سمانه آقاپور

۳ نکته برای تربیت کودک دلبسته ایمن

در زیر، سه نکته برای تربیت کودکی ایمن خواهید یافت:

https://crossroadsfamilycounselingcenter.com

ترجمه و خلاصه: سمانه آقاپور

۱.بیاموزید که رفتار فرزندتان را به عنوان ارتباط تلقی کنید.

نگاه کردن به رفتارهای فرزندتان به عنوان ارتباط، راهی عالی برای کمک به شماست که نیازهای فرزندتان را که از طریق رفتار او بیان می شود، ببینید. کودکان در به اشتراک گذاشتن نیازها و تجربیات درونی خود به صورت شفاهی مشکل دارند و به همین دلیل، خود را از طریق رفتار (و بازی) ابراز می کنند. در دوران نوزادی، بسیاری از رفتارها سیگنال های دلبستگی هستند، مانند گریه کردن، رسیدن و تماس چشمی.

سیگنال های دلبستگی روشی است که نوزاد برای ابراز نیاز یا تمایل به نزدیکی و نزدیکی به مراقب خود دارد. کودکان با افزایش سن از رفتارها برای برقراری ارتباط به روش های مختلف استفاده می کنند. نکته کلیدی این است که سعی کنید نیازها را در رفتار بیان شده آنها ببینید. نگاه کردن به رفتارهای فرزندتان به عنوان ارتباط به شما کمک می کند تا درک درستی از آنچه که او در تلاش برای برقراری ارتباط است داشته باشید و این به شما کمک می کند تا به نیازهای فرزندتان پاسخ دهید. همانطور که در زیر توضیح داده شد، این پاسخگویی به کودک شما کمک می کند تا یک دلبستگی ایمن ایجاد کند.

۲. در حساسیت و پاسخگویی خود ثابت قدم باشید.

دلبستگی ایمن با ثبات مراقبین در حساسیت و پاسخگویی به نیازهای ابراز شده کودک تسهیل می شود . نوزادان مهارت های باورنکردنی برای یادگیری آماری دارند، به این معنی که آنها می توانند حسی از الگوها را در تجربیات خود به دست آورند و احتمال وقوع رویدادهای تجربه شده در آینده را درک کنند. ثبات امری کلیدی است، زیرا به کودکان نشان می‌دهد که می‌توانند برای برآورده کردن نیازهایشان به مراقبان خود تکیه کنند و زمانی که به کمک نیاز دارند حاضر شوند. کودکی که از مراقب خود انتظار دارد نیازهای او را برآورده کند، نباید نگران برآورده شدن نیازهایش باشد  و بداند اگر مشکلی پیش بیاید از او مراقبت خواهد شد. این امر فضای شناختی را برای کاوش و یادگیری کودکان آزاد می کند. کودکانی که نمی توانند انتظار داشته باشند که مراقبان خود نیازهایشان را برآورده کنند، از ترس اینکه زنده نمانند (سبک دلبستگی ناایمن-اضطرابی)، در مورد برآورده شدن نیازهایشان مشغول یا مضطرب می شوند، یا اینکه دچار بی اعتمادی و قطع ارتباط با مراقبان خود می شوند و باور می کنند آنها باید به خود تکیه کنند (سبک دلبستگی ناایمن-اجتنابی). اگرچه داشتن فرزندی که بتواند به خودش تکیه کند ممکن است خوب به نظر برسد، داشتن سبک دلبستگی اجتنابی برای رشد مطلوب نیست زیرا انسان ها ذاتا موجوداتی اجتماعی هستند که برای پیشرفت به ارتباط و حمایت نیاز دارند. در فرهنگ ما گاهی اوقات فکر می‌کنیم که رسیدگی به همه نیازها و گریه‌های فرزندانمان باعث لوس شدن یا وابسته شدن آن‌ها می‌شود و وابستگی را نقطه مقابل استقلال می‌دانیم. با این حال، حقیقت این است که وابستگی سالم باعث تقویت استقلال می شود. این به این دلیل است که کودکی که وابستگی سالمی به مراقبان خود دارد، می‌تواند آزادانه و بدون ترس دنیای خود را کشف کند، زیرا می‌داند که اگر مشکلی پیش بیاید، مراقب او در کنار او خواهد بود. این امر اعتماد به نفس را تقویت می کند و به کودکان کمک می کند تا مستقل تر شوند.

