.

منظور از غرقگی در روان‌شناسی مثبت‌گرا چیست؟

روان‌شناسی مثبت‌نگر از جمله شاخه‌های روان‌شناسی است که عمدتا شروع آن را به مارتین سلیگمن نسبت داده و تمرکز اصلی آن به جای آسیب‌ها و اختلالات بر مواردی نظیر توانمندی‌ها و نقاط قوت است. غرقگی را می‌توان طبق تعریف میهای چیکسنت میهای به از خود بی خود شدن به واسطه عوامل خارجی و حرکت بدون زحمت با جریان انرژی در لحظات اوج خشنودی تعریف کرد.

شاید آن را هنگام نقاشی، بازی ورزشی یا غرق شدن در یک پروژهٔ پیچیده در محل کار تجربه کرده‌اید. شما غرق در کار، پرانرژی و در بهترین فرم خود بودید.

به غرقگی خوش آمدید.

من به عنوان یک درمانگر تروما، در لحظات قدرتمندی که فرد به چالش کشیدن باورهای دیرینه، مقابله با ترس‌ها و فراتر رفتن از منطقه امن خود را آغاز می‌کند، حالت غرقگی را تجربه می‌کنم. در این جلسات، انگار زمان محو می‌شود.
غرقگی وضعیتی پایدار یا به‌راحتی در دسترس نیست، هرچقدر هم آرزو داشته باشیم که چنین باشد. غرقگی به شرایط خاصی نیاز دارد. اغلب به محض اینکه از آن آگاه می‌شویم، از ما دور می‌شود. شاید با درک بیشتر آن، با استفاده از زمینه روانشناسی مثبت، بتوانیم حضورش را تشخیص دهیم و عمداً آن را در زندگی خود فعال کنیم.

غرقگی حالتیست که شما انقدر در یک فعالیت غوطه‌ور می‌شوید که گذر زمان را حس نمی‌کنید، خودآگاهی‌۱تان محو می‌شود و حس عمیقی از هدفمندی و لذت را تجربه می‌کنید. ما اغلب این را به عنوان «تجربه مطلوب» می‌شناسیم.

دقیقاً چه چیزی تجربه‌ی غرقگی را تا این حد قدرتمند و متمایز از تمرکز یا لذت معمولی می‌کند؟ شرایط روانی خاصی وجود دارد که حالت غرقگی را تعریف می‌کند.

امروزه غرقگی به‌عنوان حالتی شناخته می‌شود که شامل هشت ویژگی اصلی است که توضیح می‌دهند چرا تجربهٔ آن تا این اندازه بدون زحمت، انرژی‌بخش و دگرگون‌کننده است(چری، ۲۰۲۵).

ویژگی‌های غرقگی عبارتند از:

۲. تمرکز روی وظیفه‌ی در دست اقدام
تمرکزِ بالا؛ حواس‌پرتی‌ها را از بین می‌برد و عملکرد را افزایش می‌دهد.

۳. از دست دادن خودآگاهی
جایی برای شک به خود یا قضاوت‌های بیرونی وجود ندارد زیرا شما کاملاً در لحظه حال غوطه‌ور شده‌اید.

۴. تغییر حس زمان
زمان ممکن است تندتر یا کندتر سپری شود، که نشان دهنده‌ی درگیرشدن عمیق شماست.

۵. حس کنترل

حتی در موقعیت‌های چالش‌برانگیز، احساس توانمندی و اعتماد به نفس می‌کنید.

۶. تجربه خودانگیخته

خود فعالیت صرف نظر از نتایج بیرونی ذاتا پاداش‌دهنده می‌شود.

۷. تعادل بین چالش و مهارت‌ها

این کار کاملاً با سطح مهارت شما همسو است و در عین حال چالشی را به اندازه کافی برای درگیرشدن بدون ایجاد سردرگمی ارائه می‌دهد.

۸. سهولت و سیالیت ۳اجرا

فعالیت‌ها طبیعی و بدون اجبار به نظر می‌رسند و به طور یکپارچه از یک حرکت به حرکت دیگر منتقل می‌شوند.

غرقگی به طور تصادفی اتفاق نمی‌افتد. برای تقویت این حالت بهینه، باید چندین پیش‌شرط فراهم شود (مرکز غرقگی، ۲۰۲۳):

۱. تعادل چالش-مهارت

این کار باید به اندازه کافی چالش برانگیز باشد تا مهارت‌های شما را درگیر کند، بدون اینکه شما را تحت فشار قرار دهد.

