یکی از اساسی ترین مسائل در حوزه تربیت کودک توجه به این نکته است که کودک باید یاد بگیرد هیجاناتش را بشناسد و مدیریت کند. اما این جمله دقیقاً یعنی چه؟ و والدین چطور میتوانند چنین مهارت بزرگی را در یک ذهن کوچک پرورش دهند؟
مدیریت احساسات و یادگیری همدلی، بر خلاف تصور رایج، چیزی ذاتی نیست؛ بلکه مهارتی آموختنی است که زیربنای رفتار، سلامت روان و روابط اجتماعی کودک را تشکیل میدهد. کودکی که احساساتش را میشناسد، نهتنها کمتر رفتارهای انفجاری دارد، بلکه در آینده در حلمسئله، دوستیابی و مدیریت استرس نیز موفقتر خواهد بود.

تدوین و گردآوری : دنیا نهضت – روانشناس کودک و نوجوان
۱. از احساسات صحبت کنید تا کودک زبان هیجان یاد بگیرد
کودک برای مدیریت احساسات ابتدا باید «زبان هیجان» را یاد بگیرد؛ یعنی بتواند تشخیص دهد چه چیزی را احساس میکند و آن را بیان کند.
برای این کار:
- از احساسات در مکالمات روزمره استفاده کنید.
«من امروز کمی مضطرب بودم ولی با صحبتکردن بهتر شدم.» - از کودک سؤالهای باز بپرسید:
«وقتی اسباببازیت گم شد، چه احساسی پیدا کردی؟» - از کلمات ساده احساسی شروع کنید: خوشحال، ناراحت، ترسیده، کلافه.
تحقیقات دانشگاه ییل نشان میدهد کودکانی که واژگان هیجانی بیشتری دارند، تنظیم هیجانی سریعتری نیز نشان میدهند.
۲. احساس را رد نکنید؛ رفتار را هدایت کنید
جملههایی مثل «گریه نکن»، «ناراحت شدن نداره که» یا «این چیزا ترس نداره» هرچند از روی محبت گفته میشوند، اما به کودک پیام میدهند که احساسش «غلط» است. در تربیت هیجانی، مهمترین اصل این است که احساس همیشه معتبر است؛ رفتار نیاز به هدایت دارد. مثال:
- «میفهمم عصبانی شدی… اما نمیتونیم اسباببازی رو پرت کنیم. بیا بگیم چی ناراحتت کرده.»
این الگو به کودک یاد میدهد احساساتش پذیرفته شدهاند، اما رفتار باید در چارچوب باشد.
۳. همدلی را از رفتار خودتان به کودک منتقل کنید
کودکان همدلی را با «دیدن» یاد میگیرند، نه با نصیحت. وقتی شما با لحن نرم، درک کردن و پرسیدن سؤالهای همدلانه با کودک رفتار میکنید، او همان الگو را در روابطش تکرار میکند. کارهای کوچک اما مؤثر:
- وقتی کسی ناراحت است، به کودک بگویید:
«فکر میکنی الان چه احساسی داره؟» - هنگام دیدن کارتون، احساس شخصیتها را تحلیل کنید.
- اگر اشتباه کردید، عذرخواهی کنید. این رفتار قدرتمندترین درس همدلی است.
۴. مهارتهای آرامسازی را به شکل بازی آموزش دهید
هیچ کودکی در اوج عصبانیت نمیتواند منطقی رفتار کند؛ همانطور که هیچ بزرگسالی هم نمیتواند. مغز کودک در هنگام طوفان هیجانی به «دستور» والد واکنش نشان نمیدهد، اما به «ابزارهای آرامسازی» واکنش نشان میدهد.
چند روش بازیگونه:
- نفس لاکپشتی: به کودک یاد بدهید مثل لاکپشت آرام نفس بکشد و آرام بیرون دهد.
- بازی بادکنک: تصور کند شکمش مثل بادکنک پر و خالی میشود.
- کشیدن خطهای آرامبخش: با انگشت روی کف دستش خطهای آرام بکشید.
- کاردستی بطری آرامش: بطری پر از آب و اکلیل درست کنید و به کودک آموزش دهید هنگام عصبانیت بطری را تکان دهد و سپس بطری را روی میز بگذارد و اجازه دهد اکلیل ته نشین شود. نگاه کردن به جریان اکلیل مغز را آرام میکند.
- این تکنیکها در چندین مطالعهٔ عصبروانشناسی باعث کاهش برانگیختگی هیجانی شدهاند.
۵. تمرینهای کوچک همدلی در طول روز
همدلی مهارتی است که باید در موقعیتهای واقعی تمرین شود. چند تمرین ساده:
- وقتی کودک اسباببازیاش را به اشتراک نمیگذارد، تشویقش کنید احساس دوستش را تصور کند.
- هنگام کمک به یک حیوان یا همکلاسی، احساسهای مثبت این رفتار را برجسته کنید.
- وقتی کسی در خانواده ناراحت است، کودک را دعوت کنید پیام محبت یا نقاشی برای او درست کند.
این تمرینها مسیرهای عصبی مرتبط با همدلی را تقویت میکنند.
۶. به کودک فرصت بدهید خودش مسئله را حل کند
گاهی والدین خیلی سریع مداخله میکنند: «باشه عزیزم، من حلش میکنم.» اما کودک باید یاد بگیرد چطور از دل احساسات یک راهحل بسازد. پرسشهایی که به او کمک میکند:
- «الان چه احساسی داری؟»
- «به نظرت چی کمکت میکنه بهتر بشی؟»
- «چطور میتونی مشکل رو حل کنی؟»
این دقیقا همان چیزی است که مهارت «حل مسئله هیجانی» نام دارد.
یاد دادن مدیریت احساسات، همدلی و تنظیم هیجان به کودک کار پیچیدهای نیست، بلکه مجموعهای از رفتارهای کوچک روزانه است: گوشدادن، نامگذاری احساسات، همراهی کردن و فرصت دادن برای تمرین. این مهارتها سرمایهای هستند که کودک را برای تمام سالهای آینده همراهی خواهند کرد: کودکی آرامتر، اجتماعیتر، سازگارتر و تابآورتر.








