پگاه دوستی

۴ سبک اصلی فرزندپروری چیست؟

فرزندپروری دشوار است، و تصمیم‌گیری‌ها و مسئولیتهای زیادی را برای والدین به همراه دارد. محققان به سبک‌های فرزندپروری مختلف پرداخته‌اند، و بر اساس تحقیقات دیانا بامریند، چهار سبک اصلی وجود دارد که بر تربیت فرزندان تاثیر می‌گذارند. در ادامه، سبک‌های فرزندپروری بامریند و نحوه انتخاب سبک مناسب توضیح داده می‌شود.

نویسنده: لیزا میلیراند

مترجم: پگاه دوستی (دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

در دهه ۱۹۶۰، دیانا بامریند، روانشناس رشد، با تحقیقات خود در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به بررسی سبک‌های فرزندپروری پرداخت. او با بررسی میزان انتظارات والدین از فرزندان و نحوه پاسخگویی آن‌ها به نیازهایشان، سه سبک اصلی فرزندپروری را شناسایی کرد. سبک چهارم نیز بعدها توسط دو محقق دیگر به این مجموعه اضافه شد.

انواع سبک فرزندپروری

  1. سبک فرزندپروری مستبدانه: این سبک با سخت‌گیری و تعیین قوانین و انتظارات بالا برای فرزندان مشخص می‌شود. والدین مستبد اجازه تصمیم‌گیری به فرزندان نمی‌دهند و در صورت تخطی از قوانین، به سرعت و با شدت مجازات می‌کنند.
  2. سبک فرزندپروری مقتدرانه: والدین مقتدر ضمن تعیین محدودیت‌ها و ارائه راهنمایی، به فرزندان خود آزادی عمل بیشتری برای تصمیم‌گیری و تجربه کردن اشتباهات می‌دهند.
  3. سبک فرزندپروری سهل‌گیرانه: والدین سهل‌گیر محدودیت‌های اندکی برای فرزندان خود قائل می‌شوند و بیشتر نقش یک دوست را ایفا می‌کنند تا والدین. آن‌ها معمولاً به سرعت به نیازهای فرزندان پاسخ می‌دهند و تسلیم خواسته‌های آن‌ها می‌شوند. (تصور کنید والدینی که بیش از حد مراقب هستند)
  4. سبک فرزندپروری سهل‌انگارانه: این سبک که توسط النور مککوبی و جان مارتین به مجموعه اضافه شد، با عدم تعامل کافی والدین با فرزندان، عدم تعیین محدودیت و ناتوانی در برآورده کردن نیازهای آن‌ها مشخص می‌شود.

این چهار سبک فرزندپروری، که همچنان مبنای بسیاری از تحقیقات امروزی در زمینه رشد دوران کودکی هستند، طیف گسترده‌ای از رفتارهایی را در بر می‌گیرند که نحوه مراقبت والدین از فرزندان را توضیح می‌دهند. هر رابطه والدین و فرزندی منحصربه‌فرد است و روزبه‌روز تغییر می‌کند، اما سبک فرزندپروری غالب شما احتمالاً در یکی از این دسته‌ها قرار می‌گیرد.

اگر مطمئن نیستید که سبک فرزندپروری شما کدام است، در ادامه اطلاعات بیشتری در مورد هر سبک ارائه شده تا بتوانید تشخیص دهید کدام‌یک به شما نزدیک‌تر است.

سبک فرزندپروری مستبدانه چیست؟

آلیسون شفر، درمانگر مقیم تورنتو و نویسنده کتاب «سوء رفتار نیست»، این سبک را این‌گونه توصیف می‌کند: «در فرزندپروری مستبدانه، والدین به فرزندان خود اعتماد ندارند که کارها را به درستی انجام دهند، اما به‌جای انجام دادن کارها برای آن‌ها، آن‌ها را مجبور می‌کنند کار درست را انجام دهند.» والدین در این سبک، حاکمان مطلق خانواده هستند و نظر آن‌ها ارجحیت دارد. این سبک، روشی سنتی است که در آن قوانین سخت‌گیرانه بوده و جایی برای تفسیر باقی نمی‌ماند. تنبیه‌ها به سرعت اعمال می‌شوند و کودکان به ندرت در تصمیم‌گیری‌ها یا انتخاب‌های مربوط به خودشان نقشی دارند.

فرزندپروری مستبدانه چگونه به نظر می‌رسد؟

اگر مرتباً از عبارت «چون من گفتم» استفاده می‌کنید، احتمالاً در تربیت فرزندان خود گرایش مستبدانه دارید. والدین مستبد قوانینی سخت‌گیرانه دارند که باید بدون توجه به شرایط، رعایت شوند. آن‌ها بدون مشورت با کودک، برای او تصمیم می‌گیرند، برای اطاعت از تنبیه استفاده می‌کنند و معمولاً نسبت به والدینی که از سبک‌های دیگر فرزندپروری استفاده می‌کنند، محبت کمتری از خود نشان می‌دهند.

تاثیرات فرزندپروری مستبدانه:

شفر می‌گوید: «کودکان در خانواده‌های مستبد، تا زمانی که رهبر مستبد حضور دارد، به خوبی رفتار می‌کنند. اما به محض این‌که آن‌ها را ترک کنید، به‌ویژه وقتی کمی بزرگ‌تر شوند و طعم آزادی را بچشند، یا شورش می‌کنند یا به دنبال شخص دیگری می‌گردند تا به آن‌ها بگوید چه کاری انجام دهند.»

به گفته شفر، کودکانی که والدین مستبد دارند، معمولاً:

  • ذهنیت «پیرو» را در خود پرورش می‌دهند و بدون فکر کردن، به راحتی با دیگران همرنگ می‌شوند.
  • تشخیص درست از غلط برایشان دشوار است.
  • با مسائل مربوط به عزت نفس دست و پنجه نرم می‌کنند و برای تأیید ارزش خود، به افراد صاحب قدرت متکی هستند.

سبک فرزندپروری مقتدرانه چیست؟

در میان سبک‌های فرزندپروری بامریند، فرزندپروری مقتدرانه معمولاً به عنوان «استاندارد طلایی» در نظر گرفته می‌شود؛ تعادلی بین سبک سخت‌گیرانه مستبدانه و رویکرد سهل‌گیرانه. والدین مقتدر برای فرزندان خود محدودیت تعیین می‌کنند، اما به نیازهای آن‌ها نیز پاسخ می‌دهند. می‌توان آن را سبکی محکم اما مهربان توصیف کرد. شفر می‌گوید: «والدین مانند مدیران اجرایی عمل می‌کنند، اما به شیوه‌ای دوستانه که محترمانه است و به کودک اجازه می‌دهد از پیامدهای رفتار خود درس بگیرد.»

فرزندپروری مقتدرانه چگونه به نظر می‌رسد؟

والدین مقتدر به فرزندان خود فضا می‌دهند تا تصمیم بگیرند و از اشتباهات خود درس بگیرند، اما همچنان راهنمایی و قوانینی را که کودکان به آن نیاز دارند، ارائه می‌کنند. هنگامی که کودکان قوانین را زیر پا می‌گذارند، تنبیه‌ها معمولاً ناشی از پیامدهای طبیعی رفتار آن‌ها است و والدین وقت می‌گذارند تا توضیح دهند که چرا رفتار کودک نیاز به اصلاح دارد.

تاثیرات فرزندپروری مقتدرانه:

اکثر مطالعات و متخصصان، فرزندپروری مقتدرانه را به عنوان بهترین راه برای تربیت فرزندانی با اعتماد به نفس، سازگار و موفق معرفی می‌کنند. دکتر فران والفیش، روانپزشک کودک و روان‌درمانگر روابط والدین، می‌گوید: «والدین مقتدر، هدف بهینه هستند. هر یک از والدین باید گرما، عشق و پرورش را با مرزها متعادل کنند، محدودیت‌هایی را تعیین کنند، آن‌ها را دنبال کنند و اقدامات لازم را انجام دهند تا مطمئن شوند فرزندانشان مسئولیت‌های خود را به پایان می‌رسانند. این امر به تربیت کودکانی با اعتماد به نفس، شاد، انعطاف‌پذیر و مقاوم کمک می‌کند.»

فرانسین زلتسر، روانشناس و مدیر بالینی سلامت روان، می‌افزاید که فرزندپروری مقتدرانه به این دلیل سبک بهینه است که دلبستگی ایمن و احساس امنیت را در کودکان تقویت می‌کند. او می‌گوید: «والدین مقتدر، تعادلی بین ساختار و محبت ایجاد می‌کنند. محبت، احساسات کودک را تأیید می‌کند، در حالی که ساختار، معیارها و انتظارات را تعیین کرده و کودک را مسئولیت‌پذیر می‌کند. این کار کودکان را آماده می‌کند تا انتقادی فکر کنند و بر موانعی که ممکن است در آینده با آن‌ها مواجه شوند، مانند تعارضات در محیط‌های اجتماعی یا استرس در محیط کار، غلبه کنند.»

گفته می‌شود که فرزندپروری مقتدرانه به کودکان کمک می‌کند تا:

  • به لطف توجه والدین خود، اعتماد به نفس و شادی بیشتری داشته باشند.
  • یاد بگیرند که چگونه مسئولیت را مدیریت کنند و به تنهایی تصمیمات خوبی بگیرند.
  • بیاموزند که چگونه بر موانع غلبه کنند، زیرا به آن‌ها فرصت و تشویق برای تلاش داده می‌شود.
  • به قضاوت خود اعتماد کنند.

سبک فرزندپروری سهل‌انگارانه چیست؟

این سبک، آسان‌ترین سبک فرزندپروری در مدل بامریند است. والدین سهل‌گیر بیشتر شبیه یک دوست برای فرزندانشان هستند تا اینکه نقش رهبری را در خانواده بر عهده بگیرند. آن‌ها بیش از حد به خواسته‌ها و نیازهای فرزندان خود پاسخ می‌دهند و نمی‌خواهند قوانینی وضع کنند یا کاری انجام دهند که باعث نارضایتی فرزندانشان شود.

فرزندپروری سهل‌گیرانه چگونه به نظر می رسد؟

والدین سهل‌گیر معمولاً تسلیم خواسته‌های فرزندان خود می‌شوند – حتی اگر ایده خوبی نباشد. شفر می‌گوید: «این والدین نمی‌دانند چگونه حد و مرز تعیین کنند.»

تأثیرات فرزندپروری سهل‌گیرانه:

شفر می‌گوید: «فرزندان والدین سهل‌گیر، معمولاً خود را با یکی از این دو سناریو تطبیق می‌دهند: یا به کودکی تبدیل می‌شوند که احساس می‌کند همه چیز حق اوست، یا به طرز باورنکردنی مضطرب می‌شوند، زیرا هیچ‌کس کشتی را هدایت نمی‌کند.»