۲. اهداف شفاف

دانستن اینکه برای چه چیزی تلاش می‌کنید، به شما تمرکز و جهت می‌بخشد.

۳. بازخورد فوری

بازخوردِ آنی امکان اصلاح را فراهم می‌کند و شما را درگیر نگه می‌دارد.

۴. نیت خودانگیخته

این فعالیت باید به خودی خود پاداش دهنده باشد و انگیزه ذاتی را پرورش دهد.

۵. حس کنترل

احساس کنترل داشتن بر اعمالتان به حفظ غرقگی کمک می‌کند.

۶. محیط مساعد

یک محیط حمایتی و بدون حواس‌پرتی، توانایی شما را برای تمرکز افزایش می‌دهد.

۷. همسویی با ارزش‌ها و علایق شخصی

پرداختن به فعالیت‌هایی که با ارزش‌های بنیادین شما هم‌خوان است، درگیری و مشارکت عمیق‌تری را پرورش می‌دهد.

۸. قوانین و ساختار شفاف

پارامترهای مشخص، چارچوبی برای غوطه‌ورشدن فراهم می‌کنند.

۹.خودمختاری

آزادی در اتخاذ تصمیمات و شکل دادن به تجربه‌تان ضروری می‌باشد.

غرقگی ما را به لحظاتی دعوت می‌کند که در آن‌ها چالش با توانایی روبرو می‌شود و حضور جایگزین حواس‌پرتی می‌شود. درک اینکه غرقگی چیست، چه حسی دارد و چه شرایطی آن را پدید می‌آورد، به ما این امکان را می‌دهد که آگاهانه فرصت‌های بیشتری را برای این حالت بهینه در زندگی روزمره خود ایجاد کنیم.

وقتی تعادل مناسبی بین چالش و مهارت وجود داشته باشد، غرقگی می‌تواند تقریباً در هر فعالیتی پدیدار شود.

هنرمندان اغلب توصیف می‌کنند که هنگام نقاشی، آهنگ‌سازی یا نوشتن، کاملاً حس زمان را از دست می‌دهند؛ فعالیت‌هایی خلاقانه که نیاز به غوطه‌وری کامل و دریافت بازخود به صورت پیوسته دارند.

ورزشکاران اغلب در لحظاتی که درگیر فعالیت‌های بدنی شدید هستند، مانند صخره‌نوردی، دویدن در مسافت‌های طولانی یا موج‌سواری، که توجه آنها به کار و محیطشان معطوف می‌شود، به حالت‌های غرقگی دست می‌یابند.

در محیط‌های حرفه‌ای، غرقگی می‌تواند هنگام حل مسائل پیچیده، الهام‌گرفتن از کار، یا در حین یک ارائه اثرگذار پدید بیاید. برای من، درگیر شدن در کار معنادار با مراجعان، توانایی‌هایم را به‌اندازه‌ای گسترش می‌دهد که الهام‌بخش رشد باشد بدون آن‌که احساس سردرگمی ایجاد کند.

حتی سرگرمی‌ها و بازی‌ها، از باغبانی و آشپزی گرفته تا شطرنج و بازی‌های ویدیویی، می‌توانند وقتی چالش‌های ساختارمند ارائه می‌کنند که توجه را کاملاً درگیر کرده و هدف‌های روشنی دارند، غرقگی را برانگیزند.

چه چیزی همه این فعالیت‌های گوناگون غرقگی را به هم پیوند می‌دهد؟ توانایی آن‌ها در درگیرکردن کاملِ ماست، به‌گونه‌ای که پچ‌پچ درونی‌۴مان را ساکت می‌کند، به تمرکز آسان کمک می‌کند و ما را به «حضورِ کامل» فرامی‌خواند.

غرقگی از تعادل پویا بین چالش ادراک‌شده و مهارت شخصی ناشی می‌شود.

ترکیبات مختلف مهارت و چالش، حالات روانی متمایزی ایجاد می‌کنند (گلد و سیورسیاری، ۲۰۲۰):

وقتی هر دو پایین باشند، فرد معمولاً احساس بی‌تفاوتی می‌کند.