۳.در مورد سبک دلبستگی خود بیاموزید.

سبک های دلبستگی خودمان احتمالاً بر پیوندهای دلبستگی ای که با فرزندانمان شکل می دهیم تأثیر می گذارد .این به این دلیل است که سبک های دلبستگی ما بر نحوه واکنش ما در روابط، از جمله روابط والدین و فرزند تأثیر می گذارد .به عنوان مثال، والدینی با سبک دلبستگی ناایمن ممکن است به جای اینکه این رفتار را به عنوان سیگنالی مبنی بر اینکه فرزندشان تحت تأثیر قرار گرفته یا بیش از حد تحریک شده است، رد نوازش را شخصاً تلقی کند. یک بزرگسال بی نظم نمی تواند به یک کودک بی نظم کمک کند. برای اینکه یک مراقب محیطی امن برای کودک خود ایجاد کند تا به دنبال کمک باشد یا نیازهایش برآورده شود، کودک باید بداند که مراقب او می تواند بدون ناراحتی یا حالت تدافعی به کودک پاسخ دهد. بنابراین، می‌تواند برای والدین مفید باشد که سبک‌های دلبستگی خود را به دست آورند و بدانند که سبک‌های دلبستگی آنها چگونه بر تعامل آنها با فرزندشان تأثیر می‌گذارد. خبر خوب این است که سبک‌های دلبستگی ما می‌تواند تغییر کند و می‌توانیم روش‌های جدیدی برای پاسخ‌دهی در روابطمان بیاموزیم که می‌تواند به تربیت فرزندانی که به طور ایمن وابسته هستند کمک کند. یک درمانگر می تواند به شما کمک کند سبک دلبستگی خود را درک کنید، چگونه بر تربیت والدین شما تأثیر می گذارد و چگونه کنترل پاسخ های هیجانی خودکار خود را در دست بگیرید.

دلبستگی و رشد کودک

دلبستگی به پیوند رابطه بین یک کودک یا جوان و مراقب اصلی آنها اشاره دارد. این پیوند در سال‌های اولیه شکل می‌گیرد و تأثیر طولانی‌مدتی بر احساس خود، رشد، و روابط آینده کودک با دیگران دارد.

این یک مفهوم روانشناختی پیچیده است که از کار جان بولبی سرچشمه گرفته است، که اهمیت رابطه کودک با مراقب اصلی خود (معمولاً مادرش) را از نظر رشد اجتماعی، عاطفی و توانایی آنها برای یادگیری برجسته می کند.

از لحظه تولد نوزاد، نوزاد نیازهای عاطفی و جسمی خود را با مراقب اصلی خود در میان می گذارد.

منبع:mentallyhelthyschool.org.uk

ترجمه و تلخیص: سمانه آقاپور

دلبستگیهای ایمن

دلبستگی های خوب به میزان نزدیکی و منابع فیزیکی و عاطفی والدین یا مراقبان بستگی دارد تا قابل اعتماد باشند، به نیازهای اساسی کودک به طور قابل اعتماد و حساس پاسخ دهند، و باعث شود آنها احساس امنیت کنند و این امر به نوزادان پایگاهی پایدار برای کاوش در جهان می دهند. نوزاد می‌داند که برای بیرون رفتن و اکتشاف امن است و مراقب است که همیشه او را خوش آمد بگوید و در مواقع استرس یا اضطراب به او آرامش دهد. این پیوندهای ارتباطی می تواند طرحی را تشکیل دهد که می تواند به معلمان و سایر اعضای کارکنان مدرسه منتقل شود.

هنگامی که کودکان وابستگی ایمن با والدین/مراقب خود دارند، یک عامل محافظتی مهم برای سلامت روان آنها است، در حالی که دلبستگی های ناایمن می تواند یک عامل خطر برای ایجاد مشکلات عاطفی و رفتاری می­باشد.

دلبستگی های ناایمن

اگر تعاملات اولیه بین کودک و مراقب او منفی، ناسازگار، نامناسب، غفلت آمیز یا توهین آمیز باشد، دلبستگی های ناایمن ایجاد می شود.