والفیش تصویری وخیم‌تر از ملایم‌ترین شیوه‌های فرزندپروری ارائه می‌دهد. او می‌گوید در بدترین حالت، پیامدهایی برای این کودکان وجود دارد که تا بزرگسالی ادامه دارد:

  • تنظیم عاطفی ضعیفی وجود دارد.
  • زمانی که به آنچه می‌خواهند نمی‌رسند، نافرمان و سرکش می شوند.
  • هنگامی که با وظایف چالش‌برانگیز مواجه می‌شوند، پشتکار ندارند.
  • درگیر مصرف مواد مخدر و الکل می شوند و رفتارهای ضد اجتماعی دیگر از خود نشان می دهند.

سبک فرزندپروری سهل‌ انگارانه چیست؟

این سبک، یکی از سبک‌های اصلی فرزندپروری در مدل بامریند نیست، فرزندپروری سهل‌انگارانه در سال ۱۹۸۳ توسط النور مککوبی، استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد، و همکارش جان مارتین به این الگو اضافه شد. در فرزندپروری سهل‌انگارانه، والدین به نیازهای کودک پاسخ نمی‌دهند و هیچ انتظاری از فرزند خود ندارند. در شدیدترین شکل، این نوع فرزندپروری اغلب منجر به دخالت مقامات می‌شود، زیرا بی‌توجهی به فرزند، او را در معرض خطر قرار می‌دهد.

فرزندپروری سهل‌ انگارانه چگونه است؟

والدین سهل‌انگار در زندگی فرزندان خود بی‌تفاوت هستند و در برآوردن نیازهای فرزندان خود – از نظر جسمی، عاطفی و غیره – کوتاهی می‌کنند. این والدین تمایل زیادی به گفتگو یا تعامل با فرزندان خود ندارند و معمولاً در اکثر فعالیت‌های فرزندان خود غایب هستند. بدون محدودیت و راهنمایی، کودکانی که با سهل‌انگاری والدین بزرگ می‌شوند، ممکن است از طریق رفتار نامناسب واکنش نشان دهند.

اثرات سهل‌انگاری والدین:

والفیش می‌گوید: «والدین بی‌توجهی که هیچ خواسته‌ای ندارند و به فرزندانشان توجه نمی‌کنند یا به آنها پاسخ نمی‌دهند، فرزندانی را تربیت می‌کنند که مشکلات دلبستگی دارند، زیرا پیوند بین فرزند و والدین بسیار زودگذر است.» کودکانی که با این سبک فرزندپروری بزرگ می‌شوند، اغلب در بزرگسالی به موارد زیر دچار می‌شوند:

  • افسردگی
  • تلاش برای ایجاد ارتباط نزدیک با دیگران به دلیل عدم وجود پیوند عمیق والدین و فرزند
  • داشتن روابط ناموفق
  • ابراز خشم و خصومت از طریق رفتار بزهکارانه
  • منزوی کردن خود از جامعه

چگونه به کودکانی که مشکل خواب دارند کمک کنیم؟

والدین زیادی با چالش خوابیدن و خواب ماندن بچه‌ها مواجه‌اند. وقتی کودکان بدون کمک نمی توانند بخوابند، والدینشان را دچار مشکلات فراوانی می کنند. اما مراحلی وجود دارد، که با استفاده از آن می توانید کودکتان را به تنهایی خوابیدن سوق دهید.

نویسنده:بث آرکی

مترجم: پگاه دوستی (دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

۱. علت را پیدا کنید:

اولین کاری که باید انجام بدهید، این است که بفهمید چه چیزی آنها را از خوابیدن باز می دارد. آیا آنها مضطرب هستند؟ از تاریکی می ترسند؟ از اینکه تنها بخوابند می ترسند؟ فقط صحبت کردن با بچه ها در مورد ترس های مربوط به خواب می تواند احساس بهتری در آنها ایجاد کند. صحبت کردن با کودکان در مورد مشکلات خواب، قدم اولیه خوبی است. دکتر آنا لویترشتاین پیشنهاد می‌کند، والدین اول سعی کنند بفهمند چه اتفاقی برای کودکشان افتاده است. برای مثال، شاید در مدرسه مشکلاتی دارند که باعث اضطرابشان می شود، شاید با دوستانش درگیری دارند، یا ممکن است ترس از معلم و کلاس را داشته باشند و … پس از اینکه والدین دلیل اصلی نخوابیدن کودک را متوجه شدند، باید با کودک همدلی کنند. والدین باید با همدلی ترس کودک رو تأیید کنند، و با این جمله شروع کنند: «می‌فهمم که ترسیدی و این حس خیلی سختیه.» در مرحله ی بعد، شجاعت رو تشویق کنند. مثلاً، به فرزندتان بگویید که می دانید خوابیدن در اتاق خودش خیلی ترسناکه، اما برای غلبه بر این ترس، می‌تواند قدم به قدم تمرین کند. به او اطمینان بدهید که مطمئن هستید می‌تواند این کار را انجام بدهد.

۲. آموزش خواب :

هنگامی که متوجه شدید که چه اتفاقی برای کودکتان افتاده است، می‌توانید از تکنیک‌های رفتاری زیر، برای کمک به مستقل خوابیدن کودکتان استفاده کنید:

شروع تدریجی: اگر در حال حاضر کنار کودک در تخت می‌خوابید، اولین قدم این است که به یک صندلی کنار تخت منتقل شوید و فقط دست او را بگیرید.

افزایش فاصله: در مرحله بعد، صندلی را دورتر ببرید و سپس بیرون از در اتاق بنشینید تا فاصله بیشتری با تخت داشته باشید

تناسب با شرایط: اقدامات خاصی که انجام می‌دهید باید با توجه به نیازها و شرایط کودک تنظیم شود.

هدف نهایی: رسیدن به نقطه‌ای که بتوانید وارد اتاق شوید، شب بخیر بگویید و اتاق را ترک کنید. داشتن یک روال خواب ثابت (مانند خواندن داستان برای کودکان کوچکتر یا در آغوش گرفتن کودکان بزرگتر) مفید است، اما کودک نباید برای خوابیدن به حضور شما وابسته باشد.

دکتر لویترشتاین تأکید می‌کند که هدف اصلی از جدا خوابیدن کودک این است که، کودک مهارت‌های خودآرام‌ بخشی را یاد بگیرد، تا بتواند هرگونه اضطراب یا ناراحتی را مدیریت کند. اگر کودک نتواند این مهارت‌ها را توسعه دهد، ممکن است بیش از حد به حضور والدین وابسته شود. این فرآیند نیاز به زمان و صبر دارد و نمی‌توان یک‌شبه از خوابیدن در اتاق کودک به خوابیدن مستقل او رسید.

۳.یک روال ایجاد کنید:

داشتن یک برنامه‌ی خواب منظم و قابل پیش‌بینی برای همه، هم والدین و هم بچه‌ها، خیلی کمک‌کننده‌ است. این برنامه می‌تواند شامل کارهایی مثل مسواک زدن، خاموش کردن چراغ‌ها و زمان بیدار شدن باشد. یک روال ثابت، می تواند کمک زیادی به خواب راحت داشته باشد. برای عادت کردن کودکان به این روال ثابت می توانید، از نمودار پیشرفت و ردیابی الگوها استفاده کنید.

نمودار پیشرفت: یک نمودار، می‌ تواند برای کودک خیلی مفید باشد. وقتی کودک هر مرحله از برنامه ی خواب را انجام می دهد، می‌تواند آن مرحله را در نمودار علامت بزند و پیشرفتش را ببیند. این مورد باعث می شود، کودک احساس خوبی داشته باشد. همچنین، شما می‌توانید برای انجام کارهای شجاعانه مثل تنها ماندن در اتاق ، به کودکتان جایزه بدهید.

ردیابی الگوها:والدین هم می‌توانند از نمودار برای ردیابی پیشرفت کودکشان استفاده کنند. دکتر لویترشتاین اظهار دارد، اگر والدین متوجه بشوند که مثلاً کودکشان یکشنبه‌ها بیشتر از جمعه‌ها مشکل دارد، این می‌ تواند یک سرنخ باشد. پس ردیابی این اطلاعات می‌تواند کمک بزرگی باشد.

۴.وابستگی را به حداقل برسانید، به شجاعت پاداش دهید:

برخی از بچه‌ها ممکن است عادت کنند که به طور مستقل بخوابند، اما در نیمه شب از خواب بیدار شوند و به اتاق خواب والدین خود بروند. دکتر لویترشتاین توضیح می‌دهد که این تعاملات برای آنها جذاب است و این منطقه برایشان راحتی ایجاد می‌کند. او تأکید می‌کند که بهترین کار این است که هر چه سریع‌تر آنها را به رختخواب خود برگردانیم.

نکات مهم:

  1. عدم تقویت تعاملات شبانه: دکتر لویترشتاین هشدار می‌دهد که نباید این نوع تعاملات را تقویت کنیم، زیرا این تعاملات می‌تواند احتمال این که کودک هر شب به اتاق والدین بیاید را افزایش دهد.
  2. کاهش پاداش: هدف این است که پاداشی که کودک از حضور در اتاق خواب والدینش دریافت می‌کند، به حداقل برسد. این پاداش می‌تواند شامل توجه یا محبت والدین باشد که کودک ممکن است به دنبال آن باشد.
  3. سیستم پاداش برای شجاعت: استفاده از یک سیستم پاداش برای تقویت شجاعت کودک می‌تواند به او کمک کند تا در اتاق خود باقی بماند و از خوابیدن در اتاق والدینش خودداری کند.

این روش‌ها به کودک کمک می‌کند که مهارت‌های خودآرام‌بخشی و استقلال را در خوابیدن یاد بگیرد.

۵.بهداشت خواب خوب را القا کنید:

علاوه بر تکنیک های رفتاری، راه هایی برای ایجاد محیطی مناسب برای خواب وجود دارد. یکی از بهترین راه هایی که می توان از آن استفاده کرد، این است که بدنمان را آموزش دهیم، که هر روز در ساعت مشخصی به رختخواب برود و از خواب بیدار شود. چند روش برای وارد شدن به این ریتم وجود دارد. برای ایجاد یک محیط مناسب برای خواب، می‌توان از تکنیک‌های زیر استفاده کرد:

  1. حمام گرم:  حمام آب گرم یک تا دو ساعت قبل از خواب، دمای بدن را افزایش داده و حس خواب‌آلودگی ایجاد می‌کند.
  2. مدیتیشن و آرامش: برنامه‌های مدیتیشن با موسیقی آرام اجرا شوند، تا کودک را به آرامش برسانند و اضطراب را کاهش دهند.
  3. هدفون نرم: استفاده از هدفون‌های نرم می‌تواند به برخی از بچه‌ها کمک کند.
  4. ماسک‌های چشم و پرده‌های تاریک‌کننده: این وسایل برای ایجاد یک محیط تیره و مناسب خواب مفید هستند.
  5. اتاق خنک: استفاده از فن برای ایجاد تهویه و ایجاد محیط آرامش‌بخش.
  6. پتوهای وزن‌دار: این پتوه‌ها می‌توانند به آرامش بچه‌ها کمک کنند، به شرطی که خیلی سنگین نباشند.
  7. عدم ورزش قبل از خواب: ورزش باعث بالا رفتن دمای بدن و تحریک سیستم عصبی می‌شود و باید در ساعات نزدیک به خواب اجتناب شود.
  8. استفاده از تخت فقط برای خواب: آموزش بدن به این که تخت فقط برای خواب است و نه فعالیت‌های دیگر.