وقتی مهارت‌ها بالا هستند اما چالش حداقلی است، احساس ملال و دل‌زدگی پدید می‌آید.

وقتی چالش از توانایی ادراک‌شده فراتر برود، احتمالاً اضطراب ایجاد می‌شود.

جادوی غرقگی زمانی رخ می‌دهد که هم مهارت و هم چالش در سطح بالایی باشند. این حالتی است که در آن افراد تا مرز توانایی‌هایشان کشیده می‌شوند اما دچار احساس دستپاچگی نمی‌شوند. این کانال غرقگی، نقطه بهینه درگیرشدن را نشان می‌دهد، جایی که تجربه ذاتاً پاداش‌دهنده می‌شود (چیکسنت میهای۶، ۱۹۹۰).

پژوهش‌های بعدی از این مدل حمایت کرده‌اند و تأکید می‌کنند که ادراک هر دو عامل شایستگی و فرصت رشد برای ورود به غرقگی و حفظ آن ضروری است (انگسر و شیپه-تیسکا۷، ۲۰۱۲).

با درک این تعادل، متخصصان و افراد علاقه‌مند می‌توانند آگاهانه‌تر محیط‌هایی را ایجاد کنند که از عملکرد بهینه پشتیبانی می‌کنند.

ما می‌دانیم که رضایت‌بخش‌ترین لحظات زندگی زمانی اتفاق می‌افتند که کاملاً در یک فعالیت چالش‌برانگیز اما ارزشمند غوطه‌ور شده‌ایم (چیکسنت میهای و ناکامورا، ۲۰۱۰). همچنین می‌دانیم که غرقگی، حالتی از مجذوب شدن عمیق را فراهم می‌کند که در آن زمان ناپدید می‌شود، خودآگاهی از میان می‌رود و تلاش بدون‌زحمت۸ به نظر می‌رسد.

اما آیا ما می‌توانیم غرقگی را از منظر عصب‌زیست‌شناختی۹ اندازه‌گیری نماییم؟

عصب‌زیست‌شناسیِ۱۰ غرقگی

علوم اعصاب مدرن روشن کرده است که چرا غرقگی تا این حد غوطه‌ورکننده۱۱ و پاداش‌دهنده به نظر می‌رسد.غرقگی صرفاً یک تجربهٔ ذهنی نیست، بلکه بر تغییرات عصبیِ متمایزی استوار است که عملکرد، خلاقیت و بهزیستیِ هیجانی را ارتقا می‌دهند (هریس۱۲ و همکاران، ۲۰۱۷؛ اولریش ۱۳و همکاران، ۲۰۱۶).
یکی از کشفیات کلیدی، پدیده «کاهش موقتی فعالیت پیش‌پیشانی» است که گمان می‌رود مسئول ساکت‌کردن منتقد درونی و بخش‌هایی از مغز باشد که معمولاً خودآگاهی و سنجش‌گری را تنظیم می‌کنند (دیترینگ۱۴، ۲۰۰۴).
هم‌زمان، «شبکهٔ حالت پیش‌فرض» (که وقتی ذهن‌مان سرگردان است یا حول خود۱۵ سیر می‌کند، فعال می‌شود) توان خود را کاهش می‌دهد و ماندن در حالت غرق‌شدگی کامل در وظیفه را آسان‌تر می‌کند (اولریش و همکاران، ۲۰۱۶).

در همین حال، فعالیت «شبکهٔ برجستگی» ـ فیلتر درونی مغز برای اولویت‌بندی توجه ـ شدت می‌گیرد و به ما کمک می‌کند روی مهم‌ترین جنبه‌های لحظه تمرکز کنیم (هریس و همکاران، ۲۰۱۷).

فراتر از این تغییرات مغزی، غرقگی ترکیبی نیرومند از مواد شیمیایی عصبیِ لذت‌آفرین را آزاد می‌کند که به ماندن ما در این وضعیت کمک می‌کنند (فان در لیندن ۱۶و همکاران، ۲۰۲۱).

