.

نحوه گفت‌وگو با کودک در شرایط سخت (جنگ، مرگ عزیزان، طلاق، بیماری)

کودکان هم مانند بزرگسالان رویدادهای دشوار زندگی را تجربه می‌کنند، اما درک و بیان احساسات برایشان آسان نیست. وقتی خانواده با بحران‌هایی مانند جنگ، مرگ یکی از عزیزان، طلاق یا بیماری جدی روبه‌رو می‌شود، شیوه‌ای که والدین با کودک صحبت می‌کنند، تأثیر عمیقی بر احساس امنیت، اعتماد و سلامت روان او دارد.

در چنین شرایطی، هدف اصلی گفت‌وگو با کودک این است که واقعیت را به زبانی قابل فهم و امن منتقل کنیم تا او بتواند احساساتش را بشناسد و پردازش کند، نه اینکه دچار ترس، گناه یا سردرگمی شود.

تدوین و گردآوری : دنیا نهضت – روانشناس

اصول گفت‌وگوی سالم با کودک در شرایط سخت

۱. صداقت همراه با مهربانی

پنهان‌کردن حقیقت معمولاً کودک را بیشتر گیج و مضطرب می‌کند. او نشانه‌های ناراحتی والدین را حس می‌کند و اگر توضیحی نشنود، ذهنش با خیال‌پردازی پر می‌شود. بهتر است واقعیت را متناسب با سن کودک و با زبانی ساده بیان کنید. مثال:

  • برای کودک ۴ ساله: «بابابزرگ مریض بود و بدنش دیگه کار نمی‌کنه. ما دلمون براش تنگ میشه.»
  • برای کودک ۸ ساله: «ما قراره جدا زندگی کنیم، اما هر دو تو رو خیلی دوست داریم و کنارت خواهیم بود.»

صداقت بدون خشونت کلامی، پایه اعتماد کودک است.

۲. گوش دادن فعال

کودک باید احساس کند که حرف‌هایش جدی گرفته می‌شود. وقتی سؤال می‌پرسد یا ناراحت است، سریع پاسخ ندهید یا انکار نکنید. فقط گوش دهید، تماس چشمی برقرار کنید و احساسش را بازتاب دهید: «می‌فهمم که ناراحتی چون دلت برایش تنگ شده.» گاهی کودک بیش از پاسخ، فقط حضور امن والدین را نیاز دارد.

۳. استفاده از زبان قابل فهم

کودکان مفاهیمی مثل «مرگ»، «جنگ» یا «طلاق» را مانند بزرگسالان درک نمی‌کنند.

  • برای خردسالان، توضیح‌های ملموس و کوتاه بدهید.
  • از اصطلاحات مبهم مثل «رفت سفر» یا «خوابیده» برای مرگ استفاده نکنید، چون باعث ترس از خواب یا جدایی می‌شود.
  • برای کودکان بزرگ‌تر، می‌توان از گفت‌وگوهای باز و پرسش‌محور استفاده کرد: «می‌خوای بدونی چرا باید به بیمارستان بریم؟»

۴. بیان احساسات خودتان

کودک باید بداند غم و ترس احساسات طبیعی هستند. اگر والدین به طور کنترل‌شده احساساتشان را نشان دهند، کودک می‌آموزد ابراز هیجان نشانه ضعف نیست. این رفتار به کودک آموزش می‌دهد که می‌تواند احساساتش را با دیگران در میان بگذارد.

۵. حفظ روال زندگی

در شرایط بحران، کودکان به ثبات و پیش‌بینی‌پذیری نیاز دارند. ادامه فعالیت‌های روزمره (مثل مدرسه، بازی و خواب منظم) احساس امنیت را بازمی‌گرداند. اگر تغییر بزرگی در راه است (مثلاً نقل‌مکان یا بستری شدن والد)، قبل از آن کودک را آماده کنید و برنامه جدید را برایش توضیح دهید.

۶. پاسخ به پرسش‌های تکراری

کودک ممکن است بارها درباره یک موضوع سؤال بپرسد؛ این نشانه نگرانی اوست، نه بی‌توجهی. هر بار با آرامش پاسخ دهید. ثبات در پاسخ‌ها باعث آرامش ذهنی او می‌شود.

۷. تشویق به بیان احساسات از راه بازی و نقاشی

کودکان اغلب احساساتشان را از طریق بازی، نقاشی یا داستان‌سازی بیان می‌کنند.
اگر درباره موضوع سختی صحبت نمی‌کنند، از آن‌ها بخواهید نقاشی بکشند یا داستانی بسازند. این فعالیت‌ها دریچه‌ای برای گفت‌وگو باز می‌کند.

چه زمانی باید از درمانگر کمک گرفت؟

اگر کودک برای مدت طولانی دچار علائمی مانند بی‌خوابی، کابوس، کناره‌گیری، اضطراب شدید، پرخاشگری یا سکوت طولانی شد، بهتر است با روانشناس کودک مشورت کنید. مداخله زودهنگام از تثبیت آسیب روانی جلوگیری می‌کند.

گفت‌وگو با کودک در شرایط سخت، نیاز به صداقت، گوش دادن، همدلی و ثبات دارد. پنهان‌کاری یا گفتن حقیقت به شکل خشک، تنها اضطراب او را بیشتر می‌کند. وقتی کودک احساس کند والدینش صادق و در عین حال مهربان هستند، در دل بحران هم احساس امنیت می‌کند. در نهایت، هدف از گفت‌وگو این نیست که کودک را از غم دور کنیم، بلکه اینکه در عبور از غم، کنارش باشیم.