در صورتی که این روش‌ها کارساز نباشند و کودک به بی‌خوابی مزمن دچار باشد، مشاوره با پزشک ضروری است. مسائل مانند آسم، آپنه خواب، یا عوارض جانبی دارو ممکن است در خواب اختلال ایجاد کنند. همچنین، چالش‌های روانی مانند اضطراب، افسردگی و ADHD نیز می‌توانند بر خواب تاثیر بگذارند.

چگونه کودکان مسئولیت پذیر داشته باشیم؟

کودکان برای عزت نفسشان و برای اینکه زندگیشان معنا پیدا کند، به مسئولیت پذیری نیاز دارند. آنها مانند بزرگسالان نیاز دارند که احساس ارزشمندی کنند، و بدانند که برای دنیا مفید هستند. بنابراین، شما واقعاً نیازی به آموزش های پیچیده برای یاد دادن مسئولیت‌پذیری به کودکان خود ندارید، فقط باید به آنها بیاموزید که قدرت مشارکت مثبت داشته باشند، و با آنها ارتباط مؤثری برقرار کنید، تا بتوانند این کار را انجام دهند. نکته اصلی این است که کودکان به اندازه ای که ما از آنها حمایت می کنیم مسئولت پذیر خواهند شد.

نویسنده: دکتر لورا

مترجم: پگاه دوستی (دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

در اینجا چند استراتژی روزانه تضمین شده برای افزایش مسئولیت پذیری فرزندان شما وجود دارد:

۱.به کودکتان یاد دهید خودش ریخت و پاش هایش را جمع کند: اگر کودکتان اشتباهی انجام داد به جای سرزنش کردنش، او را تشویق کنید تا اشتباهش را جبران کند. تا زمانی که کودکتان را مورد قضاوت قرار ندهید، او نیز حالت دفاعی نخواهد داشت و تلاش می کند تا اوضاع را بهبود ببخشد. بنابراین وقتی کودک نوپا شیرش را می ریزد، همان طور که یک دستمال کاغذی به او می دهید و خودتان یکی دیگر بر می دارید، بگویید : “اوه، شیر ریخت. اشکالی ندارد. ما می توانیم آن را تمیز کنیم.” یا زمانی که کودک پیش دبستانی شما لباس هایش را مرتب نمی کند، از او بخواهید لباس هایش را تا کند و در کمد بگذارد و با مهربانی بگویید: «ما همیشه وسایلمان را تمیز می‌کنیم».

۲. کودکان به فرصتی برای کمک کردن نیاز دارند: همانطور که کودکان شما بزرگتر می شوند، مشارکت آنها در داخل و خارج از خانواده می تواند به طور مناسب افزایش یابد. کودکان باید دو نوع مسئولیت پذیری را یاد بگیرند: مراقبت از خود و کمک به رفاه خانواده. تحقیقات نشان می‌دهد که بچه‌هایی که در خانه کمک می‌کنند در موقعیت‌های دیگر نیز بیشتر همکاری می‌کنند. البته، نمی توانید از کودکان انتظار داشته باشید که یک شبه به فرد مسئولیت پذیری تبدیل شوند. از کودکان کمک هایی مناسب سنشان را درخواست کنید، برای مثال از کودک نوپا دعوت کنید که دستمال‌ها را روی میز بگذارند، بچه های چهار ساله می توانند جوراب ها را با هم ست کنند و بچه های پنج ساله می توانند به شما در اصلاح سگ کمک کنند. بچه های شش ساله آماده اند تا میز را تمیز کنند، بچه های هفت ساله برای آبیاری گیاهان و بچه های هشت ساله برای تا کردن لباس ها آماده هستند. توجه کنید که هدف شما، پرورش کودکی مسئول پذیر و توانمند است، نه کودکی با احساس گناه، پس اگر کارها خیلی دقیق انجام نشد اشکال ندارد.

۳.برای انجام کارهای خانه، از کودک خود کمک بخواهید:

به یاد داشته باشید هیچ کودکی علاقه به انجام دادن کارهای خانه ندارد، و اگر او را مجبور کنید کارها را به تنهایی انجام دهد، نسبت به انجام کارها مقاومت می کند. فراموش نکنید هدف شما، شکل دادن به کودکی است که از مشارکت و مسئولیت لذت می برد، نه کودکی که از آن متنفر است. کارها را به شکل سرگرم کننده و همراه با بازی و فعایت های مهیجی که برای کودکتان جذاب است انجام دهید.

۴. به جای دستور دادن، سعی کنید از فرزندتان بخواهید خودش به کارهایش فکر کند:

به عنوان مثال، به کودک پرهیاهو خود به جای اینکه از صبح غر بزنید که”دندان‌هایت را مسواک بزن! آیا کوله پشتی ات پر است؟ نهارت را فراموش نکن!”، می توانید بپرسید “کار بعدی که باید انجام دهی تا برای مدرسه آماده شوی چیست؟” هدف این است که کودک خود را هر روز صبح، بر کارهایی که باید انجام دهد متمرکز کنید، تا زمانی که آن را درونی کند و خودش یاد بگیرد کارهایش را مدیریت کند. زمانی که کودک از انجام این فعالیت ها لذت ببرد، به تدریج این وظایف را به تنهایی انجام خواهد داد.

۵. به کودک خود بیاموزید که مسئولیت تعامل خود با دیگران را بر عهده بگیرد:

وقتی دخترتان احساسات برادر کوچکش را جریحه دار کرد، او را مجبور به عذرخواهی نکنید. به جای آن، در ابتدا به احساسات او گوش دهید تا به او کمک کنید که احساسات درهم تنیده‌ای خود را بشناسد. سپس، هنگامی که او احساس بهتری داشت، از او بپرسید که چه کاری می تواند انجام دهد تا اوضاع بین او و برادرش بهتر شود. شاید او آماده عذرخواهی باشد. اما شاید ترجیح می دهد که با خواندن داستانی برای برادرش، یا کمک به او در انجام کارهای روزمره اش مثل چیدن میز، یا در آغوش گرفتنش، رابطه اش را با او ترمیم کند. به این ترتیب شما به کودکتان می آموزید که رفتار او با دیگران هزینه دارد و او همیشه مسئول درست کردن رابطه در هنگام آسیب هستند.

۶.برای نجات فرزندتان از شرایط سخت عجله نکنید:

برای حل مشکلات کودکتان در دسترس باشید، و به کودک خود کمک کنید تا احساسات و ترس‌هایش را حل کند، اما اجازه دهید خودش مشکل را حل کند، خواه مستلزم عذرخواهی باشد یا اصلاح به روشی دقیق‌تر.

۷. الگوی مسئولیت پذیری و پاسخگویی باشید:

در مورد انتخاب های مسئولانه ای که انجام می دهید صریح باشید: برای مثال می توانید به کودک خود بگویید، روی این تابلو نوشته شده است پارکینگ برای افرادی در نظر گرفته شده که مشکلات فیزیکی دارند، بنابراین ما نمی توانیم در آن مکان پارک کنیم. همچنین شما باید به قول هایی که به فرزندتان داده اید عمل کنید و بهانه نیاورید. اگر وقتی قول می‌دهید که دفترچه‌ای را که برای مدرسه نیاز دارد بردارد یا آن بازی را در روز شنبه با او انجام دهید، اگر عمل نکنید، چرا او باید در قبال وعده‌ها و توافق‌هایش با شما مسئول باشد؟

۸.هرگز به کودک خود برچسب “بی مسئولیت” نزنید:

هرگز به کودک خود برچسب “بی مسئولیت” نزنید، در عوض مهارت هایی را که برای مسئولیت پذیری نیاز دارد به او بیاموزید. برای مثال، اگر همیشه وسیله هایش را جا می گذارد، به او بیاموزید که هر وقت جایی را ترک می کند (مانند خانه دوستش، مدرسه، تمرین فوتبال و …) مکث کند و چک کند که وسیله ای جا نگذارد.

۹. از سرزنش کردن بپرهیزید:

همه ی انسان ها به طور ناخودآگاه، وقتی اتفاق بدی می افتد، ترجیح می دهند فرد دیگری را مقصر بدانند. انگار سرزنش کردن دیگران، باعث سلب مسئولیت از ما می شود و از تکرار مشکل جلوگیری می کند. در واقع، سرزنش کردن باعث می شود افراد به جای جبران اشتباه خود، حالت تدافعی بگیرند و این یکی از دلایلی است که کودکان به والدین خود دروغ می گویند. بدتر از آن، وقتی آنها را سرزنش می‌کنیم، کودکان انواع دلایلی را پیدا می‌کنند که واقعاً تقصیر آنها نبوده است، بنابراین احتمال کمتری دارد که مسئولیت اشتباهشان را بر عهده بگیرند و مشکل بیشتر تکرار می شود.

۱۰.همه بچه ها به تجربه کار کردن با دستمزد نیاز دارند:

همه بچه ها به تجربه کار کردن با دستمزد نیاز دارند، تا مسئولیت پذیری را در دنیای واقعی بیاموزند. برای مثال می توانید از کودک خود بخواهید در شستن ماشین به شما کمک کند، و به او پولی را بابت دستمزد پرداخت کنید.

چگونه کودک خود را تحسین کنیم

تحسین زمانی اتفاق می افتد که به فرزندتان می گویید کاری را به خوبی انجام داده یا رفتار مثبتی داشته است. تحسین اعتماد به نفس و احساس خودکارآمدی را در فرزند شما پرورش می دهد. شما با استفاده از تحسین کردن، به کودک خود نشان می دهید که چگونه در مورد خودش مثبت فکر کند و اینگونه به فرزندتان کمک می کنید تا تشخیص دهد که چه زمانی خوب عمل کرده است و یاد می گیرد بابت کارهای مثبتش به خود افتخار کند.شما می توانید کودکان در سنین مختلف را برای چیزهای متفاوتی تحسین کنید. ممکن است کودک کوچک ‌تر را به خاطر جمع کردن اسباب بازی هایش یا نوجوانتان را به خاطر آمدن به خانه در زمان توافق شده تحسین کنید.تحسین توصیفی زمانی است که به فرزندتان بگویید دقیقاً چه چیزی را خوب انجام داده است. به عنوان مثال، “من از روشی که اتاقت را مرتب میکنی و هر وسیله را دقیقا سر جای خودش قرار می دهی خوشم می آید. این به کودک شما کمک می کند تا یاد بگیرد که در آینده به شیوه های مثبت رفتار کند. همچنین این روش واقعی تر از تمجیدهای غیر اختصاصی مانند “تو پسر خوبی هستی” است.

