پرخاشگر یا خشن دارید، احتمالاً در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهید، کاملاً سر در گم هستید.گویی فرزند شما مسئول است و همه در آن خانواده هراسان، نگران و ناامید دنبال راهی برای جلوگیری از این فروپاشی ها هستند.احتمالا از خود می پرسید که آیا راهی وجود دارد تا بتوانم اوضاع را تغییر دهم؟در ظاهر این یک موقعیت غیر ممکن به نظر می رسد.اما بهتر است قبل از اینکه بخواهید یک روانشناس کودک، روانپزشک یا روان درمانگر کودک پیدا کنید تا کودکتان را اصلاح کند،بدانید که درچند قدم می توانید کودک و زندگی خانوادگی خود را تغییر دهید و بیاموزید که چگونه مربی مدیریت خشم فرزندتان شوید.

سوال اصلی این است که والدین در این مواقع چه کاری می توانند انجام دهند؟

در ابتدا باید درک کنید که این رفتار پرخاشگرانه تنها راه ارتباطی است که کودک فرا گرفته است.این کودک ممکن است به شدت مضطرب باشد.این کودکان توانایی مدیریت احساسات خود و ابراز آن ها را به روش بالغانه تری ندارند.آنها ممکن است مشکلاتی در حیطه تکلم،کنترل تکانه و حل مسئله داشته باشند.

 بچه هایی که دچار پرخاشگری هستند،معمولاً نمی توانند ناامیدی یا خشم خود را به شیوه ای مؤثرتر کنترل کنند، مثلاً آنها با روش هایی مثل صحبت کردن نمی توانند منظور خود را بیان کنند. با این وجود، نحوه واکنش شما در هنگام خشم کودک می تواند بر این موضوع تاثیر گذار باشد که  آیا او به همان شیوه ناکارآمد قبل پاسخ خواهد داد یا راه‌های بهتری برای مدیریت احساسات خود پیدا می کند.

نکاتی که در هنگام عصبانیت فرزندتان باید بدانید:

۱.آرام بمانید:

در مواجهه با یک کودک خشمگین، به راحتی می توانید احساس کنید که از کنترل خارج شده اید و بر سر او فریاد می زنید. اما وقتی فریاد می زنید، شانس کمتری برای درست شدن اوضاع دارید. در عوض، شما فقط آنها را تهاجمی تر و سرکش تر خواهید کرد. هر چقدر هم که سخت باشد، اگر بتوانید آرام بمانید و بر احساسات خود مسلط باشید، می توانید الگوی فرزندتان باشید و همین کار را به او بیاموزید.

۲.تسلیم نشوید:

برای متوقف کردن آنها با هرچه می خواهند موافقت نکنید زیرا این کار باعث تشویق بیشتر آنها برای ادامه ی این رفتار برای به دست آوردن هر آنچه می خواهند می شود.

۳.رفتار مناسب را تحسین کنید:

زمانی که کودکتان به آرامی رفتار می کند او را به خاطر کنترلی که به رفتار خود دارد تحسین کنید.همچنین هنگامی که کودکتان سعی می کند احساسات خود را به صورت شفاهی و آرام بیان کند یا سعی می کند در زمینه ای که با شما اختلاف نظر دارد سازش پیدا کند،او را به خاطر این تلاش ها تحسین کنید.

۴.به آنها کمک کنید مهارت حل مسئله بیاموزند:

وقتی کودک شما ناراحت نیست، زمان کمک است.تلاش کنید قبل از اینکه درگیری ها به طغیان های پرخاشگرانه تبدیل شوند، احساسات آن ها را کنترل کنید و راه حل هایی برای تعارض بیابند. می توانید از آنها بپرسید که چه احساسی دارند و برای حل این مشکل چه فکری دارند.

۵.از محرک ها اجتناب کنید:

واسکو لوپز روانشناس بالینی، می گوید اکثر بچه هایی که به طور مکرر دچار فروپاشی می شوند، این کار را در زمان های بسیار قابل پیش بینی مانند زمان تکالیف، زمان خواب، یا زمان توقف بازی (چه بازی لوگو باشد چه ایکس باکس)انجام می دهند.معمولاً زمانی انفجار خشم صورت می گیرد که از کودک خواسته می شود کاری را انجام دهد که دوست ندارد، یا از انجام کاری که دوست دارد دست بکشد.در این مواقع موارد زیر کمک کننده هستند:

هشدارهای زمانی:برای مثال اگر تا ده دقیقه دیگر حاضر نباشی ما می رویم

شرط گذاشتن:اول اتاقت را جمع کن تا بتوانی با ایکس باکست بازی کنی

آماده سازی فرزندتان برای موقعیت ها:اگر نمیخواهی خانه ی مادربزرگ بیایی دلیلت را توضیح بده

ابزارهای توسعه همدلی در کودکان

چرا باید در مدارس همدلی وجود داشته باشد؟

همدلی در مدارس این قدرت را می دهد که:

۱) دانش آموزان تجهیز شوند

همدلی به معنای چیزی بیشتر از بهتر رفتار کردن با دیگران است- همدلی یعنی بهتر انجام دادن. در زمانی که ارتباط و تغییر مشخص می‌شود، دانش‌آموزانی که امروز در کلاس یاد می‌گیرند روابط خود را ایجاد و هدایت کنند، فردا در دفترکار و اتاق هیئت مدیره پیشرفت خواهند کرد. همدلی با احساسات و دیدگاه های دیگران (صرف نظر از اینکه کودکان در آینده چه مسیری را طی می کنند یا چه شغلی را بر عهده می گیرند)، پایه و اساس ارتباطات خوب، کار گروهی و رهبری قوی است.

نویسنده: آشوکا

مترجم: پگاه دوستی

۲) مدارس متحول شوند

تمرین همدلی منجر به بهبود مدیریت کلاس درس و زمان بیشتر برای یادگیری می شود. دانش آموزان هر روز آماده یادگیری هستند و معلمان برای رسیدگی به نیازهای اجتماعی و عاطفی دانش آموزان مجهزتر هستند. مدارسی که متعهد به آموزش به شیوه های همدلانه هستند، از معلمان کاراتری برخوردارند. زیرا با معلمان با اعتماد و درک شایسته تری رفتار می شود.

۳) دنیا تغییر کند

دنیای ما مملو از چالش های پیچیده است، جایی که تصمیم یک فرد می تواند تأثیرات زیادی در جوامع و فرهنگ ها داشته باشد. همدلی به ما اراده و ابزارهایی را می دهد که تغییر دهندگان موثری باشیم. چالش های پیچیده امروزی را نمی توان توسط یک شخص یا یک سازمان حل کرد. همدلی به ما انگیزه می‌دهد تا با هم چیز بهتری بسازیم و به ما کمک می‌کند این کار را با تخیل و احترام انجام دهیم- با درک عمیق مردم و دنیای اطرافمان.

نقشه راه برای ارتقای همدلی در مدارس:

قدم اول: آماده سازی

قدم دوم: درگیر شدن

قدم سوم: فکر کردن و عمل کردن

قدم اول: آماده سازی

همدلی در خلاء ایجاد نمی شود. محیط (از جمله افراد در آن و ارزش‌ها، قوانین و آیین‌هایی که آن را تعریف می‌کنند) مهم است. قبل از اینکه بتوانیم همدلی را به احساس معناداری توسعه دهیم، ابتدا باید شرایطی را ایجاد کنیم که در آن همدلی بتواند رشد کند.

یک فضای امن ایجاد کنید

ایجاد یک محیط مبتنی بر اعتماد، هسته اصلی باز کردن قفل همدلی است. در محیطی که مبتنی بر اعتماد است، حتی آسیب‌پذیری هم یک دارایی برای یادگیری است، زیرا در آن ابراز عاطفی تشویق می‌شود و یک خط اتفاقات مدرسه را از آنچه در خانه رخ می دهد، جدا می‌کند.

توسعه شایستگی هیجانی

قبل از اینکه بتوانیم هیجان های دیگران را شناسایی و تفسیر کنیم، ابتدا باید هیجان های خود را درک کرده و مدیریت کنیم. این نوع از خود- فهمی، به نوبه خود، به واژگانی اساسی برای توصیف احساسات و عواطف نیاز دارد: چیزی که معمولاً سواد عاطفی نامیده می شود. سواد عاطفی می تواند در سنین مختلف اشکال مختلفی داشته باشد: به عنوان مثال،می توانیم به کودکان خردسال آموزش  برچسب زدن به احساسات خود و دیگران را  یاد دهیم و باعث ایجاد فرصت هایی برای خود اندیشی مداوم در بین معلمان و بزرگسالان شویم.

رهبری با مثال

 همدلی را نمی توان به صورت انفرادی یاد گرفت، همدلی باید از معلمان، مدیران و دوستان الگوبرداری شود. صرفاً به لطف روشی که کودکان یاد می‌گیرند و تمایل آنها به تمرین رفتارهای مدل‌سازی شده، رفتار معلم می‌تواند تأثیرغیرمنتظره‌ای بر احساس ایمنی کودک داشته باشد.

قدم دوم: درگیر شدن

در بیشتر طول تاریخ بشر، یک فرد می‌توانست انتظار داشته باشد که در یک مکان زندگی کند و یک شغل داشته باشد، و عمدتاً با افراد دیگری که همان اعمال مذهبی و فرهنگی را دارند تعامل داشته باشد. دنیای امروز ایجاب می کند که هر یک از ما سطح پیچیده ای از همدلی شناختی (نه صرفاً اتوانایی احساس آنچه دیگری احساس می کند، بلکه توانایی درک احساسات دیگران) را تمرین کنیم. همدلی چیزی نیست که شما دارید یا ندارید، و چیزی نیست که بتوانید در یک ساعت یاد بگیرید و از این به بعد حفظ کنید. همدلی بسیار شبیه یوگا یا نواختن پیانو می‌باشد و باید بخشی از تمرین روزانه شود. در حالی که هیچ راه واحدی برای پرورش همدلی وجود ندارد، گام‌های متعددی وجود دارد که می‌توانید برای توسعه آن در طول زمان بردارید.

