بسیاری از کودکان گاهی جملاتی مثل «من نمیتونم»، «من خوب نیستم» یا «خیلی ضعیفم» به زبان میآورند. این جملات به معنی بیارزش بودن کودک نیست، بلکه نشاندهندهی خودارزیابی پایین یا اعتمادبهنفس ضعیف است. اگر والدین به درستی به این افکار پاسخ ندهند، ممکن است کودک ذهنیت ثابتی (fixed mindset) پیدا کند و باور کند تواناییهایش تغییر نمیکنند.
خبر خوب این است که والدین میتوانند با روشهای علمی و عملی به کودک کمک کنند تا گفتوگوی درونی منفی خود را به گفتوگوی مثبت و سازنده تبدیل کند.

نویسنده: کاترین مارتینلی
مترجم: پگاه دوستی ( دوره ی دکتری تخصصی روانشناسی)
چرا فقط تعریف کردن از کودک کافی نیست؟
بسیاری از والدین تصور میکنند که با استفاده از جملاتی مثل «تو بهترین هستی!» یا «خیلی باهوشی!» میتوانند اعتمادبهنفس کودک خود را افزایش دهند. اما تحقیقات نشان میدهند که تعریفهای اغراقآمیز و بیمورد ممکن است باعث ایجاد فشار در کودک و دور شدن او از واقعیت شود. در عوض، تمرکز بر تلاش، پیشرفت و تجربیات کودک تاثیرات مثبتتری خواهد داشت.
نکات کلیدی:
- تعریفهای اغراقآمیز فشار ایجاد میکنند: وقتی کودک دائماً تعریفهای بزرگ از ویژگیهای ذاتی خود دریافت میکند، احساس مسئولیت برای حفظ این تصویر عالی پیدا میکند که میتواند منجر به اضطراب و ترس از شکست شود.
- ایجاد ذهنیت رشد (Growth Mindset): وقتی کودک بهجای تعریف برای ویژگیهای ثابت، تشویق به تلاش میشود، ذهنیت رشد پیدا میکند و باور دارد که با تمرین و کوشش میتواند مهارتهای خود را بهبود بخشد.
- تعریف فرآیند، نه نتیجه: تعریفهایی که به فرآیند و تلاش کودک اشاره دارند (مانند «خوب تمرین کردی!») به کودک کمک میکنند تا موفقیت را نتیجه تلاش خود بداند، نه ویژگیهای ثابت.
- تاثیرات درازمدت: تعریفهای نادرست میتوانند در بلندمدت باعث ایجاد احساس عدم امنیت و اضطراب در کودک شوند، چرا که او فکر میکند باید همیشه عالی باشد تا تایید شود.

۱۲ راهکار برای کمک به کودکی که خودگفتگوی منفی دارد
۱.گوش دادن فعال و تأیید احساسات: وقتی کودک میگوید «من خنگم» یا «نمیتونم»، به جای رد کردن، بگو: «میفهمم اینطوری حس میکنی». این باعث میشود کودک احساس دیده شدن کند و حرفش را جدی بگیرد.
۲.مدلسازی گفتوگوی مثبت توسط والدین: مراقب باش جلوی کودک نگویی «من خنگم». بهتر است بگویی «من دارم یاد میگیرم» یا «من میخوام بهترش کنم». این رفتار الگویی برای گفتوگوی درونی کودک ایجاد میکند.
۳.شناسایی الگوهای فکری منفی: با کودک درباره افکار منفیاش صحبت کن. از او بپرس: «وقتی کاری سخت میشود، در ذهنت چه میگذرد؟» این کمک میکند کودک متوجه شود کدام افکار تکراری و منفیاند.

۴.ترویج مهربانی با خود (خودشفقت ورزی): به کودک یاد بده با خودش مثل یک دوست مهربان حرف بزند، خصوصاً وقتی اشتباه میکند: «اشکالی ندارد اشتباه کنی، همه یاد میگیریم.
۵.تشویق ذهنیت رشد (Growth Mindset): ذهنیت رشد یعنی باور به اینکه تواناییها قابل تغییرند. به کودک بگو: «اگر تلاش کنی، میتوانی بهتر بشوی» یا «اشتباه یعنی فرصت یادگیری».
۶.استفاده از تأییدهای مثبت (Affirmations): با کودک چند جمله تأییدی بسازید، مثل «من تلاش میکنم»، «من با ارزشم»، «میتوانم چیزهای جدید یاد بگیرم». این جملات را روزانه تمرین کنید.

۷.تشویق خلاقیت و بیان خود: فعالیتهای خلاقانه مثل نقاشی، نوشتن، موسیقی یا بازی به کودک کمک میکند احساسات خود را به شکل سالم بیان کند.
۸.ایجاد اهداف کوچک و دستیافتنی: با کودک هدفهای کوچک و قابل رسیدن تعیین کنید. وقتی آنها را محقق میکند، حس موفقیت و خودکارآمدی تقویت میشود.
۹.محیط امن، حمایتی و پرمحبت: خانه جایی باشد که کودک احساس امنیت کند و بداند میتواند بدون ترس از قضاوت صحبت کند. محبت بیقید و شرط والدین اعتمادبهنفس کودک را تقویت میکند.

۱۰.به اشتراک گذاشتن تجربه والدین: والدین میتوانند شکستها و چالشهای خود را با کودک در میان بگذارند تا کودک بداند حتی بزرگترها هم با سختی روبهرو میشوند.
۱۱.گفتوگوی راهبردی: بعد از خطا یا چالش وقتی کودک احساس منفی بیان کرد، بپرس: «چرا فکر میکنی اینطوری است؟»، «این تجربه چه چیزی به تو یاد داد؟»، «چطور دفعه بعد بهترش میکنیم؟».
۱۲.کمک حرفهای: در صورت نیاز اگر خودگفتگوی منفی کودک شدید است یا زندگی روزمره او را تحت تأثیر قرار میدهد، مشاوره با روانشناس یا رواندرمانگر را در نظر بگیرید.
نتیجه گیری:
گفتوگوی درونی منفی کودکان یک چالش مهم است، اما با شنیدن، تأیید، فرصت دادن، مدلسازی رفتار مثبت، تشویق خلاقیت و گفتوگوی راهبردی میتوان به کودک کمک کرد از «من ضعیفم» به «من در حال یادگیریام» برسد. این مسیر زمانبر است، اما همراهی و صبر والدین تأثیر عمیقی بر اعتمادبهنفس و رشد عاطفی کودک دارد.