نویسنده: بروملمن

مترجم:پگاه دوستی(دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

تشویق: تمجید از تلاش

تشویق، تمجید از تلاش است . به عنوان مثال، “شما روی آن تکالیف ریاضی سخت کار کردید – آفرین”. ستایش تلاش می تواند به فرزند شما انگیزه دهد و او را تشویق کند تا در آینده تلاش کند.

شما همچنین می توانید قبل از انجام کاری از تشویق استفاده کنید. به عنوان مثال، «به من نشان بده چقدر خوب می‌توانی اسباب‌بازی‌هایت را کنار بگذاری» یا «می‌دانم که از امتحان عصبی هستی، اما به سختی درس خوانده‌ای. مهم نیست که چگونه به نظر می رسد، تو تمام تلاش خود را کرده ای.

برخی از کودکان، به ویژه آنهایی که اعتماد به نفس کمتری نسبت به دیگران دارند، بیشتر از دیگران به تشویق نیاز دارند. وقتی تحسین بر تلاش متمرکز باشد، کودکان به احتمال زیاد تلاش را به خودی خود خوب می دانند. آنها همچنین به احتمال زیاد به تلاش خود ادامه می دهند و در هنگام مواجهه با چالش ها خوش بین هستند.

پاداش:نتیجه رفتار مثبت

پاداش نتیجه رفتار مثبت است. این  روشی است برای گفتن «آفرین» پس از اینکه فرزندتان کاری را به خوبی انجام داد یا رفتار مثبتی نشان داد.پاداش می تواند یک کارشگفت انگیز، وقت بازی با شما، یک فعالیت خانوادگی خاص یا یک امتیاز اضافی باشد. به عنوان مثال، به عنوان پاداشی برای مرتب نگه داشتن اتاقش، ممکن است به فرزندتان اجازه دهید انتخاب کند چه چیزی برای شام باشد یا چه بازی را بعد از شام با شما انجام دهد.

استفاده از تحسین، تشویق و پاداش برای تقویت رفتار مثبت

کودکان با احتمال بیشتری رفتاری را که باعث تحسین یا تشویق می شود را تکرار می کنند. این بدان معناست که می توانید از تحسین و تشویق برای مقابله با رفتار چالش برانگیز فرزنداتان  و تقویت رفتار مثبت استفاده کنید.

مراحل تشویق

اگر فرزندتان به شیوه‌های چالش برانگیز رفتار می‌کند:

 اولین قدم این است که رفتار مثبتی را که می‌خواهید تشویق کنید، شناسایی کنید. به عنوان مثال، اگر کودک شما اسباب کودکان دیگر را می گیرد و یا نوبت را رعایت نمی کند، ممکن است بخواهید فرزندتان را تشویق کنید که به نوبت با اسباب بازی ها بازی کند.

گام بعدی این است که مراقب رفتار مثبت و تحسین آن باشید – به عنوان مثال، مواقعی که فرزندتان نوبت می‌گیرد. وقتی این رفتار را مشاهده کردید، فوراً توجه فرزندتان را جلب کنید و به او بگویید دقیقاً چه کاری را به خوبی انجام داده است. برای مثال، «نور، من دوست داشتم که چطور منتظر نوبتت بودی تا با آن اسباب بازی بازی کنی. آفرین.

نکات مهمی که باید بدانید:

۱.در ابتدا، هر بار که رفتار مثبت را دیدید، می توانید فرزندتان را تحسین کنید . وقتی این رفتار بیشتر اتفاق می افتد، می توانید کمتر آن را تحسین یا تشویق کنید. این می تواند به شما این فرصت را بدهد که فرزندتان را به خاطر سایر رفتارهای مثبت تحسین کنید.

۲.پاداش‌ها می‌توانند تحسین و تشویق را بهتر انجام دهند. بنابراین وقتی رفتار فرزندتان را تحسین یا تشویق می کنید و سپس به آن پاداش می دهید، احتمال تکرار این رفتار بیشتر می شود.اما بهتر است در استفاده از  پاداش ها مخصوصا پاداش های مادی  زیاده روی نکنید . اگر نیاز به استفاده بیش از حد از این پاداش ها دارید، ممکن است نشانه آن باشد که این رفتار در حال حاضر برای فرزند شما خیلی سخت است.

۳.چیزهای زیادی بر رفتار کودکان تأثیر می گذارد . همیشه  به این فکر کنید که چرا فرزندتان رفتار خاصی دارد. وقتی دلایل رفتار فرزندتان را درک کنید، بهتر می توانید پاسخ مناسب را انتخاب کنید.

چه چیزی را تحسین، تشویق و پاداش دهیم

  • به دنبال تغییرات و موفقیت های کوچک باشید: به جای اینکه منتظر بمانید تا فرزندتان کاری را کاملا درست انجام دهد هر تلاش یا پیشرفت کوچکی را تحسین کنید.
  • فرزندتان را به خاطر نقاط قوتش تحسین کنید و او را تشویق کنید که نسبت به علایق خود هیجان زده شود. این به کودک شما کمک می کند تا حس غرور و اعتماد به نفس خود را تقویت کند.

چه زمانی باید تحسین، تشویق و پاداش داد

  • سعی کنید کودکتان را خیلی بیشتر از اینکه  تنبیه کنید تحسین کنید.
  • وقتی نسبت به رفتار فرزندتان احساس خوبی دارید، این را بگویید. مطمئن شوید که هر روز از فرزندتان تمجید و تشویق کنید.
  • فرزندتان را با پاداش رفتار خوب غافلگیر کنید. به عنوان مثال، “ممنون که اسباب بازی ها را برداشتید – بیایید برای جشن به پارک برویم”.

نحوه تحسین تشویق و پاداش

  • به دنبال راه های غیرکلامی برای تحسین یا تشویق فرزندتان باشید.  لبخند زدن یا بالا گرفتن دوانگشت به نشان پیروزی می تواند راه های قدرتمندی باشد تا به فرزندتان نشان دهید تحت تأثیر رفتار یا تلاش های او قرار گرفته اید.
  • سعی کنید تمجید خود را متناسب با رفتارتان انجام دهید – صمیمانه و مشتاقانه، اما نه بیش از حد. بچه ها می توانند بفهمند که چه زمانی تحسین شما واقعی است.
  • سعی کنید پاداش های متنوعی دهید. زمانی که فرزندتان هر بار انتظار پاداش یکسانی را نداشته باشد، پاداش ها بهترین نتیجه را دارند.
  • از تمجید و پاداش به روش های مناسب سن استفاده کنید. به عنوان مثال، نوجوانان ممکن است نخواهند به خاطر تلاش هایشان در حضور دیگران مورد تحسین قرار گیرند، در حالی که کودکان نوپا ممکن است دوست داشته باشند که مرکز توجه قرار بگیرند.

والدین به عنوان الگو

والدین هر روزه با هزاران مسئولیت دست و پنجه نرم می کنند!شما به عنوان والد علاوه بر اینکه باید مطمئن شوید بچه‌هایتان وسایل ضروری (غذا، پوشاک و سرپناه) دارند، احتمالاً بخش زیادی از روزتان را صرف مدرسه یا فعالیت‌های فوق برنامه کودکتان  می‌کنید. گاهی اوقات والدین آنقدر درگیر این هستند که بچه‌ها همه چیزهایی را که برای شکوفایی نیاز دارند در اختیار داشته باشند که یکی از مهم‌ترین شغل‌هایشان، یعنی الگوی خوب بودن را فراموش می کنند. به یاد داشته باشید که شما در شکل دادن به نگرش ها و رفتارهای فرزندتان به خصوص در مورد مسائل حساسی مانند مصرف الکل در هر سنی نقشی اساسی ایفا می کنید

چرا والدین چنین الگوهای تأثیرگذاری هستند؟

از همان روزهای اولیه، نوزادان به والدین خود به عنوان الگو نگاه می کنند. آنها با تقلید از شما یاد می گیرند که چگونه غذا بخورند، راه بروند و صحبت کنند. همانطور که کودکان بزرگتر می شوند، آنها همچنان از نزدیک به آنچه شما می گویید گوش می دهند و کارهای شما را تماشا می کنند. آنها می بینند که چگونه با دیگران تعامل می کنید، به چالش ها پاسخ می دهید و با احساسات خود برخورد می کنید. آنها متوجه می شوند که شما چه می خورید و می نوشید، چقدر زمان صرف وسایل الکترونیکی می کنید و چگونه خود و دیگران را پرورش می دهید. گفتار و اعمال شما درک آنها از جهان را شکل می دهد و بر رفتار آنها تأثیر می گذارد.

نویسنده : کیتی واتس

مترجم:پگاه دوستی (دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

چگونه راهنمایی والدین در طول سال ها تغییر می کند؟

در حالی که اهمیت والدین به عنوان الگو ثابت است، نوع راهنمایی که فرزندان شما به دنبال آن هستند، با رشد آنها تکامل می یابد. مهم است که نیازهای در حال تغییر آنها را بشناسید و رویکرد خود را بر این اساس تطبیق دهید.

کودکان خردسال (سنین ۵ تا ۱۰ سال): کودکان در این مرحله بسیار تأثیرپذیر هستند و به راهنمایی مستقیم متکی هستند. آنها والدین خود را به عنوان شخصیت های معتبر و الگوهایی می بینند که می خواهند از آنها تقلید کنند، بنابراین احتمالاً از قوانین خانواده پیروی می کنند. توضیحات ساده اما مستقیم در مورد موضوعات پیچیده مانند نوشیدن الکل ارائه دهید. به عنوان مثال، ممکن است توضیح دهید که چرا نوشیدنی های الکلی فقط برای بزرگسالان در نظر گرفته شده است.

نوجوانان (سنین ۱۱ تا ۱۳): نوجوانان شروع به آزمون و خطا می کنند و مفاهیم درست و غلط خود را شکل می دهند. آنها همچنان خواهان تایید و راهنمایی شما هستند، اما شروع به گرفتن نشانه هایی از دوستان خود و دنیای اطراف خود می کنند (به ویژه رسانه های اجتماعی). همانطور که آنها شروع به زیر سوال بردن قوانین می کنند، به توضیحات مفصل تری در مورد موضوعات جدی نیاز دارند. گفتگوهای صادقانه ای در مورد اثرات الکل بر رشد مغز نوجوانان داشته باشید و توضیح دهید که چرا انتخاب های سالم مهم است.