داستان سرایی

داستان ها پیش فرض های ما را به چالش می کشند و ما را قادر می سازند کفش های کسانی را بپوشیم که تجربیاتشان با ما متفاوت است [مترجم: خودمان را جای آن ها بگذاریم]. از طریق داستان‌ها است که کودکان ابتدا وارد دنیای خیالی می‌شوند و با شخصیت‌ها، شرایط و رویدادهایی روبرو می‌شوند که در غیر این صورت هرگز امکان تجربه ی آن را نداشتند

بازی گروهی

دنیای ما دنیایی است که در آن بازی و یادگیری به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند: جایی که مهارت‌هایی که دانش‌آموزان در زمین بازی یا خانه با اسباب‌بازی‌های خود یاد می‌گیرند، همان مهارت‌هایی است که برای پیشرفت در کلاس درس، محل کار و به  عنوان شهروندان جهانی به آن‌ها نیاز دارند. همدلی در زمین بازی آغاز می شود، جایی که تخیل آزاد می شود. جایی که بچه ها یاد می گیرند تعارضات خود را حل کنند و قوانین خود را اجرا کنند.

غوطه  وری

با غوطه ور شدن در تجربیات دیگران، ما یاد می گیریم که دیدگاهی فراتر از برچسب ها و کلیشه ها داشته باشیم و از تجسم کردن سطحی به درک عمیق تغییر برسیم. این تجربیات همه جانبه، چه با ایجاد روابط بین نسلی جوان و پیر باشد چه با راه رفتن با کفش کس دیگری که در نزدیکی ما زندگی می کند ولی در دنیایی جدا از ما [مترجم: خود را بتوانیم جای فرد دیگری قرار دهیم که در ظاهر در کنار ما زندگی می کند اما دنیایی درونی کاملا متفاوت از ما دارد]، به ما این امکان را می دهد تا نیروهای مرتبط زیادی را که جوامع محلی و جهانی ما را تشکیل می دهند، درک کنیم.

حل مسئله جمعی

عمل همکاری به خودی خود، همدلی را به گونه ای ایجاد می کند که گفتگو به تنهایی نمی تواند آن را ایجاد کند. در عمل همکاری، از طریق چالش های مشترک و پیروزی های مشترک، ما به درک آنچه در مشترکات داریم می رسیم و پیش فرض ها را به نفع درک دقیق تر از بین می بریم.

قدم سوم: فکر کردن و عمل کردن

توانایی ما برای همدلی با دیگران و درک آنها، زمانی خوب است که ما چطور بر اساس این درک عمل کنیم. ما می دانیم که می توان رنج دیگری را درک کرد، اما مجبور نباشیم بر اساس آن رنج عمل کنیم. و ما می دانیم که همدلی شناختی به تنهایی می تواند برای بهبود وضعیت فردی دیگر، استفاده شود. به همین دلیل است که همدلی در عمل، مهم است.

همدلی می‌تواند به ما کمک کند بی‌عدالتی را شناسایی کرده و با آن ارتباط برقرار کنیم، اما همدلی زمانی قوی‌تر است که ما را وادار به ایستادن و مداخله در برابر بی عدالتی کند. به عنوان معلم و والدین، چه کاری می توانیم انجام دهیم تا مطمئن شویم که بچه ها احساس می کنند که هم باید و هم می توانند در برابر بی عدالتی اقدام کنند؟

ارزش های مشترک + تفاوت ها را شناسایی کنید:

همدلی به معنای شناخت نقاط انسانی مشترک در دیگران و همچنین نام بردن و قدردانی از تفاوت هاست. اینگونه است که ما از فرافکنی، جایی که تصور می‌کنیم به جای دیگران چه می‌کنیم، به همدلی، جایی که تصمیم‌های دیگری را درک می‌کنیم و به آن احترام می‌گذاریم، حرکت می‌کنیم.

شجاعت را القا کنید:

دهه‌ها تحقیق در روان‌شناسی اجتماعی به ما نشان داده است که پرورش رفتارها و نگرش‌های اجتماعی کافی نیست: شما باید عمداً با نیروهایی که بر سر راه آنها ایستاده‌اند مقابله کنید.

فعال کردن اقدام:

گام نهایی برای پرورش همدلی شامل ایجاد فرصت هایی است که از طریق آن کودکان می توانند همدلی را عملی کنند و رفتارهای اجتماعی را به نفع دیگران انجام دهند.