  • دوپامین انگیزه را افزایش می‌دهد و حس لذت‌بخش پاداش را برای درگیر ماندن در کار به ما می‌دهد.
  • نوراپی نفرین تمرکز ما را افزایش می‌دهد و هوشیاری را بالا می‌برد و به ما کمک می‌کند تا سریع پاسخ دهیم و بهترین عملکرد را داشته باشیم.
  • اندورفین‌ها نوعی سرخوشی طبیعی ایجاد می‌کنند که ناراحتی را کاهش داده و اغلب به تجربه‌ها کیفیتی سرمست‌کننده۱۷ می‌بخشند.
  • آناندامید۱۸، یک انتقال‌دهندهٔ عصبی مرتبط با خلاقیت و تفکر جانبی، درهایی به‌سوی بینش‌های تازه و حل مسئله می‌گشاید.

روی هم رفته، این تغییرات مغز و بدن توضیح می‌دهند که چرا «غرقگی» اینقدر حس خوبی دارد و چرا ما اغلب بهترین و معنادارترین کارهایمان را وقتی در آن هستیم انجام می‌دهیم.

حجم فزاینده‌ای از پژوهش‌ها تأیید می‌کنند که غرقگی پیامدهای عمیقی برای عملکرد، یادگیری، بهزیستی ذهنی (انتزاعی)۱۹ و حتی پیوند ما با جهان پیرامون‌مان دارد.

در حوزه‌های با عملکرد بالا مانند ورزش، ورزشکارانی که در حالت غرقگی هستند، زمان واکنش سریع‌تر، استقامت بیشتر و سطوح بالاتری از تمرکز را نشان می‌دهند که منجر به نتایج اوج عملکرد می‌شود (هریس و همکاران، ۲۰۲۱؛ سوان۲۰ و همکاران، ۲۰۱۲). در محیط کار، غرقگی به شدت با افزایش بهره‌وری، خلاقیت و رضایت کلی شغلی مرتبط است (انگسر و اسچیپه-تیسکا۲۱، ۲۰۱۲).

در محیط‌های آموزشی، نشان داده شده است که غرقگی به درگیری عمیق‌تر دانش‌آموزان و دانش‌جویان و ماندگاری بیشتر آموخته‌ها کمک می‌کند. وقتی دانش‌آموزان در حین فعالیت‌های یادگیری غرقگی را تجربه می‌کنند، احتمال بیشتری دارد که باانگیزه بمانند، در برابر دشواری‌ها تاب‌آوری نشان دهند و مهارت‌های تازه را به‌خوبی فرا بگیرند (هوت۲۲ و همکاران، ۲۰۱۶).

با این حال، مزایای غرقگی به موقعیت‌های مرتبط با عملکرد و دستاورد محدود نمی‌شود.

غرقگی همچنین روح ما را مترقی‌تر و متعالی‌تر می‌کند. تحقیقات روانشناسی همواره نشان داده‌اند افرادی که مرتباً غرقگی را تجربه می‌کنند، شادی بیشتر، عزت نفس بالاتر و رضایت از زندگی بیشتری را گزارش می‌دهند (چیکسنتمیهای و ناکامورا، ۲۰۱۰). مگر هدف چیزی جز این است؟

ماهیت غوطه‌ورکننده‌ی «غرقگی» به افراد حس هدفمندی داده و به کاهش استرس و ارتقای بهزیستی هیجانی کمک می‌کند.

یافته‌های اخیر نشان می‌دهد که غرقگی غالباً زمانی تقویت می‌شود که فعالیت در محیط‌هایی انجام شود که برای فرد معنای شخصی دارند؛ مانند طبیعت، فضاهای خلاقانه یا مکان‌های مهم فرهنگی. استیل و براون۲۳ (۲۰۲۰) معتقدند که غرقگی می‌تواند پیوند ما را با محیط‌های فیزیکی و هیجانی‌ای که در آن‌ها زندگی و عمل می‌کنیم تقویت کند.

رابطهٔ میان غرقگی و شادی، رابطه‌ای درهم‌تنیده است. در حالی که شادی اغلب از ابراز هیجان‌ها و عمل آگاهانه سرچشمه می‌گیرد، غرقگی از تمرکز عمیق و غوطه‌ورشدن در فعالیت‌های معنادار برمی‌آید. این دو در کنار هم، مسیری ساختاریافته به‌سوی احساس رضایت و تحقق ۲۴فراهم می‌کنند. آیا همه چیز همین نیست؟

هفت مزیت کلیدی برای غرقگی وجود دارد که به شادی بیشتر و رضایت بالاتر از زندگی کمک می‌کند (در جستجوی شادی، ۲۰۲۴).