نوجوانان (۱۹-۱۴): بیشتر نوجوانان آرزوی استقلال دارند و شروع به بازجویی از والدین و دیگر شخصیت های معتبر می کنند. اگرچه نوجوانان به شدت تحت تأثیر همسالان خود هستند، اما همچنان برای نظرات والدین خود ارزش قائل هستند. با این حال، آنها قطعاً متوجه هرگونه اختلاف بین آنچه شما می گویید و آنچه انجام می دهید می شوند! نوجوانان خواهان احترام، اعتماد و درک هستند، بنابراین پیام‌های مستقیم و ثابتی را در مورد مسائل سخت ارائه دهید. به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی و بحث در مورد پیامدهای زندگی واقعی نوشیدن الکل در سنین پایین می تواند تأثیر مثبتی در تصمیم آنها برای پرهیز از الکل تا ۲۱ سالگی داشته باشد.

والدین باید چه رفتارهایی برای فرزندان خود از خود نشان دهند؟

در اینجا برخی از رفتارهای مسئولانه آورده شده است که می توانید برای کمک به فرزندان خود در توسعه مهارت های مقابله ای سالم و انتخاب هوشمندانه در آینده الگوبرداری کنید:

مسئولیت پذیری: وظایف شغلی و خانوادگی خود را با اعتماد به نفس و اشتیاق انجام دهید تا فرزندتان بتواند اهمیت مسئولیت پذیری را ببیند. اگر اشتباهی مرتکب شدید، به جای مقصر دانستن جای دیگری، آن را بپذیرید. فرزند شما خواهد دید که اگرچه هیچ کس کامل نیست، اما مردم می توانند از اشتباهات خود درس بگیرند.

صداقت: تا جایی که امکان دارد، به گفته های خود صادق باشید. فرزند شما ممکن است این پیام را دریافت کند که دروغ گفتن قابل قبول است اگر از شما بشنود که مرتباً “دروغ های مصلحتی کوچک” می گویید. آنها ممکن است بیشتر به دیگران و شما دروغ بگویند!

احترام به خود: کودکانی که به خود احترام می گذارند کمتر در معرض فشار منفی همسالان برای نوشیدن الکل یا امتحان کردن مواد دیگر قرار می گیرند. بچه های شما وقتی می بینند که به خودتان احترام می گذارید یاد می گیرند که به خودشان احترام بگذارند.

خوش بینی: زندگی ممکن است گاهی اوقات بسیار تیره و تار به نظر برسد، اما اگر روحیه مثبت خود را حفظ کنید، به تشویق فرزندتان برای انجام همین کار کمک می کند. این به معنای غیرواقعی بودن نیست، بلکه به معنای تمرکز بر چیزهای خوب زندگی است تا چیزهای بد. بچه های خوش بین کمتر احتمال دارد برای مقابله با اضطراب یا افسردگی شروع به نوشیدن الکل کنند.

انعطاف پذیری: البته، مهم نیست که چقدر خوش بین باشید، گاهی اوقات با چالش هایی روبرو خواهید شد. اهمیت مقابله با چالش ها را با مهارت های مقابله ای سالم به کودک خود نشان دهید. به آنها بیاموزید که با ناامیدی و احساسات منفی به روش های مثبت برخورد کنند، تا یک رویداد استرس زا به عامل خطر سوء مصرف مواد تبدیل نشود.

مراقبت از خود: در مواقع خوب و بد، می توانید با انتخاب غذاهای سالم، ورزش منظم و اولویت دادن به خواب، تأثیر زیادی بر فرزندتان بگذارید.

تشخیص: گزینش انتخاب درست در بسیاری از شرایط زندگی می تواند مشکل باشد. شما به عنوان والدین، گزینه‌ها را می‌سنجید و به این فکر می‌کنید که چگونه تصمیم‌های خاص بر آینده خانواده‌تان تأثیر می‌گذارد. این مهارت را فرزندان شما به طور ناخودآگاه از شما می آموزند تا بتوانند اثرات بالقوه بلندمدت انتخاب هایی که با آن روبرو هستند را در نظر بگیرند.

کودکان شما همه چیز را متوجه هستند.حتی زمانی که شما فکر نمی کنید آنها هستند، فرزندان شما تماشا می کنند و گوش می دهند. آنها به والدین به عنوان الگوهایی نیاز دارند تا آنها را به سمت بزرگسالی سالم و شاد راهنمایی کنند. بنابراین، نقش خود را در آغوش بگیرید! پیوندهای خانوادگی قوی ایجاد کنید، فرزندان خود را در تصمیم گیری های خانوادگی مشارکت دهید و در مورد خطرات مصرف مشروبات الکلی زیر سن قانونی و سایر موضوعات دشوار گفتگوهای صادقانه داشته باشید.

نویسنده : کیتی واتس

مترجم: پگاه دوستی(دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

اختلال نقص توجه بیش فعالی/تکانشگری (ADHD) کودکان

اینکه کودکان گهگاه تکالیف خود را فراموش کنند، در طول کلاس رویاپردازی کنند، بدون فکر عمل کنند، یا سر میز شام بی قرار شوند طبیعی است.اما بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی می توانند از علائم ADHD نیز باشند (که گاهی اوقات هنوز به عنوان اختلال کمبود توجه یا ADD شناخته می شود)

ADHD  یا اختلال نقص توجه بیش فعالی/تکانشگری  یک اختلال عصبی رشدی شایع است. که معمولاً در اوایل دوران کودکی، معمولاً قبل از یازده سالگی ظاهر می شود.  ADHD مهار پاسخ‌های خود به خودی  را برای کودکان دشوار می‌کند.این پاسخ ها می‌تواند شامل حرکت، گفتار و توجه باشد.

همه ما بچه‌هایی را می‌شناسیم که نمی‌توانند آرام بنشینند، به نظر می‌رسد هرگز گوش نمی‌دهند، هر چقدر هم که دستورالعمل‌ها را واضح ارائه کنید، آنها را دنبال نمی‌کنند، یا در زمان‌های نامناسب نظرات نامناسب را بیان می‌کنند. گاهی اوقات به این کودکان برچسب مشکل ساز می زنند یا به دلیل تنبلی و بی انضباطی مورد انتقاد قرار می گیرند. با این حال،این کودکان ممکن است ADHD داشته باشند.

نویسندگان: ملیندا اسمیت، لارنس رابینسون و جین سگال

مترجم:پگاه دوستی(دوره دکتری تخصصی روانشناسی)

رفتار طبیعی کودک در مقابل علائم ADHD

تمایز بین علائم ADHD و “رفتار کودک” طبیعی می تواند دشوار باشد. اگر فقط چند علامت را مشاهده کردید، یا علائم فقط در برخی موقعیت ها این علائم ظاهر شد، احتمالاً ADHD نیست. اما اگر کودک شما تعدادی از علائم و نشانه‌های ADHD را نشان می دهد و این علائم در بیشتر موقعیت‌ها وجود دارد (در خانه، مدرسه و در بازی ) وقت آن است که نگاه دقیق‌تری به موضوع داشته باشید.

افسانه ها و حقایق در مورد ADHD در کودکان

افسانه:همه کودکان مبتلا به ADHD بیش فعال هستند.

واقعیت:برخی از کودکان مبتلا به ADHD بیش فعال هستند، اما بسیاری دیگر که مشکلات توجه دارند اینطور نیستند. کودکان مبتلا به ADHD که بی توجه هستند، اما بیش از حد فعال نیستند، ممکن است فضایی و بی انگیزه به نظر برسند.

افسانه:کودکان مبتلا به ADHD هرگز نمی توانند توجه کنند.

واقعیت:کودکان مبتلا به ADHD اغلب می توانند روی فعالیت هایی که از آن لذت می برند تمرکز کنند. اما زمانی که کارشان خسته کننده یا تکراری است،هر چقدر تلاش کنند در حفظ تمرکز مشکل دارند.

افسانه:کودکان مبتلا به ADHD اگر می خواستند می توانستند بهتر رفتار کنند.

واقعیت:کودکان مبتلا به ADHD ممکن است تمام تلاش خود را برای خوب بودن انجام دهند، اما هنوز نمی توانند آرام بنشینند، ساکت بمانند یا توجه کنند. آنها ممکن است نافرمان به نظر برسند، اما این بدان معنا نیست که آنها عمدی رفتار می کنند.

افسانه:این اختلال در کودکی به طور کامل درمان می شود. 

واقعیت:ADHD اغلب  تا بزرگسالی ادامه می‌یابد ، بنابراین منتظر نمانید تا فرزندتان از این مشکل پیشی بگیرد. درمان می تواند به کودک شما کمک کند تا علائم را مدیریت و به حداقل برساند.

افسانه:دارو بهترین گزینه درمانی برای ADHD است.

واقعیت:دارو  اغلب برای اختلال کمبود توجه تجویز می شود، اما ممکن است بهترین گزینه برای کودک شما نباشد. درمان موثر ADHD همچنین شامل آموزش، رفتار درمانی، حمایت در خانه و مدرسه، ورزش و تغذیه مناسب است.

آیا واقعا ADHD است؟

فقط به این دلیل که کودک علائم بی توجهی، تکانشگری یا بیش فعالی دارد به این معنی نیست که او ADHD دارد. برخی از شرایط پزشکی، اختلالات روانی و رویدادهای استرس زا در زندگی می توانند علائمی شبیه ADHD ایجاد کنند.قبل از تشخیص دقیق ADHD ، مهم است که به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنید تا احتمالات زیر را بررسی و رد کند:

اختلالات یادگیری یا مشکلات خواندن، نوشتن، مهارت های حرکتی یا زبان.

رویدادهای مهم زندگی یا تجربیات آسیب زا، مانند مرگ یکی از عزیزان، قلدری یا طلاق .

اختلالات روانی از جمله اضطراب ، افسردگی یا اختلال دوقطبی .

اختلالات رفتاری مانند اختلال سلوک، اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال نافرمانی مقابله ای.

شرایط پزشکی ، از جمله مشکلات تیروئید، شرایط عصبی، صرع، و اختلالات خواب .

علائم ADHD در کودکان

کودکان مبتلا به ADHD ممکن است:

الف)بی توجه، اما نه بیش فعال یا تکانشی.

ّب)بیش فعال و تکانشی، اما قادر به توجه است.

ج)بی توجه، بیش فعال و تکانشی (شایع ترین شکل ADHD).

علائم بی توجهی در کودکان

فرزند شما ممکن است:

-در متمرکز ماندن مشکل داشته باشد. به راحتی حواسش پرت شود یا از یک کار قبل از اتمام آن خسته شود.

-به نظر می رسد وقتی با او صحبت می شود گوش نمی دهد.

-در به خاطر سپردن چیزها و پیروی از دستورالعمل ها مشکل دارند.

-به جزئیات توجه نکند یا اشتباهات بی دقتی انجام دهد.

-در سازماندهی، برنامه ریزی و به پایان رساندن پروژه ها مشکل دارد.

