آموزش شناخت و بیان احساسات به کودکان

بیان احساسات برای بسیاری از بزرگسالان هم کار راحتی نیست، چه برسد به کودکان! اما حقیقت این است که توانایی شناسایی و بیان احساسات، یکی از پایه‌های مهم رشد عاطفی و اجتماعی در کودکی است. وقتی کودک بتواند بگوید «ناراحتم چون دوستم به من توجه نکرد»، به‌جای گریه، قشقرق یا پرخاشگری، یعنی گامی مهم در مسیر هوش هیجانی برداشته شده است. در این مطلب، با راهکارهایی ساده و عملی آشنا می‌شوید که به شما کمک می‌کنند محیطی امن، حمایتگر و آموزشی برای کودک‌تان فراهم کنید تا احساساتش را بهتر درک و بیان کند.

نویسنده: دکتر لیندسی کیریکوس

مترجم:پگاه دوستی (دوره ی دکتر تخصصی روانشناسی)

۱. ایجاد محیطی امن و حمایتگر

کودکان برای اینکه بتوانند احساسات خود را بیان کنند، پیش از هر چیز به احساس امنیت نیاز دارند. اگر فضایی پر از قضاوت، تنبیه یا بی‌توجهی حاکم باشد، کودک یاد می‌گیرد احساساتش را پنهان کند یا به شکل‌هایی نامناسب بروز دهد. والدین با گوش دادن فعال، پرهیز از سرزنش و نشان دادن همدلی می‌توانند محیطی بسازند که کودک بداند احساساتش شنیده و درک می‌شوند. یک آغوش باز و جمله‌ای مثل «می‌فهمم که ناراحتی» می‌تواند بیش از هر نصیحتی مؤثر باشد.

۲. نام‌گذاری احساسات

خیلی از کودکان نمی‌دانند که مثلاً تفاوت بین خشم، ناامیدی یا حسادت چیست. وقتی واژه‌ای برای احساس‌شان ندارند، طبیعی است که نتوانند آن را درست بیان کنند. والدین می‌توانند با استفاده از کتاب‌های داستان، کارتون‌ها یا مکالمات روزمره، احساسات را به کودک معرفی کنند: «فکر می‌کنم الان ناراحت شدی چون اسباب‌ بازیت شکست. درسته؟» این کار نه‌تنها شناخت احساسات را بالا می‌برد، بلکه از بروز واکنش‌های هیجانی شدید هم پیشگیری می‌کند.

۳. الگوسازی توسط والدین

کودکان در اولین مرحله از والدین خود یاد می‌گیرند که چگونه با احساسات مواجه شوند. وقتی پدر یا مادری هنگام عصبانیت نفس عمیق می‌کشد و می‌گوید: «الان خیلی عصبانیم، ولی ترجیح می‌دم بعداً درباره‌اش حرف بزنیم»، کودک نه‌تنها یاد می‌گیرد احساساتش را انکار نکند، بلکه نحوه مدیریت آن را نیز به شکل سالم بیاموزد. پس اگر می‌خواهیم فرزندمان به درستی احساساتش را بیان کند، باید خودمان هم تمرین‌کننده این مهارت باشیم.

۴. استفاده از بازی و فعالیت‌های خلاقانه

بازی زبان کودکان است؛ و چه راهی بهتر از استفاده از همین زبان برای آموزش احساسات؟ بازی‌هایی مثل “چرخ احساسات”، نقاشی حالات چهره، ساختن “کلاژ احساسات” از مجله‌ها یا اجرای نمایش‌های کوتاه، راه‌های بسیار خوبی برای درگیر کردن کودک با مفهوم هیجان‌ها هستند. این روش‌ها نه تنها لذت‌بخش‌اند، بلکه کودک را به تفکر درباره احساسات خودش و دیگران وادار می‌کنند.

۵. آموزش جملات «من احساس می‌کنم…»

کودکان معمولاً در هنگام ناراحتی یا عصبانیت، به جای بیان احساسشان، دیگران را مقصر می‌دانند یا فریاد می‌زنند. آموزش استفاده از جملاتی مانند: «من احساس می‌کنم ناراحتم، چون اسباب‌بازی‌م رو بدون اجازه برداشتی»، کمک می‌کند کودک بدون سرزنش یا خشونت، احساسات خود را ابراز کند. این نوع بیان، مهارت بسیار مهمی برای روابط سالم در بزرگسالی نیز خواهد بود.

۶. تأیید و پذیرش احساسات کودک

هیچ احساسی خوب یا بد نیست؛ همه احساسات انسان واقعی و قابل احترام‌اند. وقتی کودک با ترس، خشم یا غم روبرو می‌شود، برخی والدین ناآگاهانه احساس او را کوچک می‌شمارند: «بچه که از تاریکی نمی‌ترسه!» یا «گریه نکن، چیز مهمی نبود.» این جملات باعث می‌شود کودک از ابراز احساسات خود خجالت بکشد یا آن‌ها را سرکوب کند. به جای آن، بگویید: «می‌دونم الان ترسیدی. بیا با هم چراغو روشن کنیم.»

۷. آموزش راهکارهای مدیریت احساسات

بیان احساسات فقط بخشی از مسیر است؛ مدیریت آن‌ها هم مهارتی مهم است که باید آموخته شود. کودک باید بداند که با خشم چه کند، چگونه اضطرابش را کاهش دهد یا وقتی غمگین است، چه رفتاری مناسب‌تر است. تمرین‌هایی مثل تنفس عمیق، شمارش تا ۱۰، استفاده از “جعبه آرامش” (که درونش وسایلی برای آرامش کودک هست مثل توپ ضد استرس، عطر، عکس دل‌خواه) یا حتی تکنیک‌های ساده یوگا، می‌توانند به کودک کمک کنند احساسات شدیدش را کنترل کند.