درگیر شدن در وضعیت‌های غرقگی به ما کمک می‌کند تا اهدافی را شناسایی کنیم که الهام‌بخش خلاقیت و رشد شخصی هستند.

داشتن اهداف مشخص، چه در کار، چه در سرگرمی‌ها و چه در توسعه شخصی، انگیزه را تقویت می‌کند و حسی از هدفمندی را به وجود می‌آورد که هر دو برای شادی ضروری هستند.

از آنجا که غرقگی بر ساختار و هدف‌های روشن استوار است، ما را ترغیب می‌کند برای انجام کارها رویکردی راهبردی را پرورش دهیم. این توانایی خُرد کردن وظایف بزرگ به گام‌های قابل‌مدیریت، پیشرفت، اعتمادبه‌نفس و حس دستاورد را تقویت می‌کند.

ویژگیِ متمایزکننده غرقگی، غوطه‌ورشدن کامل در لحظهٔ اکنون است. حواس‌پرتی‌ها محو می‌شوند و ما عمیقاً در فعالیت خود درگیر می‌شویم.

این حالت تمرکز فزون‌یافته استرس و اضطراب را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود آسان‌تر بتوانیم در خود فرایند، و نه فقط در نتیجه، شادی را بیابیم.

شیوه‌ای که با خودمان حرف می‌زنیم، نقشی اساسی در حفظ هم غرقگی و هم شادی ایفا می‌کند. غرقگی به‌طور طبیعی نوعی گفت‌وگوی درونی مثبت را تشویق می‌کند که توانایی ما را برای متعهد ماندن، غلبه بر موانع و عبور از پس‌رفت‌ها تقویت می‌کند. به‌جای آن‌که زیر بار تردید به خود یا داوری‌های بیرونی خم شویم، غرقگی به ما اجازه می‌دهد به غریزهٔ خود اعتماد کنیم و احساس کنیم کنترل بیشتری بر اعمال‌مان داریم.

هرچه بیشتر غرقگی را تجربه کنیم، آن الگوهای درگیرشدنی که به موفقیت منجر می‌شوند را بیشتر در خودمان پرورش می‌دهیم. با تبدیل‌کردن غرقگی به بخش منظمی از زندگی روزمره، عادت‌هایی می‌سازیم که انضباط، خلاقیت و تاب‌آوری را تقویت می‌کنند.

در حالی که غرقگی تجربه‌ای انرژی‌بخش است، استراحت و بازتوانی به همان اندازه برای حفظ شادی اهمیت دارند. استراحت‌کردن، مدیتیشن و اختصاص‌دادن زمان برای خودبازنگری، وضوح ذهنی و تعادل هیجانی فراهم می‌کنند. با کنار رفتن دوره‌ای و بازاندیشی، می‌توانیم توانایی ورود دوباره به غرقگی را با انرژی و تمرکز تجدیدشده افزایش دهیم.

غرقگی، حس تحقق و رضایت عمیقی را در نه تنها در مقصد، بلکه در طول مسیر ایجاد می‌کند. به ما کمک می‌کند تا پیروزی‌های کوچک را در طول مسیر جشن بگیریم. وقتی لحظه حال را در آغوش می‌گیرید و پیشرفت خود را تصدیق می‌کنید، ممکن است شاهد افزایش قدردانی، انگیزه و رضایت کلی از زندگی باشید.

غرقگی در هر دو حوزهٔ ورزش و هنر با ارتقای عملکرد، توسعهٔ مهارت و درگیر شدن عمیق، نقش چشمگیری ایفا می‌کند.

اگر ورزشکار هستید، ممکن است متوجه شده باشید که در حالت غرقگی، محدودیت‌ها را کنار می‌زنید و تکنیک‌های جدید را با سهولت بیشتری یاد می‌گیرید (جکسون و کیمیسیک۲۵، ۲۰۰۸).

به‌همین‌گونه، غرقگی به‌طور عمیقی در ابراز هنری تنیده شده است. اگر نقاش، مجسمه‌ساز، نویسنده، موسیقی‌دان یا به هر نحوی خالق چیزی باشید، می‌دانید که غرق شدن در هنرتان چه حسی دارد. هنرمندان اغلب وارد حالتی از تمرکز بدون زحمت و لذت عمیق می‌شوند که به آن‌ها اجازه می‌دهد کارشان هم شهودی و هم بسیار رسا باشد(کامرون۲۶، ۱۹۹۲).