-مکرراً تکالیف، کتاب‌ها، اسباب‌بازی‌ها یا سایر اقلام را گم میکند یا به اشتباه بیاندازد

علائم بیش فعالی ADHD در کودکان

بارزترین علامت ADHD بیش فعالی است. در حالی که بسیاری از کودکان به طور طبیعی کاملاً فعال هستند، کودکان با علائم بیش فعالی اختلال کمبود توجه همیشه در حال حرکت هستند. آنها ممکن است سعی کنند چندین کار را همزمان انجام دهند و از یک فعالیت به فعالیت دیگر بپرند. حتی زمانی که مجبور می شوند ثابت بنشینند، ممکن است برایشان بسیار سخت باشد، پایشان ضربه می زند، پایشان می لرزد یا انگشتانشان طبل می زند.

فرزند شما ممکن است:

-مدام بی قرار و در حال غر زدن باشد

-در یک جا نشستن، آرام بازی کردن یا استراحت کردن مشکل دارد.

-به طور مداوم در اطراف حرکت کند، اغلب در حال دویدن یا بالا رفتن از در و دیوار باشد.

-زیاد حرف بزند

-خلق و خوی سریع یا “فیوز کوتاه” داشته باشید.

علائم تکانشی در کودکانADHD

تکانشگری کودکان مبتلا به ADHD می تواند مشکلاتی در خودکنترلی ایجاد کند. از آنجایی که آنها کمتر از سایر بچه‌ها خودشان را سانسور می‌کنند، مکالمات را قطع می‌کنند، به فضای دیگران هجوم می‌آورند، در کلاس سؤالات نامربوط می‌پرسند و سؤالات بیش از حد شخصی می‌پرسند. پیروی از دستورالعمل هایی مانند “صبور باشید” و “فقط کمی صبر کنید” برای کودکان مبتلا به ADHD دو برابر سخت تر از سایر نوجوانان است.کودکانی که علائم و نشانه های تکانشی ADHD دارند معمولاً بدخلق نیز هستند و از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان می دهند. در نتیجه، دیگران ممکن است کودک را بی ادب، عجیب و غریب یا نیازمند بدانند.

فرزند شما ممکن است:

-بدون فکر عمل کند

-به جای وقت گذاشتن برای حل یک مشکل؛ بدون منتظر ماندن برای فراخوانی یا شنیدن کل سؤال، پاسخ‌ها را در کلاس بیان کند.

-در مکالمات یا بازی های دیگران دخالت کند.

-اغلب حرف دیگران را قطع می کند.

-قادر به کنترل احساس خشم خود نمی باشد.

ADHD هیچ ربطی به هوش و استعداد ندارد. کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه اغلب ویژگی‌های مثبت زیر را نشان می‌دهند:

خلاقیت:کودکانی که ADHD دارند می توانند به طرز شگفت انگیزی خلاق و تخیلی باشند. کودکی که رویاپردازی می کند و ده فکر مختلف را در آن واحد دارد، می تواند به یک استاد حل مسئله، منبع ایده ها یا یک هنرمند مبتکر تبدیل شود. کودکان مبتلا به ADHD ممکن است به راحتی حواسشان پرت شود، اما گاهی اوقات متوجه چیزهایی می شوند که دیگران نمی بینند.

انعطاف پذیری:از آنجایی که کودکان مبتلا به ADHD گزینه‌های زیادی را در یک زمان در نظر می‌گیرند، نسبت به ایده‌های مختلف ذهن خلاق تر و انعطاف پذیری بیشتری دارند.

اشتیاق و خودانگیختگی:کودکان مبتلا به ADHD به ندرت خسته کننده هستند! آنها به چیزهای مختلف زیادی علاقه مند هستند و شخصیت پر جنب و جوشی دارند. به طور خلاصه، اگر آنها شما را خشمگین نمی کنند، بودن با آنها بسیار سرگرم کننده است.

انرژی و انگیزه:وقتی بچه های مبتلا به ADHD، انگیزه دارند، سخت کار می کنند یا بازی می کنند و برای موفقیت تلاش می کنند. در واقع ممکن است دشوار باشد که حواس آنها را از کاری که به آنها علاقه دارد منحرف کنید، به خصوص اگر این فعالیت تعاملی یا عملی باشد.

کمک به کودک مبتلا به ADHD

چه علائم بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری کودک شما ناشی از ADHD باشد یا نه، در صورت عدم درمان می تواند مشکلات زیادی ایجاد کند. کودکانی که نمی توانند تمرکز کنند و خود را کنترل کنند، ممکن است در مدرسه مکرراً دچار مشکل شوند و به سختی با دیگران کنار بیایند یا دوست پیدا کنند. این ناامیدی ها و مشکلات می تواند منجر به کاهش عزت نفس و همچنین اصطکاک و استرس برای کل خانواده شود.

درمان می تواند تفاوت چشمگیری در علائم کودک شما ایجاد کند. با حمایت مناسب، فرزند شما می تواند در مسیر موفقیت در تمام زمینه های زندگی قرار گیرد.

اگر کودک شما با علائمی مانند ADHD دست و پنجه نرم می کند، گزینه‌هایی که می‌توانید با آن شروع کنید شامل: قراردادن فرزندتان در فرآیند درمان، اجرای یک برنامه غذایی و ورزش بهتر، و اصلاح محیط خانه برای به حداقل رساندن حواس‌پرتی‌ها است.

اگر تشخیص ADHD را دریافت کردید، می‌توانید با پزشک، درمانگر و مدرسه فرزندتان برای ایجاد یک برنامه درمانی شخصی که نیازهای خاص او را برآورده کند، همکاری کنید. درمان موثر ADHD در دوران کودکی شامل رفتار درمانی، آموزش و پرورش والدین، حمایت اجتماعی و کمک در مدرسه است. ممکن است از دارو نیز استفاده شود. با این حال، هرگز نباید فکر کنید دارو درمانی به تنهایی در درمان ADHD موثر است.

نکاتی که والدین کودکان مبتلا به ADHD باید بدانند:

اگر کودک شما بیش فعال، بی توجه یا تکانشی است، ممکن است انرژی زیادی لازم باشد تا او را به گوش دادن، پایان دادن به یک کار یا نشستن مجبور کنید. نظارت مداوم می تواند خسته کننده و فرسایشی باشد. اما مراحلی وجود دارد که می‌توانید برای بازگرداندن کنترل اوضاع و در عین حال برای کمک به کودکتان از آن استفاده کنید تا از توانایی‌های خود حداکثر استفاده را بکند.

درست است که این اختلال ناشی از فرزندپروری بد نیست، اما استراتژی های فرزندپروری مناسب در بهبود رفتار این کودکان بسیار موثر است پس اولین قدم برای والدین این کودکان فرزند پروری است. کودکان مبتلا به ADHD به ساختار، ثبات، ارتباط روشن و پاداش و پیامدهای رفتار خود نیاز دارند. آنها همچنین به عشق، حمایت و تشویق زیادی نیاز دارند.کارهای زیادی وجود دارد که والدین می توانند برای کاهش علائم ADHD بدون عذاب دادن کودک انجام دهند:

مراقب خودتان باشید تا بتوانید بهتر از فرزندتان مراقبت کنید. درست غذا بخورید، ورزش کنید، به اندازه کافی بخوابید، راه هایی برای کاهش استرس بیابید.هرچقدر والد سالم تر و کم استرس تری باشید بهتر می توانید از فرزند خود حمایت کنید .

در مورد این اختلال به طور شفاف به خانواده و دوستان و همچنین پزشک و معلمان فرزندتان توضیح دهید و از آنها بخواهید شما رو حمایت کنند.

با پیروی از برنامه های روزمره، ساده کردن برنامه کودک(مرحله به مرحله کردن هر فعالیت کودک) و مشغول نگه داشتن فرزندتان با فعالیت های سالم، به کودک خود کمک کنید متمرکز و منظم بماند.

انتظارات روشنی را تعیین کنید. قواعد رفتاری را ساده کنید و توضیح دهید که در صورت اطاعت یا شکستن آنها چه اتفاقی خواهد افتاد و هر بار با یک پاداش یا یک تنبیه عواقب کار را نشانش دهید البته این نکته بسیار مهم است که تنبیه کودک بدنی و همراه با تحقیر و داد و بیداد نباشد.تنبیه می تواند به صورت اجاز ندادن برای فعالیت مورد علاقه کودک باشد.

کودک را به ورزش و خواب خوب تشویق کنید. فعالیت بدنی تمرکز را بهبود می بخشد و باعث رشد مغز می شود.همچنین فعالیت بدنی باعث خواب خوب می شود که به نوبه خود می تواند علائم ADHD را کاهش دهد.

به کودک خود کمک کنید تا درست غذا بخورد. برای مدیریت علائم ADHD، وعده‌های غذایی سالم یا میان‌وعده‌های منظم را هر سه ساعت یک‌بار برنامه‌ریزی کنید و از مصرف غذاهای ناسالم و شیرین خودداری کنید.

به فرزند خود بیاموزید که چگونه دوست پیدا کند. به آنها کمک کنید شنونده بهتری شوند، یاد بگیرند که چگونه زبان بدن افراد را بفهمند و راحت تر با دیگران تعامل برقرار کنند.

نکات مدرسه برای کودکان مبتلا به ADHD

بدیهی است که ADHD مانع یادگیری می شود. به این فکر کنید که مدرسه از کودکان چه می خواهد: آرام بشینید و گوش کنید، توجه کنید،دستورالعمل ها را دنبال کنید،تمرکز کنید. اینها همان کارهایی است که برای بچه‌های مبتلا به ADHD انجامشان سخت است.نه به این دلیل که آنها مایل نیستند، بلکه به این دلیل که مغزشان به آنها اجازه نمی‌دهد.اما این بدان معنا نیست که کودکان مبتلا به ADHD نمی توانند در مدرسه موفق شوند. کارهای زیادی وجود دارد که هم والدین و هم معلمان می توانند برای کمک به رشد کودکان مبتلا به ADHD در کلاس درس انجام دهند . این کار با ارزیابی نقاط ضعف و قوت فردی هر کودک شروع می شود، سپس راهبردهای خلاقانه ای برای کمک به تمرکز، ماندن در کار و یادگیری تا حد توانایی خود ارائه می دهد.

نویسندگان:ملیندا اسمیت، لارنس رابینسون و جین سگال
مترجم:پگاه دوستی(دوره ی دکتری تخصصی روانشناسی)

اختلال اضطراب جدایی در کودکان چیست؟

همه کودکان و نوجوانان کمی احساس اضطراب را تجربه می کنند، که بخشی طبیعی از فرآیند رشد و بزرگ شدن است. اضطراب جدایی در کودکان بسیار کوچک طبیعی می باشد و اختلال محسوب نمی شود. تقریبا همه ی کودکان ۱۸ ماهه تا۳ ساله تا حدی چسبنده هستند و اضطراب جدایی دارند. زمانی میتوان گفت اختلال اضطراب جدایی  وجود دارد که یک کودک حداقل به مدت ۴ هفته علائم اختلال اضطراب جدایی را داشته باشد.