وقتی مراقب کودک و محیط خانه به جای منبع ایمنی، منبع ترس باشد، این امر می تواند برای رشد کودک بسیار سمی باشد. برخی از کودکانی که با این تجارب مواجه می شوند (و بدون هیچ محافظی در خانواده برای محافظت از آنها) ممکن است به گونه ای رفتار کنند که بتوانند بقای خود را تامین کنند اما درک و مدیریت آن برای کارکنان مدرسه ممکن است دشوار باشد. به عنوان مثال، در کلاس درس، این کودکان و جوانان ممکن است:

* مدیریت افکار، احساسات و رفتار، ایجاد روابط مثبت با کارکنان و همسالان، تمرکز و مشارکت در یادگیری برایشان مشکل باشد.

*برای آرام کردن خود تلاش کنند.

*هم خواستار و هم طردکننده باشند.
*به سرعت یا به طور نامتناسب عصبانی یا ناراحت می شوند، گاهی اوقات بدون هیچ محرک واضحی.

*از آسیب پذیر بودن بترسند – اما ممکن است با کنترل شدید دیگران و طغیان های غیرقابل پیش بینی و انفجاری این را بپوشانند.

*از نزدیک شدن به دیگران بپرهیزند و به نظر می رسد که از فعالیت های مدرسه گوشه گیر یا جدا شده اند.

* درخواست کمک برایشان سخت است و باید تلاش کنند.

*واکنش عاطفی کمی نشان می‌دهد یا پاسخ‌های گیج‌کننده نشان می­دهند(مانند خنده زمانی که خود یا دیگران آسیب می‌بینند)

*رویاهای روزانه داشته باشند، بیش فعال باشند یا دائماً بی قرار باشند یا حرکت کنند، زیرا تمرکز در کلاس برایشان مشکل است.

*همه این رفتارها ممکن است مشکلات زیادی را از نظر مدیریت کلاس و مدرسه ایجاد کند.

شناسایی نشانه ها:

معمولاً کودکان و جوانانی که به طور ایمن دلبسته هستند، می توانند برای رفع نیازهای خود به کارکنان مدرسه اعتماد کرده و به آنها تکیه کنند، در مورد ایجاد روابط با دیگران اطمینان دارند، می توانند از فرصت های یادگیری حداکثر استفاده را ببرند، توانایی حل مشکلات را داشته باشند و از نظر عاطفی انعطاف پذیر و خودآگاه هستند .

کودکان و نوجوانان با مشکلات دلبستگی ممکن است این ویژگی ها را نشان ندهند و ممکن است برای آنها سخت تر باشد:

اعتماد به نفس و خودانگیزه ای را که از کاوش در جهان از یک پایگاه امن ناشی می شود، به دست آورند.

به نقاط عطف رشدی مناسب دست پیدا کنند.

ایجاد روابط خوب با همسالان و کارکنان مدرسه (اغلب روابط نشان دهنده عدم همدلی است).
با استرس، ناامیدی و اضطراب کنار بیایند.
تمرکز کنند و بتوانید از قبل برنامه ریزی کنند.

هر کودک و فرد جوانی ممکن است دچار مشکلات دلبستگی شود، اما این مشکلات در کودکان و جوانانی شایع تر است که تحت مراقبت قرار گرفته اند یا آسیب های جدی دیگری را تجربه کرده اند که بر توانایی والدینشان برای ارائه مراقبت ایمن و صحیح تاثیر گذاشته است.

سه مدیتیشن مناسب برای کودکان که فرزندان شما دوست خواهند داشت:

فرقی نمی‌کند والدین، معلم، خاله، پدربزرگ، پرستار بچه هستید یا زمانی را با بچه‌های هر سنی می‌گذرانید، این سه تمرین را امتحان کنید تا کودکان را با مراقبه و تمرکز حواس آشنا کنید.

منبع:www.chopra.com

ترجمه و تلخیص:سمانه آقاپور

مدیتیشن، یوگا و سایر تمرین‌های تمرکز حواس محبوب‌تر و مفیدتر از همیشه هستند. مطالعات نشان داده‌اند که آموزش تمرین‌های تمرکز حواس به کودکان می‌تواند توجه، احترام به همکلاسی‌ها، خودکنترلی و همدلی را در دانش‌آموزان ایجاد کند و در عین حال استرس، علائم ADHD و افسردگی را کاهش دهد.

بر اساس گزارش مرکز ملی سلامت تکمیلی و یکپارچه، با این حال، تنها ۱.۶ درصد از کودکان ایالات متحده مدیتیشن می کنند.

دادن ابزاری به کودکان برای کمک به آنها برای دفع افکار و رفتارهای منفی، ایجاد اعتماد به نفس، تمرکز و رفتار با احترام و قدردانی با دیگران و خود، موهبتی است که آنها تا آخر عمر خواهند داشت.

تیم رایان، نماینده ایالات متحده، برنامه مهارت های زندگی را در مدارس اوهایو برای آموزش تنفس عمیق، مدیتیشن و دیگر مهارت های حل مسئله به بچه های دبستانی راه اندازی کرد. چیزی که آنها دریافتند این بود که این اقدامات به بچه ها کمک می کند تا احساسات خود را متعادل کنند، قلدری را کاهش دهند و آگاهی را افزایش دهند، و هم دانش آموزان و هم معلمان از این برنامه هیجان زده هستند.

فرقی نمی‌کند والدین، معلم، خاله، پدربزرگ، پرستار بچه هستید یا زمانی را با بچه‌های هر سنی می‌گذرانید، این سه تمرین را امتحان کنید تا کودکان را با مراقبه و ذهن آگاهی آشنا کنید.

۱.بالون:

این مدیتیشن هدایت شده یک جزء بصری را به یک تمرین تنفس عمیق بسیار ساده می آورد. می توانید این کار را ایستاده یا نشسته انجام دهید.

۱.بدن خود را آرام کنید و شروع به دم های عمیق و بازدم های آهسته از طریق بینی کنید.
۲.شروع به کشیدن یک نفس آهسته و عمیق کنید تا شکم خود را با هوا پر کنید، گویی می خواهید یک بالون بزرگ را منفجر کنید. تا جایی که می توانید شکم خود را باز کنید.
۳.در حالی که نفس را از شکم آزاد می کنید، به آرامی هوا را از بالون خارج کنید (از طریق بینی).
۴.بچه هایتان را تشویق کنید که با هر بازدم، هر بار که هوا به آرامی از بالون خارج می شود، احساس کنند تمام بدنشان آرام است. حتی می‌توانید صدای «خش‌خش» ایجاد کنید تا آنها را تشویق کنید که بازدم را حتی بیشتر کند کنند، «مثل اینکه هوا از بالون خارج شود.
چند دقیقه ادامه دهید….

اگر کودکی که به او آموزش می دهید کوچکتر است، می توانید کمی جزئیات بیشتر و سرگرم کننده به تمرین اضافه کنید تا او را درگیر نگه دارید. بچه‌های جوان، به‌ویژه زیر ۶ سال، وقتی یاد می‌گیرند هوشیاری را به نفس خود بیاورند، حرکات اضافی را دوست دارند. آنها را تشویق کنید تا با آرامش بایستند و این مراحل را دنبال کنید:
۱.از آنها بخواهید به رنگ مورد علاقه خود فکر کنند و بادکنک غول پیکری از آن رنگ را در ذهن خود تصویر کنند.
۲.سپس از آنها بخواهید یک دم آهسته و عمیق از طریق بینی انجام دهند و شکم خود را با هوا پر کنند، گویی می خواهند یک بادکنک غول پیکر [رنگ مورد علاقه خود] را منفجر کنند. به‌عنوان یک گزینه، می‌توانید از آن‌ها بخواهید دست‌های خود را باز و بالای سر بکشند تا نشان دهنده انبساط و بادکنک بزرگ باشد.
۳.وقتی بادکنک آنها کاملاً پر شد، از آنها بخواهید نفس خود را در بالا نگه دارند، و سپس می توانید بالون را برای آنها “پرتاب کنید” (با اشاره انگشت به شکم) و آنها می توانند هنگام بازدم به پایین بیفتند.
این یکی احتمالاً باعث خنده و آگاهی از نفس آنها می شود.

۲.از رهبر پیروی کنید:

این مدیتیشن برای کودکانی که حداقل ۵ سال دارند بهترین کار را دارد. از فرزندتان بخواهید بهترین دوست یا خواهر یا برادرش را به تصویر بکشد – کسی که همه کارها را با او انجام می دهد یا کسی که به او نگاه می کند. سپس از آنها بپرسید که کدام یک (فرزند شما یا بهترین دوست او) معمولاً رهبری می کند. معمولاً یک دوست کسی است که در مورد مسائل تصمیم می گیرد – کسی که بیشتر رهبر است. دیگری دوستی است که معمولاً از رهبر پیروی می کند. از آنها بپرسید که کدام هستند؟

اگر آنها رهبر هستند، می توانید به آنها بگویید که خود را به عنوان نفس تصور کنند. اگر آنها پیرو هستند، می توانید از آنها بخواهید که خود را ذهن تصور کنند. برای این مثال، من وانمود خواهم کرد که آنها برادر بزرگ خود را به عنوان بهترین جوانه خود انتخاب کرده اند و برادر بزرگ رهبر است

چیزی شبیه این بگویید: «پس تو و برادر بزرگت همه کارها را با هم انجام می‌دهی. بیایید وانمود کنیم که نفس و ذهن شما نیز بهترین دوستان هستند. و اینکه شما درست مانند ذهن هستید – پیرو، و برادر بزرگ شما درست مانند نفس – رهبر. سپس مراحل زیر را دنبال کنید تا آنها را در مدیتیشن راهنمایی کنید.

۱. راحت بنشینید و چشمانتان را ببندید.
۲. تمام توجه خود را به نفس خود معطوف کنید و سرعت آن را کاهش دهید، دم های عمیق و بازدم های آهسته انجام دهید.

۳.بیایید ذهن را به دنبال نفس بکشیم – مهم نیست که چه باشد. خود را مانند ذهن خود تصور کنید، ذهنی که برادر بزرگتان را دنبال می کند، نفس شما. سعی کنید ذهن خود را بر روی نفس متمرکز کنید و همانطور که نفس دم و بازدم می شود دنبال کنید.
۴.در پایان هر بازدم نفس های خود را بشمارید. اجازه ندهید ذهن شما قبل از پایان بازدم حساب کند. ذهن همیشه می خواهد به جلو بپرد، اما اجازه نده. به آن اجازه دهید بر روی دنباله رو بودن متمرکز بماند.

به آرامی تا ۱۰ بشمارید، همیشه در پایان هر بازدم، اجازه دهید ذهن نفس را دنبال کند.

۳.آرامش هدایت شده

این تمرین برای کودکان (و بزرگسالان) در هر سنی عالی است، خواه مشکل خواب، استرس، مریض و در رختخواب باشند، یا در حال فعالیت هستند. این بر اساس تکنیک آرام سازی پیشرونده عضلانی است که دکتر ادموند جاکوبسون در دهه ۱۹۲۰ توسعه داد. این برای کمک به کاهش تنش زمانی که افراد در موقعیتی هستند که آرامش را برای آنها دشوار می کند استفاده می شود. فرزندان خود را با این مراحل راهنمایی کنید:

*راحت بنشینید یا دراز بکشید و چشمان خود را ببندید. می توانید از بالش یا پتو استفاده کنید تا تا حد ممکن راحت باشید.

*در حالی که شروع به آرام شدن می کنید، چند نفس عمیق و پاک کننده بکشید.

*تمام توجه خود را به پای راست خود معطوف کنید و متوجه احساس آن شوید. پای راست را فشار دهید، با تمام پای راست و پنج انگشت خود مشت کنید. تنش کنید و آن را محکم بفشارید. این تنش را برای دو نفس عمیق نگه دارید.

*سپس تمام تنش پای راست را به طور ناگهانی رها کنید. آن را کاملا شل کنید و متوجه آزاد شدن تنش شوید. ممکن است احساس سوزن سوزن شدن در پا داشته باشید.

* یک نفس عمیق بکش و بعد ادامه بده…

*توجه خود را به پای چپ خود ببرید. دستورالعمل های مشابه برای پای راست

به آرامی به سمت بالا و اطراف بدن حرکت کنید، هر بار یکی از اعضای بدن را فشار دهید تا تنش ایجاد شود و بلافاصله پس از آن احساس متضاد رها شدن و راحتی ایجاد کنید. هر قسمت را با یک نفس عمیق و پاک کننده دنبال کنید. در اینجا یک نمونه وجود دارد که می توانید دنبال کنید:

پای راست، پای چپ
مچ پای راست و ساق پا، مچ پای چپ و ساق پا
زانوی راست، زانوی چپ
ران راست، ران چپ
همه پاها و پاها
باسن
لب
شکم
تمام قسمت پایین تنه، از شکم به پایین
سینه و قلب
بازوی راست، بازوی چپ
دست راست، دست چپ
شانه ها
گردن
صورت
تمام بدن یکباره (این کار را دو بار انجام دهید)

هنگامی که راهنمایی کودک خود را از طریق تکنیک آرام سازی به پایان رساندید، مطمئن شوید که او حداقل چند دقیقه را در سکوت سپری می کند و او را تشویق می کند که نفس خود را آهسته و ثابت نگه دارد.

راهکار­های مدیریت اضطراب در کودکان

یاد بگیرید که چگونه علائم اضطراب را در کودکان با این نکات ساده مدیریت کنید تا به کودکان خود کمک کنید تا با اضطراب خود کنار بیایند.

هدف از درمان اضطراب، کمک به کودکان است که یاد بگیرند پاسخهای عاطفی خود را به محرکها مدیریت کنند. اجتناب از محرکها به کودکان کمک نمی­کند تا مقابله کنند و نمی ­توان از همه محرکها اجتناب کرد. در واقع اگرچه اجتناب ممکن است به کودکان در کوتاه مدت کمک کند تا احساس بهتری داشته باشند، اما می­تواند ترسها را در طول زمان تشدید کند. کودکان باید بیاموزند که چگونه احساسات خود را از اضطراب تحمل کنند و راهبردهای مقابله ­ای را برای مدیریت آن توسعه دهند.

psycom.net/kids-coping-skill-anxiety :منبع

ترجمه و تلخیص: سمانه آقاپور

همه بچه ­ها متفاوت هستند و آنچه برای یک کودک خوب است ممکن است برای کودک دیگر جواب ندهد.یادگیری مدیریت علائم اضطراب و مقابله با محرکها به زمان و تمرین نیاز دارد. والدین می­توانند با استفاده از برخی از این راهکارها در خانه به فرزند خود کمک کنند.

استراتژهای ریلکسیشن را تمرین کنید.

بچه ها باید یاد بگیرند که چگونه واکنشهای عاطفی و فیزیکی خود را تنظیم کنند زمانیکه به حالت جنگ یا گریز می­ روند. در اینجا چند تکنیک وجود دارد که ممکن است کمک کند:

۱.تنفس عمیق: آموزش نفس کشیدن رنگین کمان، به کودکان خود با کشیدن نفس­های عمیق و آهسته و فکر کردن به چیزهای مورد علاقه آنها برای مطابقت با هر رنگ به آنها کمک کنید ضربان قلب خود را کاهش دهند و ماهیچه­ های خود را شل کنند. برای افزایش اثربخشی در مواقعی که مضطرب هستند این استراتژی را امتحان کنید.

۲.آرام سازی عضلانی: اکثر بچه­ ها هنگام اضطراب، عضلات خود را منقبض می­کنند. بسیاری حتی نفس خود را حبس می­ کنند. یک فرایند دو مرحله­ای ساده به کودکان کمک می­کند یادبگیرند که از عضلات خود برای کاهش استرس فیزیکی که هنگام اضطراب تجربه می­ کنند استفاده کنند.

الف)یک گروه عضلانی خاص(مانند بازوها و دستها یا گردن و شانه­ها)را منقبض کنند و پنج ثانیه نگه دارند.

ب)گروه عضلانی را رها کنند و متوجه احساس خود شوند.

برای درک بهتر تمام عضلات تحت اضطراب، سرتا پا کار کنید. با تمرین، کودکان می­ توانند این کار را در مدرسه نیز انجام دهند.

۳.یک جعبه آرامش بسازید: یک جعبه را با فعالیتهای آرامش بخش انتخاب شده توسط فرزندتان پر کنید و در جایی از خانه خود یک مرکز آرامش ایجاد کنید. این جعبه می­تواند شامل موسیقی، کتابهای رنگ­ آمیزی، اسباب بازیهای فیجت، یک جعبه ماسه بازی کوچک، خاک رس، کتاب و حیوانات عروسکی باشد.

۴.بنویسید: نوشتن در مورد نگرانی­ها به کودکان کمک می­ کند تا بیاموزند احساس اضطراب خود را تخلیه کنند. کودکان مضطرب تمایل دارند افکار مضطرب خود را برای مدتی طولانی درونی کنند. اغلب، آنها نمی­ خواهند دیگران را مورد نگرانی قرار دهند. اختصاص دادن زمان برای بودن با این احساسات به مدت پانزده دقیقه در هر روز به کودکان کمک می­ کند تا یاد بگیرند که با نگرانی خود کار کنند. سعی کنید یکی از تمرینات را هر روز در زمان مشخصی انجام دهید(یک ساعت قبل از خواب زمان بسیار خوبی است زیرا اضطراب در شب افزایش می­ یابد).

۵.نوشتن و پاره کردن: از کودکتان بخواهید نگرانی ­هایش را روی یک کاغذ بنویسد یا بکشد و آنها را برای شما بخواند و سپس آنها را پاره کند و دور بیندازد. این به بچه­ ها کمک می­ کند نگرانی­های خود را با صدای بلند بیان کنند و آنها را رها کنند.

۶.دفترچه نگرانی: نگه داشتن دفترچه نگرانی به کودکان کمک می­ کند تا ببینند چگونه افکار مضطربشان در طول زمان بهبود می­ یابد. نوشتن نگرانی­های روز و به دنبال آن یافتن یک فکر مثبت به شکستن چرخه تفکر منفی که می­ تواند اضطراب را تشدید کند، کمک می­ کند.

۷.جعبه نگرانی: این یک ابزار عالی برای استفاده قبل از خواب است. از کودکتان بخواهید یک جعبه را با وسایل مورد علاقه­اش تزئین کند. به آنها کمک کنید تا نگرانی­ های روز خود را بنویسند و بعد از اینکه آنها را با شما در میان گذاشتند، آنها را در جعبه قرار دهید. جعبه را برای آنها نگه دارید.

۸.صحبت کردن: وقتی کودکان می ­آموزند که قدرت صحبت کردن با مغز نگران خود را دارند، احساس قدرت می­ کنند تا با استرس­های اضطراب ­آور کنار بیایند. به فرزندتان بیاموزید که افکار مضطرب باعث می ­شوند که ما احساس ناتوانی کنیم، اما صحبت کردن با افکار مضطرب به ما امکان کنترل موقعیت را می ­دهد.

۹.از فرزندان خود بخواهید تا تمرین کنند که بگویند، تو مسئول من نیستی، نگران نباش، من می­دانم که می­توانم از عهده انجام کار بر بیایم. به فرزندانتان کمک کنید تا طرحهای خاصی برای هدف قرار دادن محرکهای خاص ایجاد کنند.

۱۰.توقف فکر: وقتی افکار مزاحم بر بچه ­ها غلبه می­ کنند، آنها به حالت جنگ یا گریز می روند. با گفتن نه، به فرزندتان بیاموزید که قبل از گلوله برفی شدن افکار مضطرب، آنها را متوقف کند. این تکنیک چرخه فکر مضطرب را قطع می­ کند.

۱۱.یک شخصیت بسازید: یکی از چیزهایی که به کودکان خردسال کمک می­کند، ایجاد شخصیتی برای نشان دادن اضطراب است. صحبت کردن با شخصیتی که می­ توانند در لحظه تجسم کنند آسان­تر است. اضطراب دوران کودکی می تواند هم برای کودک و هم برای والدین طاقت ­فرسا باشد، اما قابل درمان است. اگر اضطراب  کودک شما فراگیر است و بر توانایی او برای خوابیدن، حضور در مدرسه و سایر زمینه­ های زندگی او تاثیر منفی می­گذارد، به دنبال ارزیابی از یک متخصص باشید.

درک اضطراب در کودکان، علایم و نشانه ها

اضطراب یک پاسخ طبیعی به استرس است که هر فرد در مقطعی از زندگی خود آنرا تجربه می¬کند. با این حال هنگامی که اضطراب پایدار می‌شود و شروع به تداخل با فعالیت‌های روزانه می‌کند، می‌تواند باعث نگرانی به خصوص در کودکان شود.

منبع: wohum.org

ترجمه و تلخیص: سمانه آقاپور

اضطراب در کودکان غیرعادی نیست و می¬تواند به طرق مختلفی نمایان شود. به عنوان والدین یا مراقبان، درک علائم و نشانه های اضطراب در کودکان ضروری است تا بتوان کمک مناسبی ارائه نمود.

در این مقاله به بررسی موضوع اضطراب در کودکان، از جمله علائم و نشانه ها، می‌پردازیم.

اضطراب چیست؟ اضطراب یک احساس نگرانی، عصبی بودن یا ناراحتی در مورد چیزی با نتیجه نامشخص است. این پاسخ طبیعی به استرس است که می¬تواند در موقعیتهای خاص مانند امتحان دادن یا قبل از مصاحبه شغلی مفید باشد.

با این حال زمانیکه اضطراب پایدار می¬شود و شروع به تداخل با فعالیتهای روزانه می¬کند، می¬تواند باعث نگرانی شود.

درک اضطراب در کودکان

اضطراب محدود به بزرگسالان نیست. کودکان نیز می¬توانند اضطراب را تجربه کنند. درواقع اختلالات اضطرابی یکی از شایعترین شرایط، در سلامت روان کودکان است. طبق گزارش انجمن اضطراب و افسردگی امریکا(ADAA) اختلالات اضطرابی از هر هشت کودک، یک نفر را تحت تاثیر قرار می¬دهد.

انواع اختلالات اضطرابی

چندین نوع اختلال اضطرابی وجود دارد که می¬تواند کودکان را تحت تاثیر قرار دهد. ازجمله:

*اختلال اضطراب فراگیر(GAD): کودکان مبتلا به این اختلال نگرانی بیش از حد و غیرقابل کنترلی در مورد چیزهای مختلفی مانند مدرسه، خانواده، دوستان یا سلامتی دارند.

*اختلال اضطراب جدایی: کودکان مبتلا به اضطراب جدایی، ترس بیش از حد از جدایی از والدین یا مراقبان خود را دارند.

*اختلال اضطراب اجتماعی: کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی ترس شدیدی از قضاوت و یا طرد شدن در موقعیتهای اجتماعی دارند.

*فوبیای خاص: کودکان مبتلا به فوبیای خاص ترس شدیدی از یک شی یا موقعیت خاص مانند حیوانات، ارتفاعات یا پرواز دارند.

*اختلال هراس: کودکان مبتلا به اختلال پانیک حملات غیرمنتظره و مکرر را تجربه می¬کنند که با علائم فیزیکی مثل تعریق، لرزش و تپش قلب همراه است.

*اختلال وسواس فکری اجباری(OCD) کودکان مبتلا به این اختلال افکار، تصاویر یا تکانه¬های مداوم و مزاحم دارند که آنها را به انجام رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی(اجبار) برای کاهش اضطراب سوق می¬دهد.

علائم و نشانه های اضطراب در کودکان:

اضطراب در کودکان می¬تواند به انواع مختلفی ظاهر شود و علائم ممکن است بسته به سن کودک متفاوت باشد. برخی از علائم و نشانه های رایج در کودکان عبارتند از:

علائم فیزیکی( سردرد، دل¬درد، حالت تهوع، استفراغ، اسهال، مشکلات خواب، خستگی، تنش عضلانی، بیقراری، تعریق)

علائم رفتاری( اجتناب از موقعیتهای اجتماعی، امتناع از مدرسه رفتن، گریه کردن و یا چسبیدن، پرتاب چیزها، نگرانی بیش از حد در مورد چیزهایی خارج از کنترل، اطمینان طلبی مداوم از والدین یا مراقبان،، مشکل در تمرکز، تحریک پذیری و….)

علل اضطراب در کودکان

علل اضطراب در کودکان می¬تواند متفاوت باشد و ممکن است به عوامل ژنتیکی، محیطی یا اجتماعی مرتبط باشد. کودکانی که سابقه خانوادگی اختلالات اضطرابی دارند بیشتر احتمال دارد که خودشان دچار اضطراب شوند.

عوامل محیطی مانند استرس در خانه یا مدرسه، رویدادهای آسیب¬زا یا قرار گرفتن در معرض خشونت نیز می¬تواند به اضطراب در کودکان کمک کند.

علاوه بر این، کودکانی که در تنظیم احساسات خود مشکل دارند یا تمایل به نگرانی دارند، ممکن است بیشتر مستعد ابتلا به اضطراب باشند.

تاثیر اضطراب بر کودکان

اضطراب می¬تواند تاثیر قابل توجهی بر زندگی کودکان، چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت داشته باشد. اگر اضطراب کنترل نشود منجر به مشکلات تحصیلی، انزوای اجتماعی و مشکلات جسمانی می¬شود.

اضطراب همچنین می‌تواند خطر ابتلا به افسردگی و یا سایر بیماریهای روانی را در آینده افزایش دهد.