بنابراین، در هر دو رشته، می‌توانیم ببینیم که غرقگی، تمرکز بیشتر، انگیزه ذاتی و ارتباط عمیق با فعالیت را تقویت می‌کند.

رابطه بین مایندفولنس، مدیتیشن و غرقگی پیچیده است.

شوت و مالوف۲۹ (۲۰۲۳) گزارش می‌دهند که مایندفولنس می‌تواند بسته به نحوه تجربه آن، غرقگی را تقویت یا مختل کند. گاهی اوقات، مایندفولنس ممکن است با افزایش خودآگاهی۳۰ و منحرف کردن توجه از غوطه‌وری کامل در یک فعالیت، جریان را مختل کند. در مواقع دیگر، مایندفولنس می‌تواند با کاهش اضطراب عملکرد و افکار مزاحم، جریان را تقویت کند و باعث شود که راحت‌تر درگیر بمانید.

یک فراتحلیل نشان داده است که نگرش مایندفول(توجه‌آگاهانه) بلندمدت می‌تواند تأثیر مثبت نیرومندتری بر غرقگی داشته باشد تا مایندفولنس لحظه‌ای (شوت و مالوف، ۲۰۲۳). برای مثال، مایندفولنس و مدیتیشن ممکن است با ایجاد تمرکز، تنظیم هیجانی و کاهش خودقضاوت‌گری، به تقویت حالت غرقگی کمک کنند.

شکوفایی در حوزه‌های مختلف زندگی مانند معنویت، کار، خانواده، سلامت و اجتماع برای بهزیستی عمومی ضروری است. غرقگی نقش منحصر به فردی در ارتقاء هر یک از این حوزه‌های کلیدی زندگی ایفا می‌کند (فندرویل۳۱، ۲۰۱۷).

در حوزه معنوی، غرقگی، حضور و درون‌نگری را عمیق‌تر می‌کند و با نگه‌داشتن ما در لحظه حال، اعمالی مانند مراقبه، دعا یا تفکر را غنی‌تر می‌سازد. در محل کار، غرقگی وظایف روزانه را به منابعی از معنا تبدیل می‌کند. از طریق انگیزه ذاتی، بهره‌وری، خلاقیت و رضایت شغلی را افزایش می‌دهد.

در خانواده‌ها، تجربیات مشترک «غرقگی» می‌تواند مانند گفتگوهای معنادار، وظایف مشارکتی یا بازی باشد. این تجربیات در یک خانواده، پیوندها را تقویت کرده و ارتباط عاطفی را پرورش می‌دهد. «غرقگی» همچنین با لذت‌بخش‌تر و جذاب‌تر کردن فعالیت‌های بدنی و روال‌های مراقبت از خود، از اهداف مرتبط با سلامت پشتیبانی می‌کند.

یکی از اجزای بزرگ غرقگیِ مرتبط با سلامت این است که اهداف سلامتی که زمانی دشوار بودند، مانند دویدن یا تهیه غذا، آسان‌تر می‌شوند. در جامعه، غرقگی، مشارکت و هدفمندی را در تلاش‌های اجتماعی یا داوطلبانه افزایش می‌دهد و حس تعلق و مشارکت را تقویت می‌کند.

در همهٔ حوزه‌ها، غرقگی هم به‌عنوان کاتالیزوری برای درگیر شدن فعال و هم به‌عنوان مسیری به‌سوی احساس تحقق عمیق‌تر عمل می‌کند (وندر‌ویل، ۲۰۱۷).

نظریه غرقگی بدون محدودیت نیست. یکی از انتقاداتی که بیشتر به آن اشاره می‌شود این است که تحقیقات غرقگی اغلب به داده‌های خودگزارش‌شده متکی است که می‌تواند مستعد سوگیری باشد و عینیت یافته‌ها را محدود کند (هریس و همکاران، ۲۰۲۱؛ دانشگاه نیوکاسل۳۲، ۲۰۲۵).

علاوه بر این، این نظریه تمایل دارد نقش ویژگی‌های شخصیتی فردی و انگیزه ذاتی را که هر دو نقش مهمی در دسترسی افراد به غرقگی و چگونگی آن دارند، کمتر از حد لازم مورد توجه قرار دهد.