اختلال اضطراب جدایی (SAD) نوعی مشکل سلامت روان است. کودک مبتلا به SAD به شدت نگران جدا بودن از اعضای خانواده یا سایر افراد نزدیک است. این کودک نگران از این است که اگر در کنار اعضای خانواده ی خود نباشد اتفاق بدی برای یکی ازآن ها رخ می دهد. همچنین کودک مبتلا به SAD نگرانی ها و ترس هایی در مورد دوری از خانه یا خانواده دارد که برای سن او مناسب نیست.

نویسنده:‍‍‍ ماریان فراسر

مترجم: پگاه دوستی

علائم اختلال اضطراب جدایی در کودک چیست؟

هر کودک ممکن است علائم متفاوتی داشته باشد. اما شایع ترین علائم SAD عبارتند از:

•امتناع از تنها خوابیدن

•کابوس های تکراری با موضوع جدایی

•وقتی از خانه یا خانواده جدا می شود، نگرانی زیادی دارد

•نگرانی بیش از حد در مورد امنیت یکی از اعضای خانواده

•نگرانی بیش از حد در مورد گم شدن از خانواده

•امتناع از رفتن به مدرسه

•ترس و بی میلی به تنهایی

•معده درد مکرر، سردرد، یا سایر شکایات فیزیکی

•درد یا تنش عضلانی

•نگرانی بیش از حد در مورد ایمنی خود

•نگرانی بیش از حد هنگام خوابیدن دور از خانه

•بسیار چسبنده بودن، حتی زمانی که در خانه هستید

•حملات پانیک یا عصبانیت در زمان جدایی از والدین یا مراقبان

این علایم ممکن است بسیار شبیه به اختلالات دیگر باشد برای اطمینان از تشخیص درست ضروری است که به روانشناس کودک و نوجوان مراجع نمایید

چگونه می توانم به فرزندم کمک کنم تا با اختلال اضطراب جدایی زندگی کند؟

شما به عنوان والدین نقش کلیدی در درمان فرزندتان دارید. در اینجا مواردی وجود دارد که می توانید برای کمک به کودکتان انجام دهید:

  • حضور فعال در تمام جلسات روانشناسی کودکتان
  • به قول هایی که به فرزندتان می دهید عمل کنید. وقتی به وعده بازگشت خود پایبند باشید، اعتماد و استقلال فرزندتان افزایش می یابد.
  • با افرادی که فرزندتان به آنها اعتماد دارد، « دورشدن های » کوتاه را تمرین کنید. به عنوان مثال، یک بازی کوتاه با یک دوست، یا بازدید از خانه مادربزرگ در ساعت هایی کوتاه بدون حضور شما می تواند مفید باشد.
  • از کودک خود حمایت کنید واو را به داشتن استقلال مناسب سنش تشویق کنید.
  • موقعیت هایی را که ممکن است به فرزندتان استرس وارد کند را بشناسید. دانستن اینکه چه چیزی کودک شما را تحت فشار قرار می دهد و برنامه ریزی از قبل می تواند به شما کمک کند فرزندتان را برای موقعیت آماده کنید.
  • در مورد SAD فرزندتان به دیگران بگویید و برای ایجاد یک برنامه درمانی با مشاوران و معلمان  مدرسه فرزندتان همکاری کنید. به معلمان یادآوری کنید که فرزند شما در شرایط خاص به اطمینان و حمایت بیشتر نیاز دارد.
  • اگر خودتان اختلال اضطرابی دارید، درمان فردی را دریافت کنید.
  • ارتباط با سایر والدینی که فرزند مبتلا به SAD دارند ممکن است مفید باشد.

نویسنده:پاوول بالاس

مترجم:پگاه دوستی

اختلال اضطراب جدایی در کودک چگونه درمان می شود؟

درمان به تعدادعلائم، شدت و مدت علائم، سن و سلامت عمومی کودک شما بستگی دارد.

درمان SAD اغلب شامل ترکیبی از موارد زیر است:

  • درمان شناختی رفتاری: این درمان به کودک کمک می کند تا یاد بگیرد که چگونه اضطراب خود را بهتر کنترل کند. همچنین هدف این درمان کمک به کودک در تسلط بر موقعیت هایی است که ممکن است منجر به اضطراب شود.
  • داروها:داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب ممکن است به برخی از کودکان کمک کند تا احساس آرامش کنند.
  • خانواده درمانی: والدین در هر درمانی نقش حیاتی دارند.
  • مدرسه :مدرسه کودک نیز ممکن است درگیرفرآیند درمان باشد.

چگونه می توانم به پیشگیری از اختلال اضطراب جدایی در فرزندم کمک کنم؟

کارشناسان نمی دانند چگونه از SAD در کودکان و نوجوانان جلوگیری کنند. اما اگر علائم SAD را در کودک خود مشاهده کردید، می توانید با درمان زودهنگام علائم را کاهش دهید و رشد طبیعی کودک خود را تقویت کنید. همچنین درمان به موقع می تواند کیفیت زندگی کودک شما را بهبود بخشد.

نکات تکمیلی

نکاتی که به شما کمک می کند در جلسه با روانشناس کودکتان بیشترین بهره را ببرید:

  • دلیل مراجع و اتفاقی که انتظار دارید بعد از اتمام جلسات بیفتد را شفاف بدانید.
  • قبل از مراجع، سؤالاتی را که می خواهید به آنها پاسخ دهید، یادداشت کنید.
  • درزمان مراجع، نام تشخیص جدید و هر گونه دارو، درمان یا آزمایش جدید را یادداشت کنید. همچنین هر دستورالعمل جدیدی که ارائه دهنده شما برای فرزندتان به شما می دهد را یادداشت کنید.
  • بدانید که چرا یک دارو یا درمان جدید تجویز می شود و چه عوارضی دارد و چگونه به کودک شما کمک می کند
  • بپرسید که آیا می توان وضعیت فرزندتان را به روش های دیگری درمان کرد.
  • بدانید چرا یک آزمایش یا روش توصیه می شود
  • بدانید که اگر فرزندتان دارو را مصرف نکند یا آزمایش یا روش را انجام ندهد، چه انتفاقی می افتد
  • اگر فرزندتان قرار ملاقات بعدی دارد، تاریخ، زمان و هدف آن ملاقات را یادداشت کنید.

اهمیت اعتماد به نفس در کودکان

اعتماد به نفس در کودکان به طور کلی شامل درکی است که کودک از خود، توانایی ها و ارزش هایش دارد و نقش مهمی در رشد و تحول کودک ایفا می کند.هنگامی که کودکان اعتماد به نفس داشته باشند، آمادگی بیشتری برای رویارویی با چالش های جدید دارند و به احتمال زیاد فرصت های بیشتری را برای کشف توانایی های خود پیدا می کنند.

نویسنده: کارولین رو

مترجم: پگاه دوستی

همچنین کودکانی با اعتماد به نفس بیشتر، روابط بهتری با دیگران برقرار می کنند که این روابط به عنوان پایه ای برای رشد عاطفی،اجتماعی و شناختی آنها عمل می کند.اعتماد به نفس کودکان را قادر می سازد تا به خود و توانایی هایشان باور بیشتری داشته باشند و باعث پرورش خودانگاره مثبت واحساس عزت نفس بیشتری در آن ها می شود.همچنین کودکان با اعتماد به نفس، فراز و نشیب های زندگی را با انعطاف پذیری بیشتری طی می کنند، زیرا شکست ها را فرصتی برای رشد می دانند.

تاثیر اعتماد به نفس بر رشد کودکان:

اعتماد به نفس، نقش به سزایی روی جنبه های مختلف رشد کودکان ایفا می کند که در اینجا به برخی از موارد آن اشاره می کنیم:

۱.نقش موفقیت تحصیلی:

کودکان با اعتماد به نفس بیشتر یاد می گیرند، چالش های تحصیلی را قبول می کنند و در برابر مشکلات پشتکار بیشتری دارند.

۲.مهارت‌های اجتماعی:

اعتماد به نفس کودکان را قادر می‌سازد تا در روابط اجتماعی مثبت شرکت کنند، تعامل داشته باشند، دوستان جدید پیدا کنند و موقعیت های اجتماعی خوبی را برای خودت ایجاد کنند.این کودکان توانایی ابراز وجود دارند ونظرات خود را بیان می کنند و باعث ایجاد روابط سالم با همسالان و بزرگسالان خود می شوند.

۳.بهزیستی عاطفی:

کودکان با اعتماد به نفس، تصویر مثبت تری از خود دارند. این کودکان سطوح پایینتری از اضطراب و افسردگی را تجربه می کنند و عزت نفس بالاتری دارند.همچنین مدیریت استرس در این کودکان بسیار بهتر از دیگر ان است.

۴.مهارت های حل مسئله:

اعتماد به نفس کودکان را قادر می سازد تا مشکلات و چالش ها را بهتر مدیریت کنند و خلاقانه فکر کنند. این کودکان می توانند به دنبال راه حل های بیشتری بگردند و بهترین راه حل را انتخاب کنند.

۵.استقلال:

کودکان با اعتماد به نفس در استقلال و تصمیم گیری راحت تر هستند. آنها احساس استقلال می کنند و مسئولیت اعمال وانتخاب های خود را بر عهده می گیرند.

با توجه به ضرورت داشتن اعتماد به نفس در کودکان ، مربیان و والدین به طور موثری می توانند با راهنمایی های خود باعث اعتماد به نفس در کودکان شوند.

راهکار های سازنده برای اعتماد به نفس در کودکان:

۱.ایجاد یک محیط پرورشی:

قدم اول برای ایجاد تقویت اعتماد به نفس در کودکان، فراهم کردن فضای امن و حمایتی است که کودک در آن احساس ارزشمندی می کند و‌ مورد محبت و پذیرفته شدن قرار می گیرد.این محیط باید به گونه ای باشد که در آن گوش دادن فعال، درک کردن کودک، حمایت عاطفی و تشویق کودک وجود داشته باشد و والدین به رفع نیازهای کودک حساس باشند.مراقبان می توانند با ایجاد امنیت و اعتماد به رشد کودک کمک کنند. برای ایجاد محیط پرورشی مناسب، لازم است مرزها و انتظارات روشن باشد. مرزهای مشخص به کودکان کمک می کند تا بفهمند رفتار قابل قبول چیست.هنگامی که این مرزها به شیوه ای محبت آمیز و منسجم بیان می شود، کودکان احساس امنیت می کنند.

۲.تشویق به ابراز وجود:

تشویق به ابراز وجود و فردیت برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان حیاتی است. ابراز وجود شامل اجازه دادن به کودکان برای کشف علایق، بیان افکار و احساسات خود و اتخاذ انتخاب هایی است که با الویت آن ها همسو باشد.با دادن آزادی به کودکان، والدین و مراقبان به آنها قدرت می دهند تا برای خود ارزش بیشتری قائل باشند و هویت مناسبی برای خودایجاد کنند. حمایت از ابراز وجود می تواند از روش های مختلفی انجام شود، مانند تشویق کودکان به فعالیت های خلاقانه، دنبال کردن سرگرمی هایشان و به اشتراک گذاشتن نظراتشان. فراهم کردن فضایی بدون قضاوت از اهمیت بالایی برخوردار است.جایی که کودکان بتوانند به راحتی بدون ترس از انتقاد یا طرد شدن احساسات خود را بیان کنند.این امر باعث افزایش اعتماد به نفس در آن ها می شود و به آنها کمک می کند تا یک مفهوم مثبت از خودایجاد کنند.

۳.به رسمیت شناختن کودک و قدر دانی از دستاورد هایش:

قدردانی از تلاش، پیشرفت و دستاورد کودکان به آنها کمک می کند تا احساس غرور و اعتماد به نفسشان تقویت شود. تمجید ازدستاوردهای کودک، حتی موفقیت های کوچک باعث تقویت اعتماد به نفس و شکوفا شدن توانایی های کودک می شود. والدین و مراقبان می توانند از طریق تحسین شفاهی، جایزه های مادی کوچک و حتی یک لبخند از روی رضایت موفقیت های کودک را به رسمیت بشناسند و از موفقیت های کودک قدر دانی کنند. اگر تمرکز کودکان بر تلاش باشد نه صرفاً بر نتیجه، کودکان یاد می گیرند که برای کار خود ارزش قائل شوند. والدین باید این طرز تفکر آنها را تشویق کنند تا کودک یاد بگیرد چالش‌ها را بپذیرد و در مواجهه باشکست‌ها، نا امید نشود و به توانایی های خود برای یادگیری و ایجاد تجربه های جدید باور داشته باشد.

با استفاده از این روش ها در شیوه های فرزندپروری و مربیگری، بزرگسالان می توانند نقش حیاتی در پرورش اعتماد به نفس کودکان ایفا کنند.ایجاد یک محیط پرورشی مناسب، تشویق به ابراز وجود و فردیت و به رسمیت شناختن کودک و قدردانی از دستاوردهایش، گام های اساسی در کمک به کودکان برای ایجاد حس قوی عزت نفس می باشد.

برخی از علل پرخاشگری در کودکان

پرخاشگری در کودکان می تواند نشانه ای از مشکلات حل نشده ی کودک در حیطه های مختلف باشد.پرخاشگری وجه مشترک بسیاری از مشکلات درحیطه های پزشکی و شرایط زندگی کودک است.در اصل ضروری است اول علت پرخاشگری را فهمید تا بتوان آن را درمان کرد.

علل پرخاشگری را می توان به چندین دسته تقسیم کرد:

۱.اختلالات خلقی:

اولین موضوعی که باید بررسی شود این است که آیا مشکلات خلقی وجود دارد؟ کودکانی که دوقطبی هستند، در مراحل شیدایی خود، اغلب پرخاشگر می شوند. آنها کنترل خود را ازدست می دهند و تکانشی می شوند. از طرف دیگر، وقتی افسرده می‌شوند، اگرچه پرخاشگری کمتر دیده می شود اما می‌توانندتحریک‌پذیر شوند، و گاهی اوقات این تحریک‌پذیری و عصبانیت باعث می‌شود بچه‌ها کنترل خود را از دست بدهند.

نویسنده:رائول سیلوا

مترجم: پگاه دوستی

۲.روان پریشی:

بیماری های روان پریشی نیز ممکن است با پرخاشگری ظاهر شوند. به عنوان مثال، کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب به محرک‌های درونی به گونه ای پاسخ می‌دهند که ممکن است برای دیگران آزاردهنده باشد. گاهی کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی به همه چیز مشکوک می شوند و این عدم اعتماد خود را با پرخاشگری های شدید نشان می دهند.

۳.مشکلات حیطه تفکر:

کودکانی که در حیطه ی شناخت مشکلاتی دارند(هرگونه مشکل در تفکر) و همچنین کودکانی که در ارتباطات مشکل دارند (مانند اوتیسم) اغلب ممکن است دچار پرخاشگری شوند.

۴.تکانشگری:

تکانشگری و ضعف تصمیم گیری در کودکان مبتلا به ADHD، منجر به رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه می شود.این کودکان معمولاً عواقب اعمال خود را در نظر نمی گیرند، که ممکن است منجر به رفتاری شود که از دید دیگران بی رحمانه و بد خواهانه به نظر برسد.

۵.اختلال سلوک

در اختلال سلوک، پرخاشگری بخش اصلی از اختلال است، و بر خلاف کودکان ADHD که به عواقب رفتار خود فکر نمی کند. کودکان سلوک به طور کاملا آگاهانه و عمدی اعمال مخرب خود را انجام می دهند و درمان و پیش آگهی در اختلال سلوک و ADHD کاملا متفاوت است.

۶.آسیب های مغزی:      

زمانی که کودک دچار آسیب لوب فرونتال یا انواع خاصی از صرع می شود ممکن است طغیان های تهاجمی را تجربه کند.در این مواردممکن است دلایل قابل درکی برای این رفتار تهاجمی وجود نداشته باشد.

۷.تروما:

زمانی که کودکان یا نوجوانان تحت تاثیر شرایط استرس زای شدید و تروما قرار می گیرند.امکان پرخاشگری بالا می رود.این پرخاشگریمعمولا به صورت مکرر پس از یک رویداد آسیب زا اتفاق می افتد و می تواند نشان دهنده ی یک مشکل عاطفی در حال حاضر باشد.بایدتوجه داشت این وضعیت نشان دهنده ی یک زمینه ی اساسی نیست و معمولا زود گذر است

با کودک عصبانی خود چه طور رفتار کنم؟

اگر فرزند شما عصبانی و پرخاشگر است و زندگی خانوادگی تان را به یک میدان جنگ تبدیل می کند، به شما نیاز دارد تا به او کمک کنید تا خشم خود را مدیریت کند.بنابراین، شما می توانید کودک دوست داشتنی پنهان شده دراو را دوباره کشف کنید و کمک کنید عادات بدی را که زندگی خانوادگی و شادی آینده فرزندانتان را خراب می کند،کنار بگذارد.

نویسنده:واسکو لوپز

مترجم: پگاه دوستی

اگر کودکی عصبانی، پرخاشگر یا خشن دارید، احتمالاً در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهید، کاملاً سر در گم هستید.گویی فرزند شما مسئول است و همه در آن خانواده هراسان، نگران و ناامید دنبال راهی برای جلوگیری از این فروپاشی ها هستند.احتمالا از خود می پرسید که آیا راهی وجود دارد تا بتوانم اوضاع را تغییر دهم؟در ظاهر این یک موقعیت غیر ممکن به نظر می رسد.اما بهتر است قبل از اینکه بخواهید یک روانشناس کودک، روانپزشک یا روان درمانگر کودک پیدا کنید تا کودکتان را اصلاح کند،بدانید که درچند قدم می توانید کودک و زندگی خانوادگی خود را تغییر دهید و بیاموزید که چگونه مربی مدیریت خشم فرزندتان شوید.

سوال اصلی این است که والدین در این مواقع چه کاری می توانند انجام دهند؟

در ابتدا باید درک کنید که این رفتار پرخاشگرانه تنها راه ارتباطی است که کودک فرا گرفته است.این کودک ممکن است به شدت مضطرب باشد.این کودکان توانایی مدیریت احساسات خود و ابراز آن ها را به روش بالغانه تری ندارند.آنها ممکن است مشکلاتی در حیطه تکلم،کنترل تکانه و حل مسئله داشته باشند.

 بچه هایی که دچار پرخاشگری هستند،معمولاً نمی توانند ناامیدی یا خشم خود را به شیوه ای مؤثرتر کنترل کنند، مثلاً آنها با روش هایی مثل صحبت کردن نمی توانند منظور خود را بیان کنند. با این وجود، نحوه واکنش شما در هنگام خشم کودک می تواند بر این موضوع تاثیر گذار باشد که  آیا او به همان شیوه ناکارآمد قبل پاسخ خواهد داد یا راه‌های بهتری برای مدیریت احساسات خود پیدا می کند.

نکاتی که در هنگام عصبانیت فرزندتان باید بدانید:

۱.آرام بمانید:

در مواجهه با یک کودک خشمگین، به راحتی می توانید احساس کنید که از کنترل خارج شده اید و بر سر او فریاد می زنید. اما وقتی فریاد می زنید، شانس کمتری برای درست شدن اوضاع دارید. در عوض، شما فقط آنها را تهاجمی تر و سرکش تر خواهید کرد. هر چقدر هم که سخت باشد، اگر بتوانید آرام بمانید و بر احساسات خود مسلط باشید، می توانید الگوی فرزندتان باشید و همین کار را به او بیاموزید.

۲.تسلیم نشوید:

برای متوقف کردن آنها با هرچه می خواهند موافقت نکنید زیرا این کار باعث تشویق بیشتر آنها برای ادامه ی این رفتار برای به دست آوردن هر آنچه می خواهند می شود.

۳.رفتار مناسب را تحسین کنید:

زمانی که کودکتان به آرامی رفتار می کند او را به خاطر کنترلی که به رفتار خود دارد تحسین کنید.همچنین هنگامی که کودکتان سعی می کند احساسات خود را به صورت شفاهی و آرام بیان کند یا سعی می کند در زمینه ای که با شما اختلاف نظر دارد سازش پیدا کند،او را به خاطر این تلاش ها تحسین کنید.

۴.به آنها کمک کنید مهارت حل مسئله بیاموزند:

وقتی کودک شما ناراحت نیست، زمان کمک است.تلاش کنید قبل از اینکه درگیری ها به طغیان های پرخاشگرانه تبدیل شوند، احساسات آن ها را کنترل کنید و راه حل هایی برای تعارض بیابند. می توانید از آنها بپرسید که چه احساسی دارند و برای حل این مشکل چه فکری دارند.

۵.از محرک ها اجتناب کنید:

واسکو لوپز روانشناس بالینی، می گوید اکثر بچه هایی که به طور مکرر دچار فروپاشی می شوند، این کار را در زمان های بسیار قابل پیش بینی مانند زمان تکالیف، زمان خواب، یا زمان توقف بازی (چه بازی لوگو باشد چه ایکس باکس)انجام می دهند.معمولاً زمانی انفجار خشم صورت می گیرد که از کودک خواسته می شود کاری را انجام دهد که دوست ندارد، یا از انجام کاری که دوست دارد دست بکشد.در این مواقع موارد زیر کمک کننده هستند:

هشدارهای زمانی:برای مثال اگر تا ده دقیقه دیگر حاضر نباشی ما می رویم

شرط گذاشتن:اول اتاقت را جمع کن تا بتوانی با ایکس باکست بازی کنی

آماده سازی فرزندتان برای موقعیت ها:اگر نمیخواهی خانه ی مادربزرگ بیایی دلیلت را توضیح بده