به یاد داشته باشید که مهم نیست چالشی که با آن روبرو هستیم، چقدر بزرگ است، ما ناتوان نیستیم، ما انتخابهایی داریم، حتی در سختترین شرایط، ما همیشه دو یا سه گزینه داریم:
گزینه اول: ترک کردن.
گزینه دوم: بمانید و بر اساس ارزشهای خود زندگی کنید: هر کاری که میتوانید انجام دهید، وضعیت را بهبود بخشید، برای دردِ اجتنابناپذیری که همراه آن است فضا ایجاد کنید و با مهربانی خودتان را نگه دارید.
گزینه سوم: بمانید و کارهایی را انجام دهید که یا تفاوتی ایجاد نمیکند یا اوضاع را بدتر میکند.
منبع: کتاب وقتی زندگی ضربه سختی می زند/ راس هریس (۲۰۲۱)
مترجمان: نرگس حسینی نیا و پیمان دوستی (۱۴۰۱)
گزینه اول– ترککردن- همیشه امکانپذیرنیست. برای مثال، اگر در زندان یا اردوگاه پناهجویان هستید، نمیتوانید آنرا ترک کنید. اگر یک بیماری جدی دارید یا یکی از عزیزانتان را از دست دادهاید، نمیتوانید به سادگی آن موقعیت را ترک کنید. هر جا بروید مشکل با شما پیش میرود. اما در برخی مواقع، ترک موقعیت یک گزینه است- در این صورت، آنرا به طور جدی در نظر بگیرید. برای مثال، اگر در یک رابطه مسموم، یک شغل افتضاح، یک محله خشونتبار هستید، این گزینه را در نظر بگیرید: آیا اگر به جای ماندن، آن موقعیت را ترک کنید، زندگیتان غنیتر، کاملتر و معنادارتر میشود؟
حالا اگر نمیتوانید ترک کنید، نمیخواهید ترک کنید، یا ترک را بهترین گزینه نمیدانید، پس به گزینههای دوم و سوم مراجعه کنید. متأسفانه، برای بسیاری از ما، گزینه سوم کاملاً طبیعی است: بمانید و کارهایی را انجام دهید که یا تفاوتی ایجاد نمیکنند یا اوضاع را بدتر میکنند. در موقعیتهای چالشبرانگیز، ما گرفتار افکار و احساسات دشوار میشویم و به الگوهای رفتاری خود- شکننده روی میآوریم که یا ما را گیر میاندازند یا اوضاع را بدتر میکنند. ممکن است به استفاده بیش از حد از مواد مخدر و نوشیدنیهای الکلی، دعوا یا کنارهگیری از عزیزان، ترک بخشهای مهم زندگی یا بسیاری از رفتارهای خودآسیبرسان دیگر روی بیاوریم (من گاهی گرفتار این الگوها شدهام، و مطمئنم شما هم چنین کردهاید).
بنابراین مسیر زندگیِ بهتر، به وضوح در گزینه دوم قرار دارد: بمانید و بر اساس ارزشهای خود زندگی کنید و هر کاری که میتوانید برای بهبود وضعیت انجام دهید. البته، نمیتوانید انتظار داشته باشید که وقتی در موقعیت واقعاً دشوار هستید، احساس خوشبختی کنید. افکار و احساسهای دردناکِ زیادی خواهید داشت. پس، قسمت دوم گزینه دو- برای درد اجتنابناپذیر، فضا ایجاد کنید و خودتان را با مهربانی نگه دارید- بسیار مهم است. به همین دلیل است که ما پیش از این وقت گذاشتیم تا این موضوع را یاد بگیریم که چگونه برای افکار، احساسها و خاطرات دردناک فضا ایجاد کنیم، چگونه تاثیر آنها را کاهش دهیم، چگونه به آنها اجازه دهیم بدون اینکه به ما تشنج وارد کنند، حضور داشته باشند، و چگونه به درد خود با مهربانی واقعی پاسخ دهیم. زندگی نلسون ماندلا نمونهای عالی از فرمول چالش در عمل را نشان میدهد. او به مدت بیست و هفت سال توسط دولت آفریقای جنوبی در زندان بود. چرا؟ زیرا او جرات مبارزه برای آزادی و دموکراسی و مخالفت با آپارتاید، سیاست رسمی حکومت تبعیض نژادی را داشت. اکنون گزینه اولِ فرمول، به وضوح (از گزینهها) خارج شده بود: او نتوانست زندان را ترک کند بنابراین بیشتر، او گزینه دوم را انتخاب کرد. او برای احساسات دردناک خود فضا ایجاد کرد و بر اساس ارزشهای خود زندگی کرد: دفاع از آزادی، برابری و صلح. به عنوان مثال، ماندلا در طول هفده سال اول زندان خود در جزیره روبن[۱]، مجبور به انجام کارهای سخت در معدن آهک شد. اما او شرایط را به نفع خود تبدیل کرد. ماندلا میدانست که آموزش برای برابری و دموکراسی ضروری است، بنابراین جلسات غیرقانونی را در تونلهای معدن ترتیب داد که در آن زندانیان به یکدیگر آموزش و تعلیم میدادند (بعداً این موضوع به عنوان “دانشگاه ماندلا” شناخته شد).
[۱]. Robben