چالش دیگر، فقدان راهبردهای تعریف‌شده و متناسب با شرایط برای القای قابل اعتماد غرقگی است. مشاوران می‌توانند از راهبردها و تکنیک‌هایی که مستقیماً غرقگی را در مراجعین تقویت می‌کنند، بهره ببرند. این فنون برای معلمانی که مسئول هدایت یک کلاس درس هستند نیز سودمند خواهد بود. با این حال، این حوزه، حوزه‌ای است که کمتر مورد بررسی پژوهشی قرار گرفته است.

در نهایت، محققان همچنان با القای تجربی جریان در محیط‌های کنترل‌شده دست و پنجه نرم می‌کنند، که تلاش‌ها برای نتیجه‌گیری قطعی در مورد تأثیر علّی آن بر عملکرد را پیچیده می‌کند. این محدودیت‌ها به نیاز به پالایش بیشتر نظریه و مطالعات بیشتر در آینده اشاره دارد.

در نهایت، پژوهشگران همچنان با این مسئله دست‌وپنجه نرم می‌کنند که چگونه غرقگی را به‌طور آزمایشی و در محیط‌های کنترل‌شده برانگیزند؛ موضوعی که تلاش‌ها برای رسیدن به نتیجه‌گیری‌های قطعی دربارهٔ تأثیر علّی آن بر عملکرد را پیچیده می‌کند. این محدودیت‌ها نشان می‌دهند که ما به پالایش بیشتر نظریه و انجام مطالعات بیشتر در آینده نیاز داریم.

گرچه ممکن است دشوار به‌نظر برسد، درک شرایطی که غرقگی را پرورش می‌دهند می‌تواند به شما کمک کند روزانه تجربه‌های غوطه‌ورکننده بیشتری را داشته‌باشید.

چگونه می‌توانید به مراجعین خود کمک کنید تا بفهمند غرقگی چیست و آن را در روتین‌هایشان شناسایی یا ایجاد کنند؟ با کاوش در چالش‌های جذابی که محدودیت‌های آنها را کنار می‌زند و حواس‌پرتی‌های غیرضروری را از بین می‌برد، شروع کنید و آنها را تشویق کنید تا فعالیت‌هایی را دنبال کنند که با علایق اصلی آنها همخوانی دارد.

با انجام این کار، آنها عملکرد خود را ارتقاء داده و زندگی غنی‌تر و معنادارتری را تجربه خواهند کرد.

امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید.

فهرست منابع

  1. Cameron, J. (1992). The artist’s way: A spiritual path to higher creativity. TarcherPerigee.
  2. Cherry, K. (2025, January 29). How to achieve a flow state: Tips for getting “in the zone.” Verywell Mind. Retrieved February 9, 2025, from https://www.verywellmind.com/what-is-flow-2794768
  3. Csikszentmihalyi, M., & Nakamura, J. (2010). Effortless attention in everyday life: A systematic phenomenology of “flow.” In B. Bruya (Ed.), Effortless attention: A new perspective in the cognitive science of attention and action (pp. 179–۱۹۰). MIT Press.
  4. Csikszentmihalyi, M. (1990). Flow: The psychology of optimal experience. Harper & Row.
  5. Dietrich, A. (2004). Neurocognitive mechanisms underlying the experience of flow. Consciousness and Cognition, 13(۴), ۷۴۶–۷۶۱. https://doi.org/10.1016/j.concog.2004.07.002
  6. Engeser, S., & Schiepe-Tiska, A. (2012). Historical lines and an overview of current research on flow. In S. Engeser (Ed.), Advances in flow research (pp. 1–۲۲). Springer.
  7. Flow Centre. (2023). ۹ Dimensions to flow. Flow Centre. Retrieved February 9, 2025 from https://www.flowcentre.org/9-dimensions-to-flow
  8. Gold, J., & Ciorciari, J. (2020). A review on the role of the neuroscience of flow states in the modern world. Behavioral Sciences, 10(۹), ۱۳۷. https://doi.org/10.3390/bs10090137
  9. Harris, D. J., Vine, S. J., & Wilson, M. R. (2017). Neurocognitive mechanisms of the flow state. Progress in Brain Research, 234, ۲۲۱–۲۴۳. https://doi.org/10.1016/bs.pbr.2017.06.012
  10. Harris, D. J., Allen, K. L., Vine, S. J., & Wilson, M. R. (2021). A systematic review and meta-analysis of the relationship between flow states and performance. International Review of Sport and Exercise Psychology, 16(۱), ۶۹۳–۷۲۱. https://doi.org/10.1080/1750984X.2021.1929402
  11. Heutte, J., Fenouillet, F., Martin-Krumm, C., Boniwell, I., & Csikszentmihalyi, M. (2016). Validation of a French version of the flow short scale (FSS) and the dispositional flow scale-2 (DFS-2). European Review of Applied Psychology, 66(۶), ۲۶۷–۲۷۴.
  12. Jackson, S. A., & Kimiecik, J. C. (2008). The flow perspective of optimal experience in sport and physical activity. In T. S. Horn (Ed.), Advances in sport psychology (pp. 377–۳۹۹). Human Kinetics.
  13. Newcastle University. (2025). Flow theory. Newcastle University Open Educational Resources. Retrieved February 9, 2025, from https://open.ncl.ac.uk/academic-theories/8/flow-theory/
  14. Pursuit of Happiness. (2024). Getting in the flow. Pursuit of Happiness. Retrieved February 9, 2025, from https://www.pursuit-of-happiness.org/science-of-happiness/getting-in-the-flow/
  15. Schutte, N. S., & Malouff, J. M. (2023). The connection between mindfulness and flow: A meta-analysis. Personality and Individual Differences, 200https://doi.org/10.1016/j.paid.2022.111871
  16. Steele, C. J., & Brown, S. (2020). Music training and brain function. Frontiers in Psychology, 11, ۴۴۸.
  17. Swann, C., Keegan, R. J., Piggott, D., & Crust, L. (2012). A systematic review of the experience, occurrence, and controllability of flow states in elite sport. Psychology of Sport and Exercise, 13(۶), ۸۰۷–۸۱۹. https://doi.org/10.1016/j.psychsport.2012.05.006
  18. Ulrich, S., Keller, J., & Grön, G. (2016). Neural signatures of experimentally induced flow experiences identified in a typical fMRI block design with BOLD imaging. Social Cognitive and Affective Neuroscience, 11(۳), ۴۹۶–۵۰۷. https://doi.org/10.1093/scan/nsv133
  19. van der Linden, D., Tops, M., & Bakker, A. B. (2021). The neuroscience of the flow state: Involvement of the locus coeruleus-norepinephrine system. Frontiers in Psychology, 12, Article 645498. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2021.645498
  20. VanderWeele, T. J. (2017). On the promotion of human flourishing. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 114(۳۱), ۸۱۴۸–۸۱۵۶. https://doi.org/10.1073/pnas.1702996114
  1. self-consciousness ↩︎
  2. self ↩︎
  3. روان بودن ↩︎
  4. inner chatter ↩︎
  5. the flowchart ↩︎
  6. Csikszentmihalyi ↩︎
  7. Engeser & Schiepe-Tiska ↩︎
  8. effortless ↩︎
  9. neurobiologically ↩︎
  10. Neurobiology ↩︎
  11. immersive ↩︎
  12. Harris ↩︎
  13. Ulrich  ↩︎
  14. Dietrich ↩︎
  15. ego ↩︎
  16. van der Linden ↩︎
  17. euphoric ↩︎
  18. Anandamide ↩︎
  19. به این موضوع اشاره دارد که بهزیستی موضوعی انتزاعی بوده و برای هر فرد می‌تواند تعریف متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشد. ↩︎
  20. Swann ↩︎
  21. Engeser & Schiepe-Tiska ↩︎
  22. Heutte ↩︎
  23. Steele and Brown ↩︎
  24. fulfilment ↩︎
  25. Jackson & Kimiecik ↩︎
  26. Cameron ↩︎
  27. واژه mindfulness در فارسی غالبا به ذهن‌آگاهی یا توجه‌آگاهی ترجمه می‌شود اما به دلیل این که هیچ یک معادل خیلی دقیقی برای این واژه محسوب نمی‌شوند، از خود کلمه «مایندفولنس» در متن استفاده شده است. ↩︎
  28. به «مراقبه» هم ترجمه می‌شود ↩︎
  29. Schutte and Malouff ↩︎
  30. self – awareness ↩︎
  31. VanderWeele ↩︎
  32.  Newcastle University